محیط زیست؛ مهم ترین مولفه در مدیریت آرامش برای کلانشهرهای جهان!

۱⃣ اخیراً یک موسسه معتبر بین المللی با بررسی ۱۷ مولفه و شاخص در بین ۱۵۰ شهر مورد بررسی در جهان، توانسته است جدولی از آرام ترین و پراسترس ترین نقاط برای زندگی فراهم کند. این شاخص ها عبارتند از: تراکم جمعیت، حمل و نقل عمومی، حس امنیت، آلودگی هوا، آلودگی نوری، بدهکاری سرانه، قدرت خرید خانواده، سلامتی جسمی، برابری نژادی، فضای سبز، ترافیک، ساعتهای روشن و آفتابی روز (میانگین/سال)، آلودگی صوتی، بیکاری، امنیت اجتماعی، سلامتی روحی و برابری جنسیتی.

۲⃣ همانطور که مشاهده می فرمایید، ۹ مولفه از این تعداد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شمارِ پیراسنجه های طبیعی یا محیط زیستی جای می گیرند که آشکارا نشانه اهمیت پرداختن و لحاظ آموزه ها و موازین محیط زیستی در طراحی مبلمان شهری است.

۳⃣ چنین است که در موسسه Zipjet – نهاد انجام دهنده این بررسی – به تکامل فناوری هایی پرداخته می شود که به کاهش استرس در زندگی مردم کمک می کند. شایان توجه است که بر دلهره و استرس، بارها و بارها به عنوان عوامل کلیدی که کیفیت زندگی و سلامتی روانی انسان را کاهش می دهد، تأکید شده است. آنها هزینه انجام این بررسی پژوهشی را متقبل شدند تا کشف کنند که شهرهای پر استرس دنیا چگونه می توانند از شهرهایی که از استرس کمتری برخوردارند، سرمشق بگیرند. مدیران این موسسه می گویند: ما سلامتی روانی یک شهر را آزمایش کردیم و سپس همه عوامل اصلی ایجاد کننده استرس را درنظر گرفتیم؛ از جمله بیکاری، بدهکاری سرانه، ترافیک، حمل و نقل عمومی، امنیت، آلودگی محیط زیست و تراکم جمعیت. ما همچنین نکاتی مانند کمبود ساعتهای روشن و آفتابی روز را نیز مورد توجه قرار دادیم که با کاهش سلامتی روحی در ارتباط است.
فلوریان فِربِر، مدیر اجرایی شرکت Zipjez می گوید: “مشکلات روحی در سراسر دنیا در حال افزایش هستند، به همراه استرس که عامل محرک و گسترش دهنده ای در این زمینه به شمار می رود. ما امیدواریم که با انگشت گذاشتن بر چگونگی مدیریت استرس از جانب شهرهایی که این نکته کمتر شامل حالشان می شود، شهرهایی که با این مشکل بیشتر گلاویز هستند، بتوانند از این نمونه ها بهره ببرند.

۴⃣ در این سیاهه، در صدر، #اشتوتگارت در آلمان و در انتها #بغداد در عراق قرار دارد. شهرهایی چون لوکزامبورگ، هانور، برن، مونیخ، سیدنی و بوردو در شمار ده شهر نخست و آرام این جدول قرار گرفته اند، اما نکته تامل برانگیز و نگران کننده آن است که #تهران در جایگاهی بدتر از کراچی، دهلی نو و مانیل در رتبه ۱۴۵ قرار گرفته و فقط شهرهایی چون کابل، لاگوس، داکار و قاهره وضعیتی بدتر از تهران دارند.

۵⃣ امیدوارم انتشار گسترده نتایج چنین بررسی هایی نه فقط به مدیران شهرداری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و محیط زیست؛ که به معاونت پیشگیری از جرم قوه قضاییه و وزارت کشور کمک کند تا دریابد که شاید اگر می خواهند تعداد نزاع در تهران را از هفت هزار به ازای ۱۰۰ هزار جمعیت، کاهش دهند و از تعداد پانزده میلیون پرونده قضایی در سال بکاهند؛ یک راهش توجه جدی تر به رعایت هنجارها و اخلاق محیط زیستی در تمامی سطوح مدیریتی کشور است.

ده الگوی رفتار محیط زیستی عزاداران حسین (ع)

 

امام حسین (ع) را همه آنهایی که ستایشگر منزلت انسانی، آزادی و حرمت حیات و انتخاب هستند، فارغ از اینکه شیعه او باشند یا نباشند، دوست دارند. حسین در خون خویش غلتید و رفت تا من و تو یادمان باشد که حرمت حیات و زیستن شرافتمندانه را هرگز نباید با هیچ زرق و برقی در دنیای فانی تاخت بزنیم.
چنین است که امروز هم باید سوگواران این امام همام نشان دهند از جنس دیگری هستند و نه تنها سبز می اندیشند، بلکه عملاً هم به نحوی رفتار نمی کنند که حرمت سرزمین شان شکسته و یا آلوده شود. از همین رو، خواهشم از همه عاشقان واقعی سالار بی رقیب شهیدان جهان آن است که ده الگوی رفتاری زیر را تا می توانید، رعایت کرده و گسترش دهید تا در شبهای محرم، آسمانی از همیشه آبی تر، شهرهایی از همیشه آرام تر، پاکیزه تر و ایمن تر و ترافیکی از همیشه روان تر را شاهد باشیم:

۱. از کیسه ها و ظروف پلاستیکی استفاده نمی کنند؛
۲. از خودروهای تک سرنشین استفاده نمی کنند؛
۳. در معابر عمومی اقدام به ذبح دام نمی کنند؛
۴. از آلودگی شنیداری پرهیز می کنند؛
۵. سیگار نمی کشند و از قلیان استفاده نمی کنند؛
۶. حرمت گیاهان و جانوران آبادبوم شان را محفوظ می دارند؛
۷. دستکم یک روز در هفته از پروتئین حیوانی استفاده نمی کنند؛
۸. دوچرخه سوار بوده و ساده زیست هستند؛
۹. در برابر حق کشی می ایستند و پاسدار آزادی هستند.
۱۰. قدر آب را می دانند و آن را هدر نداده یا آلوده نمی کنند.

گزارش واشنگتن پست از مدیریت کلنگی ترامپ در حوزه محیط زیست!

 ترامپ شمار زیادی از کارمندان آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا را مرخص می کند؛ زیرا می گوید: پول نداریم! اما در همان حال، ۵۴ میلیارد دلار به بودجه ارتش آمریکا می افزاید!

#روزنامه_واشنگتن_پست در شماره اخیر خود، پرده از یک فاجعه جدید در #دولت_ترامپ برداشته و خبر می دهد كه به زودي بودجه آژانس حفاظت از محيط زيست ايالات متحده تا آن حد کم خواهد شود كه اين سازمان در نخستين سال كار خود تحت رياست جمهوري ترامپ، دستکم یک پنجم از كارمندان خود را از دست خواهد داد. اين كاهش بودجه نيز به ناچار بخشي از برنامه هاي محيط زيستي، مانند پروژه هايي كه پاكسازي زمين هاي آلوده ناشي از مواد زاید خطرناك و يا مكانهاي صنعتي متروكه را تضمين مي كنند و همچنين پروژه استاندارد بين المللي "ستاره انرژي" (كه زماني به منظور تلاش برای کاهش انرژی مصرفی در تولیدات کارخانه‌ای و کم کردن عوامل به وجود آورنده ابداع شد) و برنامه هاي عدالت محيط زیستي براي پشتيباني از جوامع محلي در گسترش و بكارگيري راه حلها در حفاظت از محيط زيست و سلامتي را تعطيل خواهد كرد. برنامه هاي مربوط به تغييرات اقليم و بودجه براي روستاهاي محلي در آلاسكا نيز بنا به پيش نويس بخشنامه اي هدف قطع كامل قرار گرفته اند. بخش تحقيقات و توسعه سازمان هم احتمالا تا ٤٢٪‏ از بودجه خود را از دست خواهد داد.
ويليام بِكِر، مدير اجرايي "انجمن ملي آژانسهاي هواي پاك"-NACAA- می گوید: قطع اين بودجه ها، اگر كه از جانب كنگره تأييد شود، نتيجه ويران كنندهه اي براي همه جوامع در سرتاسر ايالات متحده خواهد داشت و قلب و روح برنامه ملي كنترل آلودگي هوا را پاره پاره خواهد كرد و سلامتي و رفاه دهها ميليون نفر در امريكا را به خطر خواهد انداخت.
پيشنهاد قطع بودجه آژانس حفاظت از محيط زيست بازتاب فشار دولت جديد براي بالا بردن بودجه دفاعي (نظامي) فدرال است.
آژانس حفاظت از محيط زيست روز گذشته از ابراز نظر در اين مورد خودداري كرد، اما #اسكات_پروييت، رئيس جديد و #منفور اين سازمان كه خود سالهاا منتقد آن بوده و يكي از هدفهاي مهمش نقض قوانيني است كه در دوران #اوباما وضع شده اند، به خبرگزاري E&E نگراني خود را در مورد تعهداتي كه اكنون از جانب دولت مورد هدف قرار گرفته اند، به ويژه در زمينه زيرساختهاي آب، ابراز كرده است!
خانم جينا مك كارتي، كه از سال ٢٠١٣ تا پايان رياست جمهوري اوباما، مديريت آژانس را برعهده داشت مي گويد كه "اين بودجه پيشنهادي جديد تنهاا يك چيز تخيلي است، اگر كه دولت ترامپ فكر مي كند كه آژانس حفاظت از محيط زيست مي تواند با آن وظيفه خود را در پاسداري از سلامت عمومي انجام دهد. طرح جديد نياز به سرمايه گذاري در تحقيقات علمي و اجراي قوانين و در واقع درسهايي را كه سازمان در طول ٤٦ سال گذشته از تاريخ گرفته و خواست مردم امريكا را براي ادامه پشتيباني از آنها، بكلي ناديده مي گيرد."
سخنگوي سازمان #صلح_سبز، تراويس نيكولز، در يك ايميل پافشاري بر آن دارد كه قطع بودجه سازمان حفاظت از محيط زيست، اتفاقي نيست و بهه شكل نامتناسبي بر قشر تنگدست جامعه و اقليتها تأثيرگذار خواهد بود. او اين استراتژي دولت را "راسيسم محيط زيستي" خطاب مي كند.

 خواننده عزیز مهار بیابان زایی!
به نظر می رسد، ۴۵ سال پس از #اجلاس_استکهلم، دوباره در آمریکا، سیاستمدارانی قدرت را در دست گرفته اند که برخوردار از تفکراتی مربوط بهه دوره پیش از #راشل_کارسون هستند! این عقبگرد تاسف بار، فقط در یک حالت می تواند فرصتی تاریخی برای دوستداران زمین بوجود آورد؛ آن هم این است که یک لحظه از نقد دولت طبیعت ستیز و نژادپرستانه ترامپ دست برنداشته و برای یکبار هم که شده، اتحادی جهانی را بر علیه چنین تمامیت خواهان گستاخ و نابخردی به نمایش نهیم. اعلام تعویق سفر ترامپ به #بریتانیا در اثر مخالفت مردمی، می تواند نویدبخش این دوران طلایی باشد.

پنج اعتیادی که شما را می‌سازد!

توصیه‌های اعتیادآور یک دندانپزشک تهرانی ...

    آنچه می‌خوانید، حاصل گفتگوی نگارنده با یک دندانپزشک خوش ذوق تهرانی است که به بیمارانش توصیه می‌کند برای برخورداری از سلامت جسمانی و روانی، معتاد شوند!

    نامش امین قنبری است؛ یک جراح دندانپزشک. چند روز پیش فرزندم – اروند - را به نزدش بردم تا وضعیت دندان‌هایش را بررسی کند. به اروند توصیه کرد تا حتما و تحت هر شرایطی از نخ دندان استفاده کند. گفت: نخ دندان تنها اعتیادی است که نه فقط جایز که مورد تأکید است و امیدوارم نسبت به استفاده از آن معتاد شوی!
    موضوع برایم جالب شد، چون تاکنون از این منظر به اعتیاد نگاه نکرده بودم. از امین قنبری پرسیدم: آیا واقعاً این تنها اعتیاد مجاز است؟!
    بلافاصله پاسخ داد: نه! کتاب هم اعتیاد خوبی است.
گفتم همین؟
    اندکی فکر کرد و گفت: ورزش هم عالی است و خوبه که آدم معتادش بشه!
باز پرسیدم: دیگه چیزی نیست؟
    گفت: موسیقی! موسیقی اصیل، موسیقی کلاسیک، موسیقی‌ای که حال آدم را جا بیاورد ...

امین قنبری و اروند

    خیلی توصیه‌های جالبی بود. از او پرسیدم آیا فکر نمی‌کنی که محیط زیست هم می‌تواند یک اعتیاد مثبت باشد؟ اینکه آدم‌ها عادت کنند زباله‌های روی زمین را بردارند؛ عادت کنند به حیوانات شلیک نکنند؛ عادت کنند که قدر آب و خاک را بدانند و عادت کنند به آنهایی که به حفظ محیط زیست عادت نکرده‌اند، تذکر دهند؟
    گفت: صددرصد موافقم و لبخند زد ...
    دوست دارم چنین هموطنان فرزانه‌ای را که اینگونه استادانه و در عین حال مفرح با مخاطبین و مراجعینش مواجه می‌شود. دست کم در مورد اروند که جواب داده و او نخ دندان و مسواک را رها نمی‌کند ...
    و می‌دانم که او در حرفه خود نیز آدمی موفق بوده و خواهد بود؛ زیرا فقط برای کسب درآمد، طبابت نمی‌کند، طبابت می‌کند، چون عاشق زندگی است و آنهایی که عاشق زندگی هستند در هر موقعیتی می‌توانند معجزه کنند. درست مثل مسعود صرامی که در یادداشت بعدی به شرح معجزه‌اش برای نجات دیار زنده‌رود خواهم پرداخت.

شرایط ایده آل مدیریتی در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کدام است؟

    رویایی‌ترین شرایطی که پیش از انقلاب بر عرصه طبیعت ایران حاکم بود، برمی‌گردد به دوره‌ای که اسکندر فیروز در رأس سازمانی مقتدر به نام محیط زیست قرار داشت و ناصر گلسرخی هم در رأس وزارتخانه‌ای به نام منابع طبیعی. به نظر می‌رسد اینک نیز دوستداران محیط زیست و فعالان حوزه‌ی منابع طبیعی کشور باید خواستار تشکیل وزارتخانه‌ای قدرتمند به نام منابع طبیعی شده که سازمان‌هایی چون هواشناسی، شیلات و نقشه برداری به علاوه سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کنونی را شامل شود. در عین حال، سازمان حفاظت محیط زیست با تقویت اقتدار خود در بدنه‌ی دولت، باید همچنان به وظایف نظارتی و حاکمیتی خود ادامه دهد. بدین‌ترتیب، وزن گرایه‌های محیط زیستی در وزن‌کشی‌های درون کابینه هم به نفع محیط زیست و منابع طبیعی سنگین‌تر خواهد شد، چرا که در اغلب موارد، متولیان این دو نهاد راهبردی، نظراتی مشابه را پیگیری می‌کنند که به نفع پایداری بوم‌شناختی کشور است.

راه سعادت کدام است؟

    به امید روزی که تلاش دوستداران محیط زیست در ایران نتیجه داده و ما شاهد معرفی وزارتخانه‌ای جدید به نام وزارت منابع طبیعی باشیم.
آمین.

محمد درویش را در تلگرام تعقیب کنید!

درود بر یاران عزیز مهار بیابان‌زایی ...

کانال اطلاع‌رسانی‌ام در تلگرام با نشانی زیر، در دسترس هموطنان عزیزمقرار گرفته است. لطفا علاوه بر عضویت در آن، درویش‌نامه‌ی تلگرامی‌ام  را به دوستانی که طبیعت وطن را دوست دارند، معرفی کنید ...

https://telegram.me/darvishnameh

محمد درویش را در تلگرام تعقیب کنید!

تفاوت رفتار محیط زیستی سه مرد کابینه یازدهم!

    ماجرا برمی‌گردد به روزی که پس از هفت سال، مجدداً شورای عالی محیط زیست در سیزدهمین روز از آبان 1392 به ریاست رییس جمهور دولت تدبیر و امید تشکیل جلسه داد. معصومه ابتکار پس از پایان آن جلسه نسبتاً طولانی، با لبخند همیشگی‌اش به میان خبرنگاران آمد تا با امید و رضایت از نخستین مصوبه‌ی بسیار مهم شورا خبر دهد؛ اینکه مقرر شد تا در همه‌ی وزارتخانه‌ها، دفتری با عنوان دفتر محیط زیست دایر شود؛ اقدامی که در صورت تحقق می‌توانست زاویه‌ی بین محیط زیست و گرایه‌های اقتصادی را به کمینه کاهش دهد.

ظریف، فانی و گودرزی! چرا این همه تفاوت؟!

    نخستین مردی که به این مصوبه لبیک گفت: دوست‌داشتنی‌ترین وزیر دولت یازدهم، یعنی محمدجواد ظریف بود؛ مردی که به رغم دغدغه‌ها و مسئولیت‌های فراوان و نیز کمردرد شدیدش در آن مقطع، باز هم محیط زیست را فراموش نکرد و منتظر مجوز سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور هم نشد و دستور داد تا در اسفندماه همان سال، نام اداره کل سازمان‌های اقتصادی، تخصصی و بین‌المللی وزارت خارجه، به اداره کل محیط زیست و توسعه پایدار تغییر کرده و فعالیت‌های محیط زیستی را در دستور کار قرار دهد. به دنبال آن ماجرا، در دوازدهم اسفند 1392، مهم‌ترین تفاهم‌نامه‌ی تاریخ سازمان حفاظت محیط زیست با بزرگترین وزارتخانه کشور که به تنهایی نیمی از کارمندان دولت را مدیریت می‌کند، یعنی وزارت آموزش و پرورش به امضا رسید؛ تفاهم‌نامه‌ای که بر بنیاد آن مقرر شد تا بیش از 56 هزار معلم آموزش و پرورش از آموزش‌های محیط زیستی برخوردار شده و مدارس محیط زیستی در کشور راه‌اندازی شوند. با این وجود و شگفتا که پس از نزدیک به 20 ماه از آن تاریخ، نه‌تنها همچنان وزارتخانه علی اصغر فانی در برابر راه‌اندازی مدارس محیط زیستی آشکارا مقاومت می‌کند، بلکه حتی حاضر به تأسیس دفتر محیط زیست هم در آن وزارتخانه راهبردی نیست! چرا؟
    مقاومت علی اصغر فانی آنجا شگفت‌‌آورتر می‌شود که بدانیم دلیل ایشان در ممانعت از راه‌اندازی دفتر محیط زیست، مخالفت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بوده است! همان سازمانی که مغز برنامه‌ریز دولتی است که به حق ادعا می‌کند در طول تاریخ تأسیس دولت مدرن در ایران، کابینه یازدهم، یگانه کابینه محیط زیستی ایران بوده است.
    و اینجاست که محمود گودرزی، بهانه را از علی اصغر فانی گرفت و در هفتمین روز از خرداد 1394، همزمان با مراسم امضای تفاهم‌نامه بین ایشان و معصومه ابتکار، خبر ازتأسیس دفتر محیط زیست و توسعه پایدار در وزارت ورزش و جوانان داد؛ تفاهم‌نامه‌ای که تا امروز بیشترین توفیق در اجرای آن بدست آمده و علاوه بر اینکه حدود 20 فدراسیون به صف دوستداران محیط زیست پیوسته‌اند، 4 اداره کل تربیت‌بدنی هم در استان‌های البرز، تهران، کرمانشاه و همدان با محیط زیست هم‌قسم شده و نماد خود را یکی از گونه‌های جانوری ارزشمند طبیعت ایران تعیین کردند؛ جریانی که شتابناک در حال پیگیری است و تقریباً هفته‌ای نیست که دکتر رضا شجیع، مدیر جوان اما سختکوش و با انگیزه‌ی دفتر محیط زیست و توسعه پایدار وزارت ورزش و جوانان، خبر از یک اقدام محیط زیستی جدید در وزارت متبوع خود ندهد.
    اینک این پرسش جدی مطرح است که چرا ظریف و گودرزی می‌توانند، اما فانی نمی‌تواند؟ آیا واقعاً او نمی‌تواند یا نمی‌خواهد! کافی است نگاهی به سخنان پرشمار این مقام ارشد دولتی در طول دو سال گذشته بیاندازیم و سهم موضوعات محیط زیستی را در آنها رصد کنیم! اصلاً چرا راه دور رویم! لطفاً نگاهی به گزارش ایشان در باره‌ی برنامه‌های وزارت متبوعش در حضور حسن روحانی در نخستین روز از مهرماه سال جاری بیاندازیم تا دریابیم که محیط زیست هیج جایی در سخنان ایشان ندارد!
    چه دلیلی از این بالاتر که سال تحصیلی 95-1394 هم شروع شد، اما عملاً هیچ مدرسه محیط زیستی یا مدرسه طبیعت با مجوز وزارت آموزش و پرورش رونمایی نشد.

    سخن آخر آنکه
   از معصومه ابتکار می‌خواهم تا به این موضوع رسیدگی کرده و شفاف به مردم توضیح دهد که این یک بام و دوهوا در محیط زیستی‌ترین دولت ایران به چه معنی است؟ چرا همچنان اغلب وزارتخانه‌های کشور از تأسیس این دفتر سرباز می‌زنند و چرا مدارس محیط زیستی راه نمی‌افتد؟! اصولاً چرا باید سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور که خود برخوردار از دفتر محیط زیست است، آشکارا بگوید: نیازی به تأسیس چنین دفتری در دیگر وزارتخانه‌ها نیست؟!
    در باره‌ی ناسازه‌های دولت تدبیر و امید نسبت به اجابت آموزه‌های محیط زیستی، بیشتر خواهم نوشت ...

محیط زیست را که حفظ کنیم؛ خشونت را مهار کرده‌ایم!

امروز - 30 شهریور 1394 برابر با 21 سپتامبر 2015 - سی و چهارمین باری است که مردمان گیتی در 234 کشور موجود در کره زمین، روز جهانی صلح را گرامی می‌دارند. به همین مناسبت، روزنامه اعتماد ویژه‌نامه‌ای را منتشر کرده که در صفحه هفت آن، از منظر محیط زیست به صلح جهانی پرداخته‌ام:

در گرامیداشت روز جهانی صلح

 

سرزمینی که در آن قوانین طبیعت حرمت دارد، 
خشونت‌‌طلبی مشتری ندارد!


    در سال 2005 میلادی، همزمان با آغاز جشن‌های نکوداشت شصتمین سالگرد سازمان ملل متحد، کتابی از سوی کوفی عنان – دبیرکل وقت سازمان ملل - منتشر شد که در آن به شصت دلیل وجودی این مهم‌ترین نهاد بین‌المللی می‌پرداخت؛ سازمانی که بر بنیاد حفاظت از صلح جهانی و امنیت مردمان کره زمین سامان یافته بود و در بین آن شصت دلیل، دست کم 17 دلیل وجود داشت که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به محیط زیست مربوط می‌شد. ساده‌تر آنکه مدیران ارشد سازمان ملل متحد براین باورند که اگر می‌خواهند برای تحکیم صلح بین‌الملل نمره قبولی بگیرند، باید نخست بکوشند تا تعادل بوم‌شناختی (اکولوژیکی) زمین را حفظ کنند. در حقیقت، چنانچه بیابان‌زایی مهار شود؛ روند افت سطح آب در سفره‌های زیرزمینی متوقف گردد؛ خودسوزی و نشست زمین رخ ندهد؛ به پاکتراشان جنگل اجازه فعالیت ندهند؛ تالاب‌ها و دریاچه‌ها پیوسته آب نروند؛ از کمیت و کیفیت زیگونگی (تنوع زیستی) کاسته نشود؛ حرمت حیات بر زیستمندان گیاهی و جانوری محفوظ مانده و بر وسعت کانون‌های بحرانی فرسایش آبی و بادی افزوده نگردد؛ آنگاه می‌توان امیدوار بود که مردم پیگیرانه زندگی را تعقیب کنند و تن به پیروی کورکورانه از جریان‌های خشونت‌طلبانه‌ای چون داعش، بوکوحرام، القاعده، طالبان و ... نمی‌دهند. 
    کافی است نگاهی اجمالی به ابعاد ناامنی‌های اجتماعی، تنش‌های اقتصادی و تزلزل نظام‌های سیاسی در دوران معاصر بیاندازیم تا دریابیم تا چه اندازه با افزایش بدهکاری بوم‌شناختی یک سرزمین، احتمال ورشکستگی سیاسی دولت حاکم بر آن قلمرو سیاسی هم افزایش می‌یابد. وضعیت امروز در اغلب کشورهای آفریقایی و غرب آسیا آشکارا پندار پیش‌گفته را تأیید می‌کند. با بررسی روند بی‌ثباتی سیاسی و جنگ‌های داخلی اکنون جهان، از یمن گرفته تا افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، سودان، لیبی، مصر، نیجریه و ... درمی‌یابیم که چگونه راه تحکیم صلح بین‌الملل از تلاش دولت‌ها و ملت‌ها برای پاسداری از محیط زیست‌شان می‌گذرد.
    اینک در شرایطی جهانیان برای سی و چهارمین بار روز جهانی صلح را در 21 سپتامبر (30 شهریور) گرامی می‌دارند که وضعیت صلح جهانی، امنیت زیستن و آرامش و رضایت 7.3 میلیارد اهالی کره زمین به مراتب کمتر از 5 میلیارد ساکنان آن روزگار زمین است! چرا؟
    پاسخ به این پرسش، البته واقعیت تلخ و شرم‌آوری را برای بشر مغرور و مسلح به قدرت فناوری‌های مدرن فاش می‌سازد؛ پاسخی که تحلیل شایسته و بی‌غرض آن شاید بتواند این روند قهقرایی را در زمین متوقف سازد.
    در سال ۱۹۷۸ میلادی، یعنی سه سال پیش از مطرح شدن ایده‌ی برگزاری روز جهانی صلح در سازمان ملل متحد، کتابی منتشر شد به نام «دشمن هفتم»، که حاوی پیشگویی تلخی بود؛ پیشگویی تلخی که امروز بدل به حقیقتی غم‌انگیز شده است. آن حقیقت که 37 سال پیش توسط رانالد هیگینز – Ronald Higgins- صاحب کتاب فوق، به رشته‌ی تحریر درآمد، چنین است : «بیست و پنج سال آینده برای صدها میلیون انسان، مرگ از گرسنگی به بار خواهد آورد و برای بقیه‌ی ما، سختی، ناامنی یا جنگ.»
    با نگاهی به روزگار امروز زمین درمی‌یابیم: دیگر این فقط مردمان فقیر آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا نیستند که هیچ منظر روشنی از آینده در برابرشان وجود ندارد، بلکه ابعاد ناامنی، جنگ و تخریب محیط زیست کار را به جایی رسانده که کابوسی به نام مهاجرت خواب آرام را از اهالی قاره سبز (اروپا)، استرالیا و آمریکای شمالی هم ربوده است. 
    راست آن است که شاید هیچ گاه چون امروز، یعنی در میانه‌ی دومین دهه از سده‌ی بیست‌ و یکم میلادی، چهره‌ی جهان از غم آوارگی‌ها، نسل‌کشی‌ها، تجاوزها، عملیات انتحاری و جنگ‌های داخلی در عراق، افغانستان، سوریه، فلسطین، سودان، مصر، لیبی، پاکستان، کشمیر، ترکیه، یمن، تونس، بحرین، هائیتی، روآندا، بورکینافاسو، سومالی، مجارستان و پاره‌هایی دیگر از زیستگاه‌هایش، چنین افسرده و چروکیده نبوده است؛ ۱٫۵ میلیارد فقیر گرسنه، ۱۳٫۵ میلیون آواره‌ی جنگی و ده‌ها هزار کشته، دستاورد خجلت‌بار تمدّن بشری در سپیده‌دم سوّمین هزاره‌ی پس از میلاد مسیح(ع) است؛ تمدّنی که از آغاز شکوفایی‌اش در پنج هزار سال پیش تاکنون، وارث ۱۴ هزار جنگ و قتل عام چهار میلیارد انسان بوده و هم‌اکنون نیز به طور متوسط شاهد ۲۰ جنگ مسلحانه در روز است؛ تمدنی که شهروندان پسامدرن آن، هر ۴۰ ثانیه و به صورتی داوطلبانه زنگ خودکشی را به صدا در‌آورده و خود را به آن سوی انفجار بزرگ می‌رسانند! غافل از این که اخیراً ثابت شده که شاید اصلاً انفجار بزرگی هم در کار نبوده است!! از طرفی بحران‌های ‌محیط‌زیستی، هیچ زمان چون امروز، مرگ‌آفرین و بنیان‌کن نشان نداده و هیچ‌گاه اُفول اندوخته‌های طبیعی و ذخیره‌گاه‌های ژنتیک جهان تا بدین‌ حد، شتاب نگرفته بودند؛ کافی است نگاهی به دسته گل بی پی در خلیج مکزیکو بیاندازیم، سونامی‌های مرگبار در اندونزی و یا فوکوشیمای ژاپن را مرور کنیم و یا به بزرگترین فاجعه‌ی قرن در رخداد سیل پاکستان دقت کنیم؛ سرزمینی که تحمل این همه آدم را دیگر ندارد. افزون بر آن، دست‌کم سالی یکصد میلیاردتن مواد آلوده‌کننده در هوا، آب و زمین پخش می‌شوند و آخرین برآوردها حکایت از آن دارد که بیش از ۵ میلیارد هکتار از سرزمین‌های جهان، یعنی عرصه‌ای به وسعت ۵ برابر کشور پهناور کانادا، از جریان‌های بیابان‌زایی آسیب‌ دیده و دچار اُفت توان تولید شده‌اند و هم‌اکنون با شتابی معادل ۵۰ میلیون هکتار در سال (۵ برابر مساحت استان اصفهان)، بر وسعت سرزمین‌های متأثر از بیابان‌زایی در جهان افزوده می‌شود؛ رویدادهایی که خود به شکلی دیگر سیمای زمین را فرتوت‌تر از آنچه که هست، نشان خواهند داد.
    چگونه است که در پی ایجاد ارتباط با موجودات احتمالی آن سوی منظومه‌ی شمسی برمی‌آییم و خواستار درک جهانی با فاصله‌ی ۱۴ میلیارد سال نوری از خویش هستیم، امّا در مهارِ روند شتابناک پیدایش و شیوع امراض جدید و ناشناخته، عاجز مانده و تنها نظاره‌گرِ این حقیقت تلخ باشیم که مرگ و میرِ ناشی از ابتلا به ویروس HIV در طول دهه‌ی گذشته ۶ برابر رشد کند؟ اصلاً مگر می‌توان تولّد ۶۰ میلیون انسان بیگناه حامل این ویروس مرگ‌آفرین را در زمانه‌ی حاضر نادیده گرفت؛ انسان‌هایی که این بخت را داشتند تا ۳ هزار سال پس از افلاطون به دنیا آیند و سزاوارتر آن بود که از موهبت رفاهی سود جویند که می‌توانست تمدّن برایشان به ارمغان آورد، نه سمّی که در جانشان دمیده شد! و مگر می‌شود از شنیدن این خبر اندوهگین نشد: ((در صورت ادامه‌ی روند کنونی، تا پایان قرنی که در آن هستیم؛ نسل بیش از نیمی از ۱۷۵۰۰۰۰ (یک میلیون و هفتصد و پنجاه هزار) گونه‌ی زیستمندی که اینک در جهان یافت می‌شوند، برای همیشه نابود خواهند شد)).
    چنین دریافت‌هایی نشان می‌دهند، تا چه اندازه پیش‌بینی هیگینز به واقعیت نزدیک بوده است. امّا چگونه؟ چگونه شهروندی از کره‌ی خاک که چون بقیه‌ی شهروندان، به شدّت در بند زمان اسیر است، توانسته چنان دقیق از آینده خبر دهد؟ آیا او انسانی فرازمینی یا نابغه بوده است؟!
    حقیقت آن است که پیش‌بینی هیگینز، آنچنان هم کار دشواری نبود و شاید از همین رو بود که رهبران جهان به صرافت نامگذاری روزی به نام صلح جهانی رسیدند!
    کافی است مروری بر روندهای مرگبار حاکم بر زمین کنیم که چگونه مردمان امروز گیتی به اندازه‌ی کره‌ای به بزرگی یک و نیم برابر زمین، دچار جنون مصرف شده‌اند. آشکار است که با چنین وضعیتی، امنیت دوام نمی‌آورد و ناپایداری دقیقاً از جایی شروع می‌شود که بیابان‌زایی تشدید شده و جنگ آب راه می‌افتد؛ یعنی در سرزمین‌هایی که مردمانش دیگر چیزی برای از دست‌دادن ندارند و چنین مردمانی البته که به راحتی می‌توانند به دینامیت‌هایی متحرک در هیبت بوکوحرام تا داعش بدل شوند و تلخی بی‌پایان زندگی‌شان را با یک نمایش خون‌آلود و تراژیک پایان دهند.

   فرجام سخن
    هرچند در ایران و به مدد پول نفت، هنوز شدت ناآرامی‌های اجتماعی و تنش‌های سیاسی قابل قیاس با اغلب کشورهای مستقر در خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی نیست؛ اما اگر رهبران ایران طنین زنگ‌هایی که حکایت از شتاب بی‌سابقه‌ی بیابان‌زایی است، جدی نگیرند، آنگاه فاجعه و مصیبت ممکن است خیلی زودتر از آنچه فکر می‌کنیم فلات ایران را هم درنوردد. خشک شدن اغلب دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور از ارومیه گرفته تا گاوخونی، بختگان، مهارلو، پریشان، هامون، حله، هورالعظیم، کافتر، طشک و ارژن؛ همچنین افزایش محسوس چشمه‌های تولید گرد و خاک، وقوع فروچاله‌ها و تشدید نشست زمین و نابودی 18 میلیون بلوط و 10 میلیون نفر نخل گواه آن است که اگر به سرعت و با شتاب چیدمان توسعه بر بنیاد مزیت‌های واقعی این سرزمین تغییر نکند، آنگاه تنش‌های اجتماعی و ماجراهای تلخی چون ارومیه در آذربایجان، ورزنه در شرق اصفهان، گلاب دو و سبزکوه در چهار محال بختیاری، گتوند در خوزستان و خانه کت در استان فارس در سراسر وطن گسترش خواهد یافت و پیش‌تر از همه صلح و امنیت را دست‌یافتنی‌تر می‌کند.
    بازگرداندن نشاط به سرمایه اجتماعی، کوچک‌ساختن واقعی دولت و تفویض اختیارات به مردم و شریک کردن حقیقی ایشان در قدرت، شاید یگانه راهکاری است که سبب می‌شود پایداری تمدن ایرانی همچنان بر این خاک تداوم یابد؛ پایداری‌ای که شرط نخست آن تحقق پایداری بوم‌شناختی (اکولوژیک) است و امیدوارم به دولتی که خود را یگانه دولت محیط زیستی ایران نامیده است، این اجازه و فرصت داده شود تا شتابان در مسیر تحقق راهبردهای پیش‌گفته حرکت کند.
    انشاالله.

در ستایش نهم مرداد 1305 ؛ روز اسکندر فیروز!

    تقدیم به مردی که همواره در ذهن دوستداران طبیعت ایران جاری است ...

    89 سال از آن روز می‌گذرد؛ روزی که شهر خاطره‌انگیز شیراز، صاحب فرزندی شد که خود نگین فیروزگون خاطرات محیط زیست ایران است.
    از اسکندر فیروز می‌گویم، مردی که بی‌نیاز از القاب و شجره‌ی خانوادگی و طبقه‌ی اجتماعی و مناصب حکومتی است. انسان شریفی که یکان یکان از روزهای زندگیش به عشق زندگی، ایران و طبیعت گذشت.
    

اسکندر فیروز - یکم مرداد 1394 - کلاک کرج

    و البته ایرانش به توان دو بود! زیرا او نه فقط عاشق خاک پاک ایران بود که مادر فرزندانش هم ایران بود؛ زنی خردمند، صبور و عاشق که آرزوی هر مردی است تا به واسطه‌ی برخورداری از چنین همسری در کنارش، بتواند ردپای ژرف‌تری از خود در دنیای آدم‌زمینی‌ها باقی گذارد ...
    امروز، روز تولد اوست؛ بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست؛ بنیانگذار نخستین و مهم‌ترین کنوانسیون جهانی محیط زیستی در ایران – کنوانسیون 1349 در رامسر - و الهام‌بخش اندیشه‌ی توسعه‌ پایدار در کنفرانس 1972 سران جهان در استکهلم سوئد. نویسنده‌ی 9 کتاب وزین در حوزه محیط زیست ایران و جهان. مردی که دو دانشمند بنام دنیا، یعنی پروفسور فرد هرینگتون و دکتر درک اسکات با افتخار از او خواستند تا مقدمه‌ای بر کتاب‌های‌شان بنویسد.

با ایران علاء؛ همسرش

    فیروز، 48 سال پیش تفنگ شکاری‌اش را برای همیشه با دوربین عکاسی مبادله کرد و پنج سال پس از آن تاریخ، در مقام قائم‌مقام دبیرکل اجلاس استکهلم، بسیار کوشید تا پنج ژوئن، به عنوان روز جهانی محیط زیست نامگذاری شود.
    اصلاً کسی چه می‌داند! شاید عشق بی حد و حصرش به طبیعت و به ویژه به حافظان طبیعت، محیط‌بانان شجاع و سلحشور وطن، سبب شده تا روز جهانی محیط بان هم بر روز میلادش نشسته و 31 جولای را نه فقط در ایران که در جهان هم گرامی دارند. آیا نباید خاطره‌ی این روز را همه‌ی 78 میلیون ایرانی بتوانند در تقویم‌های فارسی رهگیری کنند؟ آیا این آرزو، درخواست بزرگی است؟

فیروز؛ امید جوانان دوستدار محیط زیست در ایران ...

    با این وجود، بزرگی اسکندر فیروز برای اینها نیست! اسکندر بزرگ است، چون در بزنگاهی که می‌توانست جامه‌ی عافیت برتن کرده و مثل خیلی‌ها که به این مملکت پشت کرده و رفتند، برود ... اما او نرفت، باقی ماند و هزینه‌اش را هم با شجاعت پرداخت کرد تا نامش در کنار بزرگان وطن تا همیشه تاریخ جاودان بماند و همچنان جوانان فراوانی با عشق به او و دانش ارزشمندش، بکوشند تا امانت فیروز را – طبیعت ایران را - به آیندگان برسانند و تا آنجا که نفس و درایت دارند، از زخم‌هایش بکاهند و بر توان تاب‌آوری‌ این آب و خاک مقدس بیافزایند.

دوستش دارم این مرد بزرگ و دوست داشتنی را ...

می‌ماند یک درود ...

    درودی هزار ساله از یک ایرانی آزاده به فرزند برومندش؛ وقار جامعه‌ی امروز ایران
    درودی از فردوسی به فیروز ...

ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود

وقتی که نیروی دریایی ارتش از آموزش و پرورش سبقت می‌گیرد!

    دیروز – در آغازین روز از ماه بهمن – شاهد دو رخداد امیدبخش و سبز، یکی در وزارت آموزش و پرورش و دیگری در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی بودم که دریغم می‌آید تا شهد شیرین آن دو را با شما خوانندگان عزیز خبرآن‌لاین به اشتراک ننهم ...

ادامه نوشته

وقتی که خرها به آدم‌ها درس می‌دهند!

    چهارشنبه گذشته - 25 دی 1392 -نویسندگان کتاب‌های درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه در وزارت آموزش و پرورش، مهمان سازمان حفاظت محیط زیست بودند تا طی شرکت در یک نشست تخصصی مشترک، بتوان راهکارهای افزایش محتوای محیط زیستی به کتاب‌های درسی را بررسی کرد. در حاشیه‌ی این گردهمایی، یکی از نویسندگان مدعو، خاطره‌ای را شرح داد که سبب شد تا نوشتار پیش رو جان گیرد ...

ادامه نوشته

یک خبر شگفت‌انگیز! انتشار دومین شماره از فصل نامه دانش‌نامه در ایران

    مگر می‌شود؟

    این نخستین پرسشی بود که امروز با تورق فصلنامه‌ی شگفت‌انگیز و پرمحتوای 192 صفحه‌ای دانش‌نامه ناخودآگاه با خود تکرار کردم! اینکه در جامعه‌ای که درگیر سخت‌ترین بحران‌های اقتصادی است و حتی بسیاری از سازمان‌ها و وزارتخانه‌های ثروتمند هم از خیر انتشار فصلنامه‌ها و ماهنامه‌های خود گذشته‌اند، همچنان می‌توان شاهد انتشار مجله‌ای چنین وزین، علمی و جذاب بود که آخرین یافته‌های دانش بشری را در حوزه‌های گوناگون از فیزیک و کیهان‌شناسی و آی تی گرفته تا تکامل و اکولوژی و محیط زیست بر روی دکه‌های روزنامه‌فروشی شهر ارایه کند ...

ادامه نوشته

از استانداری که گورخرها را مصیبت می‌خواند تا استانداری که پلنگ‌ها را موهبت می‌داند!

برای تکثیر چنین استاندارهایی در ایران چه باید کرد؟
    در 9 ماه گذشته، 9 پلنگ ایرانی، 9 هموطن خود را از دست داده‌ایم؛ همان پلنگ‌هایی که همسایه‌ی پرقدرت شمالی ما میلیون‌ها روبل برای انتقالشان از ایران و زادآوری‌اش هزینه کرد تا بتواند به عنوان پلنگ قفقاز در المپیک زمستانی 2014 از آن به عنوان نماد بازی‌ها رونمایی کند! ما برای حفاظت از این بزرگترین گربه‌سان خود چه کرده‌ایم؟ به نظر می‌رسد قاسم سلیمانی دشتکی می‌خواهد نخستین چراغ را روشن کند ...

    دیروز - نهم دی ماه 1392 - استاندار چهارمحال و بختیاری خود را به ساختمان پردیسان در تهران رساند تا شخصاً آمادگی دستگاه تحت امر خود را برای حفاظت از بزرگترین گربه‌سان کشور - پلنگ ایرانی - اعلام کند؛ اقدام تحسین‌برانگیزی که نشان از فهم بوم‌شناختی (اکولوژیکی) درخور مرد شماره‌ی یک استان چهارمحال و بختیاری دارد. کافی است نگاه طبیعت‌گرانه‌ی وی را با همتای پیشینش در همان استان مقایسه کنیم که چگونه برای مدیران منابع طبیعی منطقه ضرب‌الاجل 20 روزه صادر می‌کرد و ایشان را مورد تهدید علنی قرار می‌داد!

از گورخرهای مصیبت تا پلنگ های موهبت چقدر راه است؟

    به راستی چه اتفاقی در این مملکت در کمتر از یکسال گذشته به وقوع پیوسته؟ چگونه از استانداری که وجود گورخرها در منطقه حفاظت شده بهرام گور را مصیبت برمی‌شمرد، اینک به استاندارهایی رسیده‌ایم که در سمنان می‌گویند: به جای وارد کردن ضربه به درختان به پای من ضربه بزنید و در بام ایران، خود را ناجی پلنگ ایرانیمعرفی می‌کنند؟
چگونه است که در بهار مازندران، یک استاندار می‌خواست دیرینه‌ترین باغ گیاه‌شناسی کشور را به بهانه‌ی عبور یک جاده‌ی کمربندی، خراشی ژرف دهد، در حالی که جانشینش در پاییز مازندران و در دولت تدبیر و امید، خود را حامی منابع طبیعی و محیط زیست منطقه می‌داند؟
    آیا این نشانه‌ها کافی نیست تا دریابیم و باور کنیم که هیچ زمان چون امروز، توجه به ملاحظات محیط زیستی در نزد دولتمردان ایرانی در چنین جایگاه والایی قرار نداشته است؟
    آیا یادتان هست که سال 1392 را سال بیداری محیط زیستی در ایران نامیدم؟ آن شور و مطالبه‌گری مردمی، باید هم که چنین دولتمردان وفادار به آموزه‌های محیط زیستی را جانشین اسلافی کند که منابع طبیعی و محیط زیستی را سد راه توسعه می‌پنداشتند؛ موجی که دیر یا زود به صحن بهارستان هم خواهد رسید و به زودی درخواهیم یافت که نمایندگان مردم در مجلس نهم - از منظر وفاداری به آموزه‌های محیط زیستی - به هیچ وجه قابل مقایسه با اغلب جانشینان‌شان در مجلس دهم نخواهند بود! خواهند بود؟

درج نظر

امروز در مسجد سلیمان: نفت، تراکتورسازی، علی کریمی و یوزپلنگ آسیایی!

 رأس ساعت 15 امروز - هشتم دی ماه 1392 - قرار است یک رویداد تاریخی/ ورزشی/محیط زیستی بی‌نظیر در شهرستان مسجد سلیمان رخ دهد؛ رویدادی که هزاران دوستدار فوتبال در آن دیار محروم مدتهاست که چشم انتظار وقوعش هستند و برای تحققش بسیار تلاش کرده‌اند ...

ورزشگاه فوتبال مسجد سلیمان در روز شنبه هفتم دی ماه 1392 به استقبال یوزپلنگ آسیایی در ایران رفته است!

ادامه نوشته

برای آنها که می‌خواهند از آب کره بگیرند!

   وجود بیش از 2600 کیلومتر مرز آبی و ده‌ها تالاب و دریاچه داخلی، می‌تواند ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران را در حوزه بوم‌گردی (اکوتوریسم آبی) نشان دهد. ظرفیتی که متأسفانه تاکنون از آن استفاده نشده و درآمد درخوری بدست نیامده است. قرار است فردا چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه در مرکز همایش‌های برج میلاد تهران با حضور متخصصانی از هر دو حوزه تبیین گردد. همه‌ی شما خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی هم دعوت هستید و می‌توانید اگر مایل باشید در این همایش شرکت فرمایید ...   

ادامه نوشته

معصومه ابتکار و عیسی کلانتری؛ انتخاب شدند!

ابتکار دوباره به پردیسان بازمی گردد؟

     به دنبال نظرسنجی از مخاطبان طبیعت دوست مهار بیابان‌زایی که از یازدهم تیرماه 1392 آغاز شده است، اینک در آستانه‌ی آغاز به کار دولت یازدهم، نتایج  بدست آمده را اعلام می‌دارم. گفتنی آن که خوشبختانه این نظرسنجی مورد استقبال چند سایت و پایگاه اطلاع رسانی دیگر هم قرار گرفته و در سطح گسترده‌ای در بین دوستداران و کارشناسان محیط زیست انعکاس یافت که همینجا مراتب قدردانی خود را از همه‌ی دوستانی که کار انتشار و اطلاع رسانی آن را انجام دادند، به ویژه آقایان احسان محمدی، هومان خاکپور، محسن تیزهوش و سعید مقیسه اعلام می‌دارم.

نتایج نهایی

    در مورد نظرسنجی نخست که مربوط به انتخاب رییس سازمان حفاظت محیط زیست بود، در کل از مجموع 839 رأی داده شده، سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار با 416 رأی (49.5 درصد) واجد بیشترین آرای کسب شده گردیدند. به دنبال ایشان، آقایان دکتر اصغر محمدی فاضل (با 17.5 درصد آرا)، دکتر محمدرضا تابش (با 6.6 درصد)، محمدباقر قالیباف (6.0 درصد) و سید محمّد مجابی (با 5.9 درصد) در رتبه‌های بعدی قرار دارند. همچنین، آقایان  رضایی، نوریان، مکنون و حجت در رتبه‌های ششم تا نهم قرار گرفته‌اند. البته 48 نفر معادل 5.7 درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی هم موافق هیچ یک از 9 نفر یاد شده نبوده و در مجموع یازده چهره دیگر را معرفی کردند.

عیسی کلانتری

    در نظرسنجی دوم که برای انتخاب میزان محبوبیت در بین کاندیداهای احراز پست وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفت، هم آقای دکتر عیسی کلانتری با 315 رآی از مجموع 1016 رآی اخذ شده (31 درصد) واجد بیشترین محبوبیت برای تصاحب پست وزارت جهاد کشاورزی شدند و به دنبال ایشان، آقایان حسین صفایی، سید صفدر حسینی و عباس رجایی قرار گرفتند.

    در مجموع به نظر می‌رسد در حوزه محیط زیست و بین فعالین و دوستداران طبیعت ایران اتفاق نظر بیشتری در انتخاب محبوب‌ترین فرد برای به دست گرفتن پست ریاست سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد تا در بخش کشاورزی.

    از آنجا که نتایج نظرسنجی قبلی ایجاد شده در مهار بیابان‌زایی در مورد انتخاب رییس جمهور یازدهم هم بسیار به آرای واقعی بدست آمده نزدیک بود و نشان داد که نظر مردم و فعالین محیط زیست در انتخاب حسن روحانی تا چه اندازه به یکدیگر نزدیک بوده است، اینک هم به نظر می‌رسد که از هم‌اکنون باید به معصومه ابتکار برای بازگشت مجددش به ساختمان پردیسان تبریک گفت. و البته حیف که عیسی کلانتری دیگر امکان برگشت به ساختمان مشهور و خاطره انگیز کاخ وزارت کشاورزی سابق را ندارد!! با این وجود امید است که هم خانم ابتکار و هم آقای کلانتری در مسئولیت جدیدشان موفق باشند؛ البته چنانچه در دقیقه 90 اتفاق خاصی نیافتد و نام فرد دیگری از صندوق‌ها به درنیاید!

درج نظر

23 اولویت فرد شماره یک طبیعت ایران در کابینه تدبیر و امید

    همان گونه که قول داده بودم، در نوشتار پیش رو کوشیده‌ام تا مهم‌ترین اولویت‌ها یا نقشه راه نخستین فرد طبیعت ایران در کابینه یازدهم را شرح داده و در حد بضاعت خویش معرفی کنم ...


ادامه نوشته

امروز در رینه: بزرگترین اجتماع دوستداران طبیعت ایران

    ساعت 15 امروز، به مناسبت جشن تیرگان و با همت انجمن‌های دوستدار دماوند سرفراز، مطابق رسم 8 سال گذشته، بزرگترین اجتماع طرفداران محیط زیست و دوستداران دماوند در محل دانشگاه پیام نور شهر رینه برگزار می‌شود. در این مراسم، استاد اسماعیل کهرم و نگارنده سخنرانی خواهند داشت. افزون بر آن، بیانیه مطالبات محیط زیستی برخی از تشکل‌های مردم‌نهاد از رییس جمهور منتخب قرائت شده و از فعال‌ترین چهره محیط زیست ایران در سال گذشته تقدیر به عمل می‌آید.

aks ziba goleh damavand

     در سخنرانی امروزم با عنوان: راز محبوبیت دماوند در نزد ایرانیان چیست؟

    خواهم کوشید تا نشان دهم، به رغم آن که دماوند در مقایسه با همتایان جهانی‌اش، صاحب هیچ "ترینی" نیست، اما ترین ترین بی جانی است که به ایرانیان امید و جان می‌دهد!

رییس جمهور منتخب فعالان محیط زیست ایران کیست؟

کلیک کنید

    در پاسخ به این پرسش، تازه‌ترین یادداشتم را در خبرآن لاین بخوانید و اگر هنوز تصمیم نگرفته‌اید که رأی دهید، امیدوارم تا ساعتی دیگر به نفع صندوق‌های رأی از منزل خارج شده و با امید به ساختن ایرانی آباد با مردمان و زیستمندانی شاد، نه تنها خود رأی دهید، بلکه بکوشید تا آنهایی که هنوز در اطراف‌تان می‌شناسید که تردید دارند را هم مجاب به رأی دادن کنید.

    متشکرم.

درج نظر

در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم: امید نخست و هشتم انصراف دادند!

     همان طور که خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی می‌دانند، از سوم خرداد 1392، یک نظرسنجی را بر روی تارنمایم قرار داده و پرسیده بودم که انتخاب کدامیک از 8 مرد داوطلب ورود به ساختمان پاستور را به نفع محیط زیست ایران می‌دانید. 

کلیک کنید

    اینک با اعلام انصراف آقایان غلامعلی حداد عادل (که با کسب  16 رأی -3.1 درصد آرا- از مجموع 503 نفری که در این نظرسنجی شرکت کرده بودند، مقام هشتم را بدست آورده بود) و محمّدرضا عارف که با 148 رأی (29.4 درصد)، امید شماره یک  خوانندگان مهار بیابان‌زایی به شمار می‌آمدند؛ مجبور شدم تا نظرسنجی را با حذف دو فرد یاد شده ادامه دهم.

درج نظر

جمهور یازدهم و محیط زیست!

    در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، از بین نزدیک به هفتصد داوطلبی که ثبت نام کرده بودند، سرانجام 8 نفر از صافی شورای نگهبان گذر کرده و از امروز - سوم خرداد 1392 - رسماً مبارزات انتخاباتی خود را برای ورود به ساختمان پاستور آغاز کردند. به همین دلیل، نظرسنجی قبلی را تصحیح کرده و شما می‌توانید به ستون سمت چپ تارنمای قدیمی‌ام در اینجا سری زده و اعلام کنید که به نظر شما، با انتخاب کدامیک از این هشت نفر، ممکن است آلام طبیعت ایران کاسته شده و یا آسیب وارده به آن کمتر باشد ...

ادامه نوشته

تصاویری از زباله‌های نوروزی در زاگرس!

     تاکنون همواره از میزان رو به افزایش تراکم و انباشت زباله به عنوان یکی از مهم‌ترین آفت‌ها و تهدیدهایی که حیات رویشگاه هیرکانی در شمال کشور را به خطر انداخته، یاد می‌شده است؛ مؤلفه‌ای که ناشی از تمایل شتابان هموطنان، برای گذران اوقات فراغت و تعطیلات آخر هفته، نوروزی و تابستانی خویش در نوار باریک و سبز مناطق ساحلی گلستان، مازندران و گیلان است.قصه‌ی پرغصه‌ی بسیاری از مناظر نازیبا و متعفن امروز در کلاردشت، دامنه‌های تنکابن، علی‌آباد کتول، نور، سلمان‌شهر، ماسوله، لاهیجان، رامسر، مرزن‌آباد، بوجاق، انزلی و ... مؤید همین واقعیت بوده و حاصل آن، در شمار زشت‌ترین چشم‌اندازهایی است که روزگاری از آنها با عنوان پاره‌هایی از بهشت در شمال کشور یاد می‌شد ... 

ادامه نوشته

تصویب نامه ای که می خواند فاتحه ای بر محیط زیست ایران! نمی‌خواند؟

    در بیست و هشمین روز از اسفندماه 1391، یعنی در واپسین لحظه‌ها از آخرین روز کاری سال، یک شوک دیگر بر پیکر نحیف طبیعت ایران وارد شد که البته به دلیل تعطیلات نوروزی، ابعاد ویرانگر این شوک تا چند روز آشکار نشد و متأسفانه هیچ بازتاب رسانه‌ای هم نیافت. ماجرا برمی‌گردد به آخرین مصوبه هیأت وزیران با عنوان: «تصویب نامه در خصوص تشکیل ستاد اجرایی استان به منظور اجرای مصوبات کارگروه توسعه بخش معدن در استان‌ها» که متن کامل آن در ویژه نامه شماره 558 روزنامه رسمی کشور منتشر شده و هم‌اکنون بر روی تارنمای روزنامه رسمی، قابل مشاهده است ...

ادامه نوشته

بررسی وضعیت محیط زیست استان تهران در طلوع!

    در آخرین روز از نخستین ماه پاییز، مطابق معمول یکشنبه ها، امروز صبح در برنامه طلوع - که به صورت زنده از حدود ساعت 8:15 الی 9 صبح از شبکه چهارم سیما پخش می‌شود - به بررسی و تحلیل رخدادهای محیط زیستی ایران و جهان در طول هفته‌ی اخیر می‌پردازم. موضوع اصلی برنامه امروز، بررسی وضعیت محیط زیست استان تهران است. به همین دلیل، دکتر رسول علی اشرفی پور، مدیرکل محیط زیست استان هم مهمان ماست. چنانچه پرسشی مدنظر دارید، لطفاً در ذیل همین یادداشت، مطرح فرمایید و یا به شماره 3000044 پیامک زده و بر عیار این یگانه برنامه گفتگو محور سیما در حوزه محیط زیست بیافزایید.

درج نظر

آیا تهران امروز از تهران امروز هم می‌گوید؟

    امروز - 8 مهرماه 1391 - هزارمین شماره از روزنامه تهران امروز منتشر شد؛ آن هم در شرایطی که بساط روزنامه شرق برای بار چهارم از دکه‌های روزنامه فروشی‌های شهر جمع شد ... انگار یه جورایی قصه‌ی پرغصه‌ی روزنامه‌نگاری در این بوم و بر، مثل ماجراهای تلخ و شیرین تولد و مرگ آدم زمینی‌ها می‌ماند! نه؟

    به هر حال، یکی از قدیمی‌ترین ستون‌های محیط‌زیستی را با عنوان "نگاه سبز" در شرق داشتم که حدود 60 هفته در صفحه آخر روزهای دوشنبه چاپ می‌شد و اینک امیدوارم که وزن جستارها و تحلیل‌های محیط زیستی در تهران امروز، روزی از شرق بیشتر شده و در این رقابت، محتوایی باکیفیت‌تر آفریده شود.
    به همین بهانه، یادداشتی را در صفحه 4 از ویژه‌نامه تهران امروز منتشر کرده‌ام که با هم می‌خوانیم و امیدوارم با آرزویش، هم‌فرکانس باشیم ...

ادامه نوشته

جنبش عدم تعهد و پیدایش قاره هفتم

    تا اینجای کار، باید شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها در تهران را، محیط زیستی‌ترین اجلاس برگزارشده در طول بیش از نیم قرن گذشته دانست؛ چرا که از بین یازده بند پایانی بیانیه سران که شب گذشته منتشر شد، گرایه‌های محیط زیستی به صورت مستقیم در بند نخست و هفتم آن آمده است و در چند بند دیگر هم به صورت غیر مستقیم، برخی از ملاحظات محیط زیستی و امنیت غذایی مورد اشاره قرار گرفته است. افزون برآن، دست کم 33 بند از سند 700 بندی اجلاس تهران مربوط به محیط زیست است؛ رخدادی که تاکنون نظیر نداشته است و این امید را می‌تواند بوجود آورد تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌های این جنبش، محیط زیست از جایگاهی شایسته‌تر در همگرایی کشورهای عضو بهره‌مند شود. به ویژه آن که جمهوری اسلامی ایران، از امروز به مدت سه سال، عهده‌دار ریاست بر نهادی است که پس از سازمان ملل متحد، بزرگترین هم‌گرایی دیپلماتیک جهان محسوب می‌شود. و همان طور که اشاره شد تا پیش از اجلاس شانزدهم، این همگرایی بزرگ و مهم که با نام جنبش عدم تعهد از آن یاد شده و قدمتی بیش از نیم قرن دارد، تاکنون آن گونه که بایسته و سزاوار بوده، نتوانسته یکی از مهم‌ترین اهرم‌های هم‌گرایی و نفوذپذیری‌اش، یعنی طرح خواهش‌ها و ملاحظات محیط زیستی 120 کشور عضو در مجامع بین‌المللی و مرتبط را بکار گیرد. این در حالی است که مجموع سرمایه‌های طبیعی، اندوخته‌های ژنتیکی، زیگونگی حیات، رویشگاه‌های جنگلی، تالاب‌های ارزشمند کره‌ زمین و ذخایر فسیلی که در این کشورها وجود دارد، خیلی بیشتر از سهم دوسومی شمار آنها به نسبت دیگر دولت‌های عضو سازمان ملل متحد است. اما هرگز از این قدرت و ثروت برای پیشبرد قوانین و طرح‌های محیط زیستی مشترک به ویژه پیمان کیوتو استفاده نشده است ...

   

ادامه نوشته