از استانداری که گورخرها را مصیبت می‌خواند تا استانداری که پلنگ‌ها را موهبت می‌داند!

برای تکثیر چنین استاندارهایی در ایران چه باید کرد؟
    در 9 ماه گذشته، 9 پلنگ ایرانی، 9 هموطن خود را از دست داده‌ایم؛ همان پلنگ‌هایی که همسایه‌ی پرقدرت شمالی ما میلیون‌ها روبل برای انتقالشان از ایران و زادآوری‌اش هزینه کرد تا بتواند به عنوان پلنگ قفقاز در المپیک زمستانی 2014 از آن به عنوان نماد بازی‌ها رونمایی کند! ما برای حفاظت از این بزرگترین گربه‌سان خود چه کرده‌ایم؟ به نظر می‌رسد قاسم سلیمانی دشتکی می‌خواهد نخستین چراغ را روشن کند ...

    دیروز - نهم دی ماه 1392 - استاندار چهارمحال و بختیاری خود را به ساختمان پردیسان در تهران رساند تا شخصاً آمادگی دستگاه تحت امر خود را برای حفاظت از بزرگترین گربه‌سان کشور - پلنگ ایرانی - اعلام کند؛ اقدام تحسین‌برانگیزی که نشان از فهم بوم‌شناختی (اکولوژیکی) درخور مرد شماره‌ی یک استان چهارمحال و بختیاری دارد. کافی است نگاه طبیعت‌گرانه‌ی وی را با همتای پیشینش در همان استان مقایسه کنیم که چگونه برای مدیران منابع طبیعی منطقه ضرب‌الاجل 20 روزه صادر می‌کرد و ایشان را مورد تهدید علنی قرار می‌داد!

از گورخرهای مصیبت تا پلنگ های موهبت چقدر راه است؟

    به راستی چه اتفاقی در این مملکت در کمتر از یکسال گذشته به وقوع پیوسته؟ چگونه از استانداری که وجود گورخرها در منطقه حفاظت شده بهرام گور را مصیبت برمی‌شمرد، اینک به استاندارهایی رسیده‌ایم که در سمنان می‌گویند: به جای وارد کردن ضربه به درختان به پای من ضربه بزنید و در بام ایران، خود را ناجی پلنگ ایرانیمعرفی می‌کنند؟
چگونه است که در بهار مازندران، یک استاندار می‌خواست دیرینه‌ترین باغ گیاه‌شناسی کشور را به بهانه‌ی عبور یک جاده‌ی کمربندی، خراشی ژرف دهد، در حالی که جانشینش در پاییز مازندران و در دولت تدبیر و امید، خود را حامی منابع طبیعی و محیط زیست منطقه می‌داند؟
    آیا این نشانه‌ها کافی نیست تا دریابیم و باور کنیم که هیچ زمان چون امروز، توجه به ملاحظات محیط زیستی در نزد دولتمردان ایرانی در چنین جایگاه والایی قرار نداشته است؟
    آیا یادتان هست که سال 1392 را سال بیداری محیط زیستی در ایران نامیدم؟ آن شور و مطالبه‌گری مردمی، باید هم که چنین دولتمردان وفادار به آموزه‌های محیط زیستی را جانشین اسلافی کند که منابع طبیعی و محیط زیستی را سد راه توسعه می‌پنداشتند؛ موجی که دیر یا زود به صحن بهارستان هم خواهد رسید و به زودی درخواهیم یافت که نمایندگان مردم در مجلس نهم - از منظر وفاداری به آموزه‌های محیط زیستی - به هیچ وجه قابل مقایسه با اغلب جانشینان‌شان در مجلس دهم نخواهند بود! خواهند بود؟

درج نظر

تعیین ضرب الاجل 20 روزه یک استاندار!

 علی اصغر عنابستانی؛ استاندار چهارمحال و بختیاری

    چهارشنبه هفته‌ی گذشته – ششم دی ماه 1391 - در شبکه‌ی تلویزیونی بام ایران، بخشی از سخنان استاندار چهارمحال و بختیاری – علی اصغر عنابستانی – پخش شد که در آن دو هشدار جدی به بخش منابع طبیعی داده شده بود؛ هشدارهایی از جنس سخنان رییس دولت دهم، زمانی که البته رییس دولت نهم بود و ...

ادامه نوشته

لطفاً به مصیبت‌های زاگرس نیافزایید ؛ اگر هنر کاهش آن را ندارید!

     چند سالی است که حال جنگل‌های زاگرس خوب نیست؛ موج خشکسالی‌های اخیر و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، افزایش شمار و تراکم دام در عرصه، هجوم ریزگردها، طغیان سوسک چوبخوار، افزایش معنی‌دار رخداد آتش سوزی، شتاب زمین‌خواری و تغییر کاربری اراضی به بهانه توسعه کشاورزی یا گسترش حاشیه‌نشینی در اطراف شهرها، افزایش ذغال‌گیری، ویلاسازی و مسکن مهر، شکار بی‌رویه، گردشگری بی ضابطه و بدون ‌تناسب با آموزه بوم‌گردی (اکوتوریسم)، تشدید فعالیت‌های عمرانی مانند انتقال خطوط انرژی، سدسازی، انتقال آب بین حوضه‌ای و احداث پل و تونل و جاده‌های جدید به همراه کشت در زیراشکوب بلوطستان‌ها و بنه‌های زخم خورده از تیغ سقزگیری، جهان گرمایی و تغییر اقلیم و ... همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا سیمای عمومی شش میلیون هکتار از بزرگترین رویشگاه جنگلی وطن واقع در باختر ایران‌زمین در بدترین شرایط بوم‌شناختی (اکولوژیکی) خود قرار گیرد؛ رویشگاهی که در آغاز دهه‌ی 40 هجری شمسی، پذیرای بیش از 12 میلیون بال از 140 گونه پرنده در تالاب‌های زیبایش از ارژن و شیمبار تا گندمان و چغاخور و از زریوار تا هشیلان بود؛ اما اینک حتا توانایی پذیرایی از یک سوم آن رقم را هم ندارد ؛ شناسه‌ای که آشکارا نشان می‌دهد حال زاگرس خوب نیست، آنقدر که ظاهراً حتا سنجاب‌های کوچولو و بازیگوشش هم با آن قهر کرده‌اند و رفته‌اند ...

ادامه نوشته