سدسازی؛ دومین عامل شتاب بیابان‌زایی در ایران!


   مطابق نتایج یک نظرسنجی که بر روی تارنمای مهار بیابان‌زایی قابل رصد است، از مجموع 2380 نفر که در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند، سدسازی با 21.8 درصد آرا پس از فقر مدیریتی (با 45.7 درصد)، دومین عاملی معرفی شده که به تشدید جریان بیابان‌زایی در کشور کمک کرده است. پس از این دو مؤلفه، به ترتیب: حفر چاه عمیق (6.3 درصد)؛ عدم جلب مشارکت مردم (5.6 درصد)؛ ضعف نظام آموزش عالی (5.2 درصد)؛ نبود قوانین حمایت کننده (4.1 درصد)؛ تغییر اقلیم (3.8 درصد)؛ طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای (3.6 درصد)؛ شرایط جغرافیایی کشور (2.4 درصد) و کمبود اعتبار (0.9 درصد) در رتبه‌های سوم تا دهم قرار گرفته‌اند.

نظرسنجی


    البته آشکار است که یکی از نمادها یا شناسه‌های تأیید‌کننده‌ی فقر مدیریتی یا خشکسالی مدیریتی که پیش‌تر هم خطرش مهم‌تر از خشکسالی طبیعی ذکر شده بود، همانا در چراغ سبز نشان دادن به مؤلفه‌هایی چون سدسازی، طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای و حفر چاه است که در این صورت، وزن نمادهای مدیریت سازه‌ای در بروز بحران بیابان‌زایی در کشور آشکارا اضافه شده و بی‌رقیب می‌ماند.

نتایج نظرسنجی


    حیرت‌آور آنکه کاربران پایگاه اطلاع رسانی مهار بیابان‌زایی، در حالی به سدسازی نمره قبولی را نداده‌اند که یکی از شرکت‌های مشهور سدساز، اخیراً با انتشار مجموعه نوشتارها و گزارش‌های پرزرق و برقی ادعا کرده بود که صنعت سدسازی را باید صنعت دوستدار محیط زیست نام نهاد!

monster

    به هر حال، خوب است دوستانی که همچنان از سدسازی در کشور دفاع می‌کنند، یادآوری کنم اینک چند سالی است که صفت جدیدی به سدها در ادبیات دانش آب‌شناسی اضافه شده با عنوان: سدهای هیولا (Monster dams)! هیولاهایی که نه فقط خون ماهی‌های آب شیرین را در شیشه می‌کنند، بلکه جان زمین و زمینیان را هم آرام آرام می‌گیرند.

در این باره بیشتر خواهم نوشت ...

فروچاله‌هایی که زندگی را در میناب می‌بلعند!

وقتی که تخریب محیط زیست در میناب اشتغال می‌آفریند!

    نقل است که می‌گویند: آن زمان که تازه نسیم باختر در حدود یک دهه‌ی پیش، ریزگردهای عربی را بر خاک استان‌های زاگرس‌نشین وطن سرازیر کرده بود، برخی از بزرگان محلی ندا درداده بودند که این خاک برکت است و باید از آن استقبال کرد و تبرک جُست! 
    ظاهراً امروز هم در میناب، سرزمینی که روزگاری به هشت میلیون نفر نخل – پهناورترین نخلستان ایران – یک میلیون اصله انبه – بی نظیر و بی رقیب در ایران – و ده‌ها هزار درخت مرکبات، به ویژه لیمو می‌بالید، داستانی مشابه در حال تکرار است!

شغل جدید مردمان میناب!

    زیرا از آن تمدن پرشکوه، از آن آبادی و شوکت و نشاط و از آن برکت بی‌مانند در جلگه زرخیز میناب، امروز نه نامی و نه نشانی نمانده، جز صدها فروچاله که نه فقط اراضی کشاورزی و دام‌های منطقه را تهدید می‌کنند که تا درون شهر گسترش یافته و هر آیینه بیم خسارتی جبران‌ناپذیر به زیرساخت‌های سکونتگاهی، تجاری و صنعتی شهر می‌رود.
اما چرا روزگار میناب و مردم نیک‌اندیش، صبور و سختکوشش اینگونه پژمان شد؟
    همانطور که پیش‌تر هم به آن پرداخته‌ام، روند کاهنده‌ی کارایی سرزمین در میناب با آغاز بهره‌برداری از سد استقلال میناب آغاز شد؛ سدی که نه فقط برای میناب، استقلال و شوکتی به همراه نیاورد، بلکه از عیار استقلالش هم آشکارا و شتابان کاست ...

نامیدی جوانان از تداوم تخریب محیط زیست در میناب


    به دنبال احداث سد و انتقال بخشی از آب آن به سمت بندرعباس، حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق در بستر پایین دست رودخانه میناب آغاز شد و با شورشدن تدریجی آب مورد مصرف در کشاورزی، آرام آرام نه فقط از کمیت و کیفیت محصولات کشاورزی و باغی منطقه کاسته گردید، بلکه روند کاهش سفره‌های آب زیرزمینی، به جایی رسید که زمین تاب مقاومتش را از دست داد و از درون فروریخت.
    بدین‌ترتیب دام‌های فراوانی از جمله گاو و شتر در این فروچاله‌ها افتادند، برخی خفه شدند، برخی کاملاً ناپدید گشتند و البته برخی هم این بخت را داشتند تا توسط گروهی از جوانان مینابی، یافته شده و نجات یابند یا پیش از خفگی، ذبح گردند! 
و بدین‌ترتیب، شغلی جدید در میناب شکل گرفت ... شغلی که البته نه نشانی از رضایت در آن است و نه علامت نشاط وافتخار و سازندگی در میناب.
اما راه سعادت دوباره در میناب چیست؟

در کنار یکی از فروچاله های شرق دشت میناب. مرداد 1394

    به نظر می‌رسد، مهم‌ترین راهکار آن است که در بالادست سد استقلال (حوضه آبخیز شور و شیرین)، به سرعت همه چاه‌های غیر مجاز که به گفته یکی از مسوولان آب منطقه‌ای میناب، شمارشان از چندهزار هم می‌گذرد، پلمپ شوند. موقعیت گسترش اراضی کشاورزی و باغی باید به پیش از احداث سد استقلال بازگردد. از کاشت هر نوع محصول پرمصرفی که ارزش افزوده درخوری به همراه نمی‌آورد، جلوگیری شود. کشت گلخانه‌ای بر روش‌های سنتی دست بالا را بگیرد. نیاز آبی بندرعباس از طریق احداث آب‌شیرین‌کن‌های خورشیدی تأمین شده و هرگز حق‌آبه‌ی تالاب شور و شیرین در جای دیگری به مصرف نرسد. با احیای دوباره تالاب شور و شیرین، توان زیست‌پالایی و تاب‌آوری تالاب را بازگردانده و با پرورش کِرماهی (نوعی ماهی ارزشمند بومی که از روده آن نخ بخیه تولید می‌شود و هر کیلوگرم آن بیش از یک میلیون تومان می‌ارزد)، هم درآمد صیادی را افزایش دهند و هم قاچاق گازوییل برای همیشه پایان گیرد.

در حال بازدید از سد استقلال میناب

    یادمان باشد که اگر مسئولین استان‌های ساحلی در جنوب کشور، اولویت تأمین آب شرب مردم را، استفاده از آب‌شیرین‌کن قرار می‌دادند، آنگاه نه فقط چنین فجایعی در منطقه رخ نمی‌داد و تنش‌های اجتماعی به کمینه می‌رسید، بلکه قدرت پایشگری سازمان حفاظت محیط زیست برای تضمین پاکی آب سواحل هم افزایش می‌یافت و آنگاه بر بهبود تنوع زیستی در کل سواحل طولانی جنوب، افزایش درآمد صیادی، کاهش فشار بر مراتع برای تولید گوشت قرمز و تنظیم رژیم خوراکی ایرانیان و در نهایت، سلامتی درخورتر ایشان هم اثر مثبت می‌نهاد.
    گزینه‌های دیگری که مردم خوب میناب و رهبران آنها باید در دستور کار قرار دهند، به ویژه آنکه میناب برخوردار از یک امام جمعه کاملا محیط زیستی به نام حجت‌الاسلام معتمدی‌فر و یک فرماندار مردمی – علیرضا پاکدامن - هم هست، آن است که به سرعت زمینه‌های لازم برای بهره‌مندی از استحصال انرژی‌های نو، به ویژه خورشید، جزر و مد و باد را فراهم آورده و در عین حال، بوم‌سازگان (اکوسیستم) کم نظیر رویشگاه مانگروها در قلمرو تالاب‌بین‌المللی شور و شیرین را در شش ماه‌ی دوم سال به قطب بوم‌گردی مسوولانه و پایدار بدل سازند.
    انشاالله. 

برای آنها که به ماجرای گرد و غبار علاقه مند هستند!

دکتر علی درویشی

    ساعت 9 صبح فردا - 16 تیرماه 1394 - دکتر علی درویشی مهمان ما در سازمان حفاظت محیط زیست است تا در سلسله سخنرانی‌های علمی ماهانه شرکت کرده و به بحران گرد و غبار، چرایی آن و راه‌های مهارش بپردازد. به دلیل محدودیت جا - تالار اجتماعات طبقه دهم سازمان حفاظت محیط زیست، پارک طبیعت پردیسان - لطفا دوستانی که علاقه‌مند به شرکت در این نشست علمی هستند، مراتب تمایل خود را با دفترم: 88233071 - خانم سعیدی - در میان بگذارند.
متشکرم.
برای آشنایی بیشتر با سخنران فردا:
https://rtis.ut.ac.ir/cv/ali.darvishi/

درج نظر

خطری که اروند را تهدید می‌کند!

    دوست دانشمند و فرهیخته‌ام، حمیدرضا خدابخشی - مدیر پایگاه اطلاع رسانی آبنما نیوز - یادداشت روشنگرانه‌ای با عنوان : سرشاخه های اروند و مصب آن، به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند که سزاوار است خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی در جریان این روشنگری‌ها قرار گیرند ...

ادامه نوشته

از سری حیرت‌انگیزترین سدهای مخزنی جهان در خراسان جنوبی!

     تاکنون از همین قلم به سیاهه‌ای از سدهای شگفت‌انگیز ساخته شده در کشور اشاره شده است؛ سدهایی چون 15 خرداد قم، کریت طبس، گتوند خوزستان، شهید مدنی تبریز و ... در یادداشت پیش‌رو هم به بهانه‌ی سفر اخیرم به دیار دوست‌داشتنی طلای سرخ (قاین)، کوشیده‌ام تا از یک سد شگفت‌انگیز دیگر و جانمایی حیرت‌آورش رونمایی کنم ...

ادامه نوشته

گزارش تکان‌دهنده‌ مرگ‌های اعلام نشده از هراز تا کارون!

     مزارع پرورش ماهی از هراز تا کارون با بحرانی مرگبار روبرو شده‌اند که نه فقط دود این بحران به چشم تولیدکنندگان و آبزی‌پروران منطقه می‌رود، بلکه محیط زیست و مردم مصرف کننده از آب و محصول این مزارع هم به شدت در معرض خطر و بیماری قرار گرفته‌اند. یادداشت پیش رو، کوشیده است تا ابعاد این خطر بزرگ را شرح دهد ...

    هفته گذشته با دکتر سعید یوسف‌پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در باره کیفیت آب سرشاخه‌های کارون در استان متبوعش گفتگو می‌کردم. وی در حالی که به شدت از وضعیت ناگوار رودخانه‌های استان چهارمحال و بختیاری که سر شاخه‌های رودخانه‌های مهمی چون کارون و زاینده رود را تشکیل می‌دهند، ابراز نگرانی می‌کرد؛ پرده از واقعیتی هولناک برداشت! اینکه از 24 زیرحوضه آبخیز رودخانه کارون که در قلمرو سیاسی استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد، 21 زیر حوضه وضعیتی بحرانی دارند. آن هم به دلیل آن که فراتر از ظرفیت قابل تحمل محیط و توان زیست‌پالایی رودخانه، مزارع پرورش ماهی مجاز و غیرمجاز احداث شده است. در این میان، در رودخانه‌های سبزکوه، کاج، بهشت‌آباد و کارون میانی (منطقه مشایخ) وضعیت به قدری نابسامان است که دیگر چیزی به نام بستر رودخانه مشاهده نمی‌شود و مزارع فصلی غیرمجاز با احداث حوضچه‌ها‌ی خاکی در بستر رودخانه (همان طور که در تصاویر می‌بینید) عملاً حیات بوم‌سازگان (اکوسیستم) آبی رودخانه را مختل کرده‌اند. افزون بر آن، مؤلفه‌های کاهنده‌ی دیگری چون تشدید رسوب و فرسایش خاک، آلودگی‌های ناشی از سوء مدیریت مزارع کشاورزی و ورود مواد شیمیایی، به همراه آنتی بیوتیک‌ها و قارچ‌کش‌های مورد مصرف در حوضچه‌های پرورش ماهی بر وخامت شرایط محیط آبی منطقه افزوده است؛ معضلاتی که به نظر می‌رسد برای مهار آنها، اداره شیلات، منابع طبیعی، دامپزشکی، محیط زیست، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت نیرو، سازمان بازرسی کل کشور و وزارت کشور باید وارد میدان شده و با قاطعیت بیشتری از تخلفات صورت گرفته ممانعت به عمل آورند.

    تأسف‌بارتر آن که عین این ماجرا در برخی دیگر از رودخانه‌های کشور هم به بهانه‌ی حمایت از اشتغال و کاهش وابستگی نفتی در حال رخ دادن است که از جمله باید به گزارش یک دامپزشک به نام سرکار خانم دکتر آزاده جلالی اشاره کنم که بخشی از مطالعات و بررسی‌های میدانی خویش را در اختیار نگارنده قرار دادند. وی می‌گوید: در محور رودخانه هراز حدود 30 استخر پرورش قزل‌آلا وجود دارد که به علت دادن مجوزهای غیرقانونی سبب به وجود آمدن مشکلاتی شده، به نحوی که رودخانه هراز عملاً به یک بمب میکروبی تبدیل گردیده است. در این گزارش به صراحت تأکید شده که فاصله‌ی بین مزارع پرورش ماهی، حساب شده و استاندارد نیست و آب آلوده استخرهای بیمار با سرایت به دیگر استخرها مشکلاتی جدی آفریده‌اند و حتی درگیری افراد را هم در حوضچه‌های پرورش ماهی مجاور هم سبب شده‌اند.

    افزون بر آن، تلفات استخرها که عمدتاً به علت استرپتوکوک (بیماری مشترک انسان و ماهی) توسط مالکین بی‌مسئولیت حوضچه‌های پرورش ماهی به داخل آب روان ریخته می‌شود، رودخانه هراز را تبدیل به قبرستانی برای ماهی‌های بیمار کرده است. مصرف خودسر و بی‌رویه آنتی بیوتیک و مواد غیر مجازی چون مالاشیت گرین از موارد دیگری است که زیست انسان‌ها و رودخانه را تهدید می‌کند. این در حالی است که متأسفانه شاهد هستیم که سه ارگان اصلی، یعنی: شیلات، دامپزشکی و محیط زیست ظاهراً از اراده یا قدرت لازم برای ساماندهی این وضعیت ناگوار برخوردار نیستند.

    دکتر جلالی اضافه می‌کند که مشکلات این منطقه از 10 سال پیش شروع شده، یعنی از زمانی که با دادن مجوزهای فله‌ای و بدون رعایت فاصله مناسب، نخستین زنگ خطرها در رودخانه هراز به صدا درآمد. به نحوی که الان این منطقه به وضعیتی رسیده که آبزی‌پروران یا همان فیش فارمرها، خودشون هم به یکدیگر رحم نکرده و بر علیه هم طرح دعوا و شکایت می‌کنند. یعنی: علاوه بر کاهش کیفیت سلامتی محیط زیست و آبزیان تولید شده، تنش‌های حقوقی و کیفری در عرصه به وجود آمده است.

     شرایط به نحوی پیش می‌رود که فقط در طول دو ماه اخیر، اغلب مزارع پرورش ماهی در رودخانه هراز بین 3 تا 10 تن تلفات داشته‌اند و این یک فاجعه‌ی بزرگ و نشان از یک خطر مهیب است. حتی درمان‌هایی چون استفاده از آنتی‌بیوتیک و تیمار آب با سنگ نمک و فرمالین هم نتوانسته این تلفات را از بین ببرد. به هر حال باید بدانیم که حوضه آبخیز رودخانه هراز، یکی از اصلی‌ترین مراکز تولید ماهی قزل‌آلا در کشور محسوب می‌شود که از قضا برخی از تولیدکنندگان قدیمی در این منطقه، کاملاً کوشیده‌اند تا استانداردهای لازم را رعایت کنند، اما وضعیت سردرگم و بی نظم کنونی سبب شده تا آنها هم آسیب جدی ببینند و قربانی شرایط موجود شوند.

     جان کلام آنکه

    خدشه دار شدن کیفیت آب در سرشاخه‌های هراز و کارون، ممکن است تبعاتی ویران‌گر برای مردمی داشته باشد که در تهران، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، قم، یزد و خوزستان از این آب برای مصارف شرب خود بهره می‌برند. افزون بر آن، کاهش کیفیت و بیماری ماهی‌های تولید شده در چنین اماکنی، بی‌شک هزینه‌های درمانی کشور را آشکارا بالا خواهد برد و ممکن است، مصیبت‌هایی جبران‌ناپذیرتر بیافریند. چنین است که از مسئولین ذیربط می‌خواهم تا هر چه سریع‌تر و بدون ملاحظه‌ی مصلحت‌های مرسوم، مانع ادامه‌ی این روند خطرناک شوند و با متخلفین و صادرکنندگان مجوز در هر پست و مقامی که هستند، با جدیت مقابله کرده و ایشان را به مجازات برسانند.

     برای دیدن اصل گزارش، کامنت‌ها و عکس‌ها به بخش وبلاگ نخبگان در خبرآن لاین مراجعه فرمایید. 

درج نظر

بیانیه پایانی همایش علمی گردشگری و اکوتوریسم آبی و تلاش برای حفاظت از آن

شرکت کنندگان در همایش 

    ما شرکت‌کنندگان در همایش علمی و بزرگ گردشگری و اکوتوریسم آبی و تلاش برای حفاظت از آن که در هشتمین روز از مهر 1392 در مرکز همایش‌های بین‌المللی برج میلاد تهران برگزار شد، خواهان رعایت و توجه به موارد زیر هستیم:

1- تغییر رویکرد به گردشگری و به ویژه بوم‌گردی مسئولانه، می‌تواند با کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین، هم از اضمحلال منابع استراتژیک آب و خاک و پوشش‌های گیاهی کشور بکاهد و هم روند نگران‌کننده جریان بیابان‌زایی را مهار سازد. از این رو، انتظار ما از مسئولین، قانونگذاران و کلان‌نگران حکومتی آن است تا زیرساخت‌ها و حمایت‌های معنوی و مادی و حقوقی لازم در این مهم تسریع گردد ...

ادامه نوشته

بوم‌گردی مسئولانه چگونه می‌تواند خطر بروز جنگ آب را کاهش دهد؟

    یادداشت پیش رو، متن سخنرانی‌ام در همایش گردشگری و اکوتوریسم آبی است که  به عنوان دبیر علمی همایش، هفته گذشته در تالار مرکزی برج میلاد تهران ارایه شد:

سخنرانی در همایش گردشگری و اکوتوریسم آبی - هشتم مهر 92

ادامه نوشته

برای آنها که می‌خواهند از آب کره بگیرند!

   وجود بیش از 2600 کیلومتر مرز آبی و ده‌ها تالاب و دریاچه داخلی، می‌تواند ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران را در حوزه بوم‌گردی (اکوتوریسم آبی) نشان دهد. ظرفیتی که متأسفانه تاکنون از آن استفاده نشده و درآمد درخوری بدست نیامده است. قرار است فردا چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه در مرکز همایش‌های برج میلاد تهران با حضور متخصصانی از هر دو حوزه تبیین گردد. همه‌ی شما خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی هم دعوت هستید و می‌توانید اگر مایل باشید در این همایش شرکت فرمایید ...   

ادامه نوشته

معرفی راهی که انتهایش به آشتی دوباره آب با ارومیه ختم می‌شود!

درمان قطعی بحران در دریاچه ارومیه (روی تصویر کلیک کنید)
درمان قطعی بحران در دریاچه ارومیه (روی تصویر کلیک کنید)

    همان طور که خوانندگان عزیز این سطور آگاهند، از ساعت 16:30 امروز، شبکه‌ی یک سیما در اقدامی بی‌سابقه تصمیم گرفته تا پربیننده‌ترین ساعت پخش و جذاب‌ترین برنامه سیاسی/اقتصادی و چالشی خود را با عنوان: «مناظره» در اختیار طرح، نقد و بررسی موضوعی قرار دهد که ظاهراً نه سیاسی و نه اقتصادی، بلکه محیط زیستی است! هرچند که البته باید بپذیریم نه‌تنها این موضوع، حوزه‌های سیاسی/اقتصادی را متأثر می‌کند، بلکه آثارش بر روی تمامی‌ جلوه‌های مدرن و سنتی جامعه‌ی امروز انکار ناپذیر است؛ دریافتی که سالهاست فعالان و تصمیم‌سازان حوزه محیط زیست کوشیده‌اند تا به باور سیاستمدران و کلان‌نگران کشور برسانند و اینک به نظر می‌رسد نخستین نشانه‌های این باورمندی در حال ظهور و آشکارسازی است.  شما می‌توانید از طریق پیامک 300001، دیدگاه‌ها و نظرات‌تان را با این برنامه از ساعت 16:30 الی 19 امروز - 29 شهریور 1392 - در میان نهید.

    چنین است که نگارنده - به عنوان یکی از شرکت‌کنندگان در این مناظره - کوشیده ‌است تا در این مجال، نتایج آخرین مطالعات و بررسی‌هایش را که ادعا می‌کند: نقشه‌ی راهی است امن و مطمئن که سرانجام دریاچه ارومیه را مجدداً هم‌آغوش آبی دوست‌داشتنی و فیروزه‌ای‌اش خواهد کرد، ارایه دهد؛ تلاشی که به بهانه‌ی پاسخ به تازه‌ترین ادعاهای دکتر پرویز کردوانی و با مدد گرفتن از نظرات گروهی از نخبه‌ترین کارشناسان این حوزه عینیت یافته است و از همین رو، می‌طلبد که از استاد کردوانی قدردانی کنم. چرا که شاید اگر ایشان نظریه‌ی شگفت‌انگیز اوتانازی دریاچه ارومیه را مطرح نمی‌کردند، چنین پاسخ و راهکاری هم به رشته تحریر درنمی‌آمد!

ادامه نوشته

برای قم نگرانم! شما چطور؟

    قم را دوست دارم ... شهر کودکی‌ها و نوجوانی‌هایم بوده است. خدابیامرز، پدربزرگم که "باباگله" صدایش می‌زدیم، یک مزرعه‌ی 12 هکتاری داشت به نام حسین آباد در نزدیکی سلفچگان که در کنارش رودخانه‌ای پر از آب و ماهی هم جریان داشت. در بالادستش هم کاریز حسین آباد، همواره از آب لبالب بود و دلخوشی من این که کی تابستان می‌شود و دوباره می‌توانم به مزرعه باباگله و نزد باغبان مهربانش، حاج عبدالله بروم که خدا رحمتش کند ... در آنجا باغ انار و انجیر و جالیز خیار و بادمجان و خربزه بود و عشق می‌کردم از این که اجازه داشتم در آبیاری آن مزرعه کمک کنم و بعدازظهرها هم البته در گرمای سلفچگان، تنی به آب رودخانه بزنیم ... برای همین است که هنوز هم، از روی شکل و پیکره‌ی درختان انار، اغلب می‌توانم تشخیص دهم که میوه درخت شیرین است یا ترش یا ملس و یا انار سیاه است ...

    یادم هست در نزدیکی‌های پیروزی انقلاب که مدارس هم در همه جای کشور تعطیل شده بودند؛ از نجف آباد اصفهان آمده و مدت زیادی در منزل باباگله در خیابان صفائیه قم ماندگار شدیم و مثل خیلی از بچه‌های هم سن و سالم (آنهایی که 12 یا سیزده بهار بیشتر از زندگی را درک نکرده بودند) به خیابان‌ها می‌ریختیم و فریاد می‌زدیم: اگه خمینی دیر بیاد، سه راهی‌ها از قم می‌آد! و آنگاه وقتی مأمورین گارد به دنبال‌مان می‌دویدند، خود را به رودخانه قم‌رود در پشت منزل پدربزرگ رسانده و متواری می‌شدیم ... رودخانه‌ای که آن روزها هنوز آب داشت و ما کلی گل‌بازی می‌کردیم آنجا با خاک رس ماندگار و شکل‌پذیرش، اما حالا نه‌تنها دیگر آبی ندارد، که بدل به یک بلوار دوطرفه هم شده است!

    خلاصه این که این‌ها را نوشتم تا بگویم: چرا قم را دوست دارم و برایم این شهر و مردمانش، یادآور بخشی از شیرین‌ترین خاطرات زندگیم هستند. با این وجود، این‌سال‌ها هرگاه به قم می‌روم، دلم بیشتر از بار قبل و سال قبل‌ترش می‌گیرد و نگران‌تر از آینده‌ی این شهر و مردمانش می‌شود.

    نوشتار پیش‌رو، شرح بخشی از دلایل این نگرانی است ...

ادامه نوشته

حال دریاچه ارومیه دارد خوب می‌شود یا بد؟

    اخبار مربوط به دریاچه ارومیه بیش از یک دهه است که در صدر اخبار محیط زیستی ایران قرار گرفته و اغلب فعالان و دوستداران این حوزه با نگرانی آخرین وضعیت حوضه آبخیز دریاچه ارومیه را پیوسته رصد می‌کنند. رخدادی که سبب شده تا توجه حکومتی به یک موضوع محیط زیستی هم به شدت جلب شود. آنگونه که شاید بتوان با جرأت گفت: هیچ رخداد محیط زیستی دیگری در ایران تاکنون نتوانسته به اندازه بحران دریاچه ارومیه، واکنش و اظهار نظر سیاستمداران و رهبران عالیرتبه کشوری را به دنبال داشته باشد. با این وجود در یادداشت پیش رو، به این واقعیت تلخ پرداخته‌ام که چرا این توجه دولتی و مردمی به بحران دریاچه ارومیه، حتی نتوانسته یک هماهنگی ابتدایی در پایش آماری آن بوجود آورد، چه رسد به بهبود واقعی توان بوم‌شناختی این حوضه راهبردی کشور ...

ادامه نوشته

تصاویری که ثابت می‌کند: از زریوار تا انزلی هوا پس است!

     همان طور که در ماجرای بوسه‌ی مرگ در قائم شهر اشاره کردم، بحران زباله فقط محدود به یک یا چند استان یا منطقه‌ای خاص از کشور نیست. مرور سرنوشت غم‌انگیز و مشترک این قورباغه‌ی زریواری و آن حواصیل گیلکی در یادداشت پیش رو، تأییدی است بر این مدعا ...

ادامه نوشته

لطفاً از ساخت سد تنگ سرخ منصرف شوید!

    یک دانشمند نامی وطن با وجاهتی ملّی و اعتباری بین‌المللی اخیراً هشدار داده است که چنانچه همچنان مدیریت آب استان فارس بر ساخت سدی موسوم به تنگ سرخ در بالادست دریاچه مهارلو اصرار بورزد، ممکن است آیندگان دیگر شیراز را خانه‌ی دانش ننامند، بلکه دیار فرزانگانی چون سعدی و حافظ با نام سرای نادانی در حافظه تاریخ ثبت شود! چرا؟ مگر چه اشتباه فاحشی رخ داده است؟ چگونه است که مدیریت حاکم بر آب کشور این اشتباه فاحش را نمی‌بیند؟ موضع مسئولین محلی در این میان چیست؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا پاسخی ارایه دهد بر همه‌ی این پرسش‌ها ...

ادامه نوشته

چرا گوزن زرد حریف مگس میاز در کرخه نشد؟!

    ماجرای تلخ کشتار یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین علفخواران کشور - گوزن زرد - توسط یکی از کوچک‌ترین حشره‌های موجود در ایران - مگس میاز - در منطقه حفاظت شده کرخه بار دیگر ثابت کرد که عدم توجه به اصل پروانه تا چه اندازه می‌تواند سرمایه‌های طبیعی زیست بوم ایران را به مخاطره اندازد ...

ادامه نوشته

شش برنامه مناظره علمی در باره چند موضوع روز محیط زیست ایران


    در طول ماه گذشته، شبکه رادیویی ایران صدا، اقدام به تهیه و پخش چند برنامه مناظره علمی در باره موضوعات روز محیط زیستی کشور کرد. از جمله مهمانان این برنامه‌ها، استاد هوشنگ ضیایی، هومن جوکار (مدیر پروژه بین‌المللی یوزپلنگ آسیایی)، ناصر مقدسی (مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست)، مهندس ابراهیمی کارنامی (مدیرکل محیط زیست استان فارس) و مهندس غفوری (مدیر عامل آب منطقه‌ای استان یزد) بودند که فایل شنیداری این گفتگوها را می‌توانید در نشانی‌های زیر گوش دهید ...

ادامه نوشته

گزارشی از سخنرانی ام در دانشگاه شمال (آمل)

سخنرانی در دانشگاه آمل

    شنبه هفته گذشته، همزمان با آیین‌های بزرگداشت هفته زمین پاک در ایران، در جمع دانشجویان، اساتید و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست در دانشگاه شمال واقع در شهرستان آمل حاضر شدم تا برایشان بگویم که حال زمین در روز زمین تا چه اندازه بحرانی است. گزارش این سخنرانی را می‌توانید به روایت خبرنگار خبرگزاری فارس، در این نشانی بخوانید.

درج نظر

شانزدهم اردیبهشت را فراموش نکنید!

    قرار است در شانزدهمین روز از اردیبهشت ماه سال 1392، تالار اجتماعات مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور، میزبان سه نماینده عالی‌رتبه از سه ارگان اصلی درگیر در مدیریت زمین باشد؛ سه مقامی که  در برابر نمایندگانی از دانشگاه و تشکل‌های مردم نهاد تخصصی، به نقد و تحلیل و دفاع از عملکرد نهاد متبوع شان (وزارت نیرو، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان حفاظت محیط زیست) برخواهند خواست.

مناظره علمی

    لطفاً فرصت حضور در این مناظره منحصر به فرد را از دست ندهید؛ مناظره‌ای که خواهد کوشید تا مهمترین چالش‌های منابع طبیعی و محیط زیست ایران را در سال 1392 معرفی و رتبه‌بندی کند.

    برای کسب اطلاعات بیشتر، لطفاً به تارنمای انجمن اعضای هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع مراجعه فرمایید.

درج نظر

سرنوشت تلخ هورالعظیم در انتظار پارک ملی کویر

    خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که مقاومت سازمان حفاظت محیط زیست در برابر اکتشاف نفت از پارک ملی کویر رو به اتمام است ... این، یعنی: پارک ملی کویر که زمانی بکرترین منطقه حفاظت شده کشور بود، می‌رود تا روزگار بدفرجام هورالعظیم را تجربه کند.

چرا پارک ملی کویر؟


    در این باره گفتگویی با پیک بامدادی رادیو ایران در روز سه شنبه گذشته - 3 اردیبهشت - داشتم که فایل صوتی آن را از بخش آرشیو تارنمای ایران صدا می‌توانید گوش دهید. همچنین، گفتگویم با خبرگزاری مهر در همین رابطه را می‌توانید، در این نشانی بخوانید.

درج نظر

حال طبیعت ایران در نوروز 1392

    نگارنده در طول تعطیلات نوروزی امسال، این بخت را داشت تا به همراه خانواده‌اش بیش از 4 هزار کیلومتر از خاک وطن را در استان‌های خوزستان، بوشهر، اصفهان، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری درنوردد. چند نکته در طول این سفر قابل ذکر است ...

ادامه نوشته

دو گزارش از سخنرانی ام در حسینیه ارشاد

    همان طور که پیش تر اشاره کرده بودم، در نخستین روزهای سال جاری و به دعوت انجمن علمی وابسته به پژوهشکده زلزله شناسی ایران، فعالین و دوستداران محیط زیست و برخی از نمایندگان رسانه های گروهی در کتابخانه حسینیه ارشاد به دور هم جمع شدیم تا از روزگار محیط زیست ایران بگوییم ... از کارهایی که نباید کرد و کردیم و از کارهایی که باید کرد و هنوز نکردیم ...

15 فروردین 1392 - حسینیه ارشاد

    گزارشی از این رخداد و سخنرانی ای که ارایه کردم را می توانید در روزنامه های فرهیختگان و اعتماد مطالعه فرمایید.

درج نظر

پانزده فروردین 1392؛ بررسی وضعیت محیط زیست ایران در حسینیه ارشاد

    موضوع نخستین نشست علمی سال 1392 که به همت دکتر مهدی زارع، رییس پژوهشکده زلزله‌شناسی ایران و همکاران‌شان در محل کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار خواهد شد، بررسی وضعیت محیط زیست ایران است. رخداد خجسته‌ای که آن را در نخستین روزهای سال نو به فال نیک می‌گیرم. چرا که قرار است این سلسله نشست‌های علمی به طور مرتب در دیگر موضوعات هم ادامه یابد و از این که موضوع محیط زیست به عنوان آغازگر این رشته سخنرانی‌ها انتخاب شده است، مسرورم. در این برنامه، نگارنده می‌کوشد تا به مدت حدود 45 دقیقه تصویری اجمالی از فرازها و فرودهای محیط زیست ایران ارایه داده و چشم‌اندازی از آینده را به تصویر کشد ...

ادامه نوشته

طبیعت ایران در سال 1392، آبستن چه حوادثی است؟

     وقتی به پیش‌بینی‌هایی که برای سال 1391 انجام داده بودم، نگاه می‌کنم ، با شگفتی درمی‌یابم که اغلب پیش‌بینی‌های منفی من درست از آب درآمد؛ اما دریغ از آن که یکی از پیش‌بینی‌های مثبتم برای محیط زیست ایران در سال 91، جامه‌ی حقیقت به تن کند! چرا؟

ادامه نوشته

پانزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با سدسازی گرامی باد

       امروز، 24 اسفند 1391، پانزدهمین سالی است که جهانیان روز حفاظت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ را گرامی می‌دارند. سدهای بزرگ، مهمترین شناسه‌ی تفکر سازه‌ای در مدیریت منابع آب محسوب می‌شوند؛ شناسه‌ای که نماینده‌ی بارز شکست تفکری است که پنهان کردنش در بسیاری از سرزمین‌های موجود در کره خاک، به ویژه ایران آشکارا ممکن نیست! هست؟

     تنش‌های اجتماعی پیش آمده در میان‌رودان، به دلیل نگاه آزمندانه حاکم بر دولت ترکیه، بحران‌های کهنه در هیرمند بین ایران و افغانستان و نیز ماجراهای تلخ تونل گلاب، طرح بهشت آباد، تونل های یک، دو، سه کوهرنگ، طرح انتقال آب زاینده رود به یزد، طرح انتقال آب الیگودرز به قم و ... همه و همه گواه ناکارآمدی بارز و غیرقابل چشم‌پوشی این نوع از مدیریت در منابع آب است؛ مدیریتی که فرسنگ‌ها با آنچه که از آن با عنوان مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) یاد می‌شود فاصله دارد؛ فاصله‌ای که سبب شد تا بحران آب بین اصفهان و یزد در طول چند هفته گذشته به مراحل خطرناک‌تری وارد شود. به همین مناسبت، دو یادداشت با عنوان خطر خشکسالی در مدیریت منابع آب و سندی دیگر در تأیید خشکسالی در مدیریت منابع آب طی دو هفته گذشته نوشته‌ام که در وبلاگ نخبگان خبرآن‌لاین می‌توانید آنها را بیابید و بخوانید. همچنین امروز، در برنامه منظره علمی رادیو ایران صدا، به اتفاق احمد پازوکی و حمیدرضا میرزاده، این موضوع را با مهندس غفوری، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان یزد به بحث نشستیم. استانی که به گفته غفوری، یک میلیارد و دویست و پناه میلیون متر مکعب از سفره‌های آب زیرزمینی‌اش در سال برداشت می‌کند، در حالی که میزان تغذیه سالانه سفره‌ها از 950 میلیون متر مکعب افزون‌تر نمی‌شود و اینک لنگ 55 میلیون لیتر آب سالانه‌ای است که از طریق زاینده رود به آن می‌رسید، آن هم در شرایطی که فقط 3 درصد از کل منابع آب استان یزد، اختصاص به شرب دارد!

       قسمت اول و دوم فایل صوتی این گفتگوی رادیویی را از یکشنبه آینده می‌توانید از روی تارنمای ایران صدا برداشته و گوش دهید.

درج نظر

مانی میرصادقی مهمان هشتادمین برنامه محیط زیستی طلوع

    فردا در طلوعی دیگر از طولانی‌ترین برنامه‌ی محیط زیستی تلویزیونی جام جم که تاکنون 79 قسمت آن پخش شده است، به سراغ یکی از مطرح‌ترین مستندسازان طبیعت گرای کشور می‌روم که از قضا خود، درس محیط زیست خوانده و متخصص این حوزه هم محسوب می‌شود ... 

ادامه نوشته

ستایش زیباترین سمفونی طبیعت در سرخرود!

    جمعه گذشته در بیست و هفتمین روز از بهمن 1391، به تماشای یک سمفونی کم‌نظیر در شمال ایران رفتم؛ هم‌سرایی شگفت‌انگیزی که برای برگزاری‌اش نه فقط صدور مجوزی از وزارت ارشاد اسلامی لازم نبود، بلکه بلیط فروشی هم نمی‌شد! با این وجود، آدم‌های جورواجوری را می‌توانستی ببینی که از راه‌های دور و نزدیک خود را از سپیده‌دم به آبادی سرخرود در فریدون کنار رسانده بودند تا از نزدیک شاهد این هم‌سرایی بی‌نظیر با حضور بیش از پنج هزار خواننده‌ی سپیدپوش، زیبا و رعنا باشند؛ خوانندگانی که آزادانه و بی هیچ محدودیتی با تن‌پوش طبیعی و چشمنواز خود به هنرمایی‌شان ادامه می‌دادند! ده‌ها عکاس و فیلمبردار و مستندساز هم مشغول ثبت و ضبط این لحظه‌های شورآفرین و این کارناوال خیره‌کننده از مهمانانی بودند که صدها و هزاران کیلومتر راه را از سرزمین‌های سرد و یخ زده در سیبری و روسیه مرکزی پیموده بودند تا خود را به نوار سبز و دوست‌داشتنی دریای شمال ایران برسانند ...

ادامه نوشته

جاده که به باغ جوزا برسد؛ نفس‌های استهبان به شماره می افتد!

باغ جوزا

     همه چیز شاید با برهم خوردن سامانه‌ی چندصدهزارساله‌ی آب‌شناختی در حوضه‌ی آبخیز رودخانه‌های کُر و سیوند شروع شد؛ حوضه‌ای به وسعت 31511 کیلومتر مربع که مهم‌ترین دلیل ماندگاری حیات در شمال و خاور استان فارس محسوب می‌شود. زیرا هر زمان که میزان استحصال از منابع آب شیرینش متناسب با توان بوم‌شناختی‌اش بوده است، روزگار مردم و دیگر زیستمندان گیاهی و جانوری انبوهش آن گونه خوب بوده که همه‌ی کبک‌ها، خروس می‌خواندند؛ امّا هرگاه که میزان بارگذاری‌ها، بدون لحاظ خواهش‌های اکولوژیکی زیست‌بوم گسترش یافت، خروس‌ها هم چاره‌ای جز قدقد کردن، نداشتند!

ادامه نوشته

سندی که نشان می‌دهد چه نوع از خشکسالی، دریاچه ارومیه را به خاک نشاند؟!

این است خشکسالی علمی/ فنی در ارومیه!

    چندی پیش، به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان غربی مراجعه کردم و در فرصتی که یافتم، سری به کتابخانه و مرکز اسناد این نهاد پژوهشی زدم. یافته‌های جالبی پیدا کردم که یکی از آنها، مجموعه چکیده مقالاتی بود با عنوان: اولین همایش دریاچه ارومیه که در سالهای نخستین دهه‌ی هفتاد شمسی در تبریز برگزار شد ...

ادامه نوشته

مرگ خانمیرزا؛ رخداد تلخی که می‌تواند زنهاری شیرین بیافریند!

    شاید شمار اندکی از اهالی لردگان در جنوب استان چهارمحال و بختیاری باشند که هنوز خاطره‌ی روزهای طلایی خانمیرزا را در مرکز ارتفاعات سبزکوه و شمس‌آباد به یاد داشته باشند؛ روزهایی که در آن، بلوط‌های سر سبز و پرنشاط زاگرس در سرشاخه‌های رودخانه خروشان و گوارای خرسان، پیش از آن که کارون را بسازد و آبزیان خلیج فارس را دمی تازه بخشد، از برکت چشمه‌هایی جوشان و تالابی زیباتر و بزرگ‌تر از شیمبار، مجنون‌وار به زندگی لبخند می‌زدند و از بازیگوشی‌های تمام نشدنی سنجاب‌ها بر روی شاخ و برگ‌شان و پرواز بی‌پایان حواصیل‌های سفید و خاکستری، لذت و وقار و رضایتمندی را به خون مردم غیور دیار بختیاری می‌دمیدند تا آنها با اطمینان بدانند که این از "بخت" یاری آنها بوده است که بختیاری شده‌اند ...


ادامه نوشته

لطفاً به مصیبت‌های زاگرس نیافزایید ؛ اگر هنر کاهش آن را ندارید!

     چند سالی است که حال جنگل‌های زاگرس خوب نیست؛ موج خشکسالی‌های اخیر و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، افزایش شمار و تراکم دام در عرصه، هجوم ریزگردها، طغیان سوسک چوبخوار، افزایش معنی‌دار رخداد آتش سوزی، شتاب زمین‌خواری و تغییر کاربری اراضی به بهانه توسعه کشاورزی یا گسترش حاشیه‌نشینی در اطراف شهرها، افزایش ذغال‌گیری، ویلاسازی و مسکن مهر، شکار بی‌رویه، گردشگری بی ضابطه و بدون ‌تناسب با آموزه بوم‌گردی (اکوتوریسم)، تشدید فعالیت‌های عمرانی مانند انتقال خطوط انرژی، سدسازی، انتقال آب بین حوضه‌ای و احداث پل و تونل و جاده‌های جدید به همراه کشت در زیراشکوب بلوطستان‌ها و بنه‌های زخم خورده از تیغ سقزگیری، جهان گرمایی و تغییر اقلیم و ... همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا سیمای عمومی شش میلیون هکتار از بزرگترین رویشگاه جنگلی وطن واقع در باختر ایران‌زمین در بدترین شرایط بوم‌شناختی (اکولوژیکی) خود قرار گیرد؛ رویشگاهی که در آغاز دهه‌ی 40 هجری شمسی، پذیرای بیش از 12 میلیون بال از 140 گونه پرنده در تالاب‌های زیبایش از ارژن و شیمبار تا گندمان و چغاخور و از زریوار تا هشیلان بود؛ اما اینک حتا توانایی پذیرایی از یک سوم آن رقم را هم ندارد ؛ شناسه‌ای که آشکارا نشان می‌دهد حال زاگرس خوب نیست، آنقدر که ظاهراً حتا سنجاب‌های کوچولو و بازیگوشش هم با آن قهر کرده‌اند و رفته‌اند ...

ادامه نوشته