تصاویری که ثابت میکند: از زریوار تا انزلی هوا پس است!

روزگاری دارای 30 میلیون متر مکعب آب شیرین و گوارا بود؛ دریاچهای افسانهای که مردم دیار کردستان در موردش رازها و قصهها در سینه دارند؛ از معدود دریاچههای ایران که وجودش را مدیون ریزش هیچ رودخانهای در بسترش نمیداند و با این وجود، قرنهاست که به طبیعت مریوان، وقاری دیگر بخشیده است.

اما این روزها، این دریاچه زیبا که زریوار مینامندش، نه آنچنان آب گوارایی دارد و نه چشماندازی افسانهای چون گذشتههای نه چندان دور ... آن هم دریاچهای که با وجود 786 میلیمتر متوسط ریزشهای آسمانی در سرزمینش (حدود سه برابر متوسط کشور)، هرگز انتظار نمیرفت که روزی چنین دچار چالشی در مرز بودن یا نبودن شود.
با این وجود، وقتی به رفتار این قورباغه دقت کردم و تردید شگفتانگیزش را دیدم که چگونه در اینکه خود را به آب زریوار بسپارد یا نه دچار شکی فلسفی شده است! دریافتم که اوضاع خرابتر از آن چیزی است که فکر میکردم ...
سالها پیش استاد فرزانهی ادب، دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی برایمان سروده بود:
در هجوم تشنگی، در سوز خورشید تموز
پای در زنجیر خاک تفته می نالد گون:
"روزها را می کنم پیمانه ، با آمد شدن "
غوک نیزاران لای و لوش گوید در جواب :
" چند و چند این تشنگی ؟
خود را رها کن همچو ما
پیش نه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن"
بوته خشک گون در پاسخش گوید : " خمش !
پای در زنجیر ، خوش تر تا که دست اندر لجن "
امروز اما با مشاهدهی دوبارهی چهرهی درمانده و مستأصل این قورباغهی زریواری، احساس میکنم که حتا غوک نیزاران لای و لوش هم دیگر تحمل این شرایط را ندارد! دارد؟

درست مثل احساسی که وقتی به تالاب انزلی رسیدم، در فاصلهی چند صدکیلومتری از زریوار، باز هم آن را در وجود این حواصیل شب - Nycticorax nycticorax - یا به قول گیلکیها: شال باغ دیدم ... هم اویی که حیران در چشمانداز زبالهها گیر کرده بود؛ زبالههایی که از کیلومترها آنسوتر از طریق رودخانههای زرچوب و گوهررود به نزدش آمده و میآید ...
جان کلام آن که
جهانی که برای قورباغهها و حواصیلها و ماهیها جا نداشته باشد، بی شک برای انسانها هم جا نخواهد داشت.
همین و تمام!
در همین باره
- تصویری که یک چشم را میخنداند و چشم دیگر را میگریاند!
- تراژدی قتل فُک ها و شیرهای دریاییدر سواحل آلاسکا و کانادا
- جنبش عدم تعهد و پیدایش قاره هفتم
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.