آنچه در ارومیه بدست آوردیم و آنچه که از دست دادیم!

    هفته‌ی گذشته کارگاهی مشورتی در تالار سرو سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد که هدفش تبیین نقش مراکز دانشگاهی و پ‍ژوهشی کشور بود در آنچه که با عنوان «استقرار رویکرد زیست بومی در مدیریت تالاب‌ها» از آن یاد می‌شود؛ نشستی که در یادداشت پیش رو به برخی از مهم‌ترین نکات مطرح شده در آن پرداخته شده است ...

ادامه نوشته

از سری زیباترین عکس‌های عالم!


    این تصویر را Diana Lakeland برای مجله نشنال جئوگرافیک شکار کرده است؛ اما این روزها در ایران شاید بیشتر از هرجای دیگری فهمیده شود ...

    او هم مادر است ... عاشقانه فرزندش را دوست دارد و دلش می‌خواهد مثل ما ... مثل هر پدر و مادری؛ در برابر فرزندش شرمگین نشده و غذایی درخور برایش فراهم آورد؛ همان غذایی که شکارچیان آن را با اسلحه های گرانقیمت خود نشانه رفته و نامش را حذف جانداران پیر از گله یا جامعه وحوش می‌نامند و یادشان رفته است که با این کار چگونه زنجیره حیات را مختل می‌کنند ...

عشق مادر به فرزند ...

    افزون بر آن، در حالی که شاید شمار یوزهای آسیایی باقیمانده در جهان که جملگی در ایران زیست می‌کنند، به هفتاد قلاده هم نرسد، خبر می‌رسد که 31 یوزپلنگ را در طول 22 سال گذشته از دست داده‌ایم!
    ما باید یاد بگیریم که با حیوانات هم به گونه‌ای رفتار کنیم که انتظار داریم با هر انسان رفتار شود ... اینگونه است که هر ایرانی می‌تواند یک محیط بان و یک ایران بان باشد و بماند ...
    شاید از این منظر، تلاش ما برای حضور یوزپلنگ آسیایی در آوردگاهی جهانی به نام برزیل 2014، بهتر درک شود و همراهان بیشتری بیابد.

    در همین باره:
    - کفاشیان: مردم از فیفا درخواست کنند!

درج نظر

از حسین‌آباد سربیشه عروسک بخرید تا بزها کم شوند و بیابان‌زایی مهار!

    چه کسی فکر می‌کرد که می‌توان بین عروسک و بیابان‌زایی، رابطه‌ای چنین معنی‌دار آفرید؟ نوشتار پیش رو، کوشیده است تا ابعاد این رابطه را در حسین‌آباد سربیشه – استان خراسان جنوبی - آشکار سازد ...

ادامه نوشته

مطالبات امیدبخش و غیرقابل پیش‌بینی نمایندگان مردم در چابهار


    این شاید برای نخستین بار باشد که نمایندگان مردم یک منطقه‌ی دورافتاده، در ملاقات با یک مقام ارشد از سازمان حفاظت محیط‌ زیست، درخواست‌هایی را مطرح می‌کنند که وی را شگفت‌زده و در عین حال شادمان می‌سازد ...

    چند روز پیش، آقای دکتر احمدعلی کیخا، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست از تجربه‌ی یک دیدار متفاوت با گروهی از نمایندگان مردم برای نگارنده گفت که دریغم می‌آید تا آن تجربه‌ی دلپذیر و امیدبخش را با هموطنان عزیزم به اشتراک ننهم.
    ایشان گفتند: چندی پیش درخواست‌های متعددی از نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر بندر چابهار به دستم رسید که جملگی خواهان ملاقاتی حضوری با من بودند. نخست پنداشتم که لابد نمایندگان آنجا هم مانند اغلب شهرهای کشور، خواهان کاهش نظارت و سختگیری سازمان حفاظت محیط زیست هستند تا چرخ صنعت و کشاورزی و دیگر اشکال توسعه در حوزه انتخابیه‌شان بهتر بچرخد. اما پس از ملاقات با ایشان در هفته گذشته، با کمال شگفتی دریافتم که آنها به طور جدی خواستار رعایت ملاحظات محیط زیستی و اعمال درست و دقیق قوانین مرتبط هستند تا بدین‌ترتیب، از توسعه توأم با تخریب و آلودگی در زادبوم‌شان ممانعت به عمل آید. به عنوان مثال، آنها از اثرات منفی طرح توسعه اسکله بندر شهید بهشتی چابهار و تخریب زیستگاه‌های مرجانی زیبای منطقه، مکانیابی نامناسب طرح‌های پالایشگاهی، روشهای مخرب صید ماهی و تصرف حریم دریا توسط سازمانهای دولتی و ... اظهار گلایه کردند و خواستار دخالت جدی محیط زیست برای کاهش اثرات منفی طرح‌های موجود و همچنین ارزیابی دقیق اثرات محیط زیستی طرح‌های توسعهای جدید شدند.

ملاقات دکتر کیخا با نمایندگان مردم چابهار

    در پاسخ به این درخواست‌ها، معاون سازمان حفاظت محیط زیست هم با تأکید بر اینکه خود و همکارانش را مکلف به پیگیری این درخواست‌ها می‌داند، قول داد که با تیمی از کارشناسان و مسئولین این سازمان برای پیگیری مسایل و چالشهای محیط زیستی چابهار در آینده نزدیک به این منطقه سفر کند.
    امید که دیگر نمایندگان کشور در مجالس قانونگذاری بهارستان و نیز شوراهای اسلامی شهر و روستا هم با تأسی از بیداری محیط زیستی نمایندگان مردم در بندر زیبای چابهار، بکوشند تا چنین رویه‌ای را هر چه بیشتر بسط دهند؛ آموزه‌ای که همانا در بند 3-122 از پیش‌نویس منشور شهروندی ریاست جمهوری هم آمده است، آنجا که می‌گوید: آموزش مفاهیم محیط زیستی به شهروندان و مسئولان باید به گونه‌ای مورد ملاحظه قرار گیرد که توسعه پایدار ارتقاء یافته و بین پیشرفت اقتصادی و اجتماعی با حفاظت از محیط زیست تعارضی به وجود نیاید.
    و این - بی شک - یکی از اهداف کلیدی دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در چهارساله پیش رو خواهد بود.

درج نظر

دعوت به اظهار نظر در باره پیش‌نویس طرح جدید برای ساماندهی سمن‌ها

لطفا مشارکت فرمایید

    در نخستین روز از آبان 1392، طرحی از سوی 29 نماینده مجلس شورای اسلامی پیشنهاد شد با عنوان: «طرح ناظر بر تاسیس و فعالیت سازمان های مردم نهاد (غیردولتی)» که به نظر می‌رسد واجد نکات مثبتی به نسبت طرح‌ها و قوانین گذشته در مورد فعالیت سمن‌هاست. از این رو، از همه‌ی هموطنان عزیزم، به ویژه دوستانی که سابقه‌ی فعالیت در تشکل‌های مردم‌نهاد را دارند، خواهش می‌کنم تا در باره‌ی محتوای این طرح نظرات، انتقادها و پیشنهادهای خویش را ارایه فرمایند.

    شما می‌توانید نظرات خود را به صورت کامنت در ذیل همین پست و یا به صورت ایمیل به نشانی: darvish100@gmail.com برایم ارسال فرمایید تا پس از جمع‌بندی در دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست موضوع را پیگیری کنم.

درج نظر

چرا جام جهانی برزیل می‌تواند آخرین فرصت برای نجات یوزپلنگ آسیایی در ایران باشد؟

ملاقاتی تاریخی!

    حال یوزپلنگ‌ها اصلاً خوب نیست. تعداد اندکی از آنها در ایران باقیمانده است. شاید کمتر از هفتاد قلاده. در حالی که دستکم باید شمار جمعیت یوز به بیش از 200 قلاده برسد تا بتوان با اطمینان گفت: سایه‌ی خطر انقراض، این گونه‌ی بی‌نظیر گربه‌سان را تهدید نمی‌کند.

    یوزها که کم می‌شوند، ناگزیرند تا با نسبت خویشاوندی نزدیک‌تر با یکدیگر جفت‌گیری کنند و هر چه که این نسبت، خونی‌تر می‌شود، احتمال ضعف و نارسایی ژنتیکی در نسل جدید افزون‌تر شده و به این ترتیب، سایه‌ی مرگی ناگریز و ناگزیر، تیره‌تر از هر زمانی، نور زندگی را از آینده‌ی آنها می‌رباید.

 

    چه باید کرد؟

    چرا یوزها، این تیزپاترین جانداران روی زمین، اینک به چنین فلاکتی افتاده‌اند؟ و چرا قهرمان بی‌رقیب دومیدانی کره‌ی زمین، اینگونه رقابت را به سگ‌های گله در سمنان و یزد و توران می‌بازد؟

    اصلاً بگذار ببازد! مگر چه می‌شود؟ مگر آن زمان که ببر مازندران از پیش ما رفت یا آن هنگام که شاهد وداع تلخ آخرین شیر یال کوتاه ارژن از وطن بودیم، اتفاقی افتاد؟ کیست که اینک سراغی از آن دو هموطن مغرور و پرقدرت این سرزمین بگیرد و در فقدانش اشکی بریزد؟ خب یوز هم برود پیش آن دو و خلاص! چرا باید مزاحم برو بچه‌های تیم ملی فوتبال ایران شویم و از آنها بخواهیم تا برای نجات آخرین بازماندگان از تیزپاترین گربه‌سان جهان، فریادرسی باشند در آوردگاه میلیاردی برزیل؟

    تازه اگر ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی از دهان آرش نورآقایی نمی‌پرید و به وسیله‌ی محمّد درویش و دیگر رفقایش بال و پر نمی‌گرفت، چه بسا که آقای سپ بلاتر هم می‌توانست با جناب فتح‌الله زاده، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال دیداری کند و او دیگر مجبور نمی‌شد تا با اظهار نظر شگفت‌انگیزش به همه ثابت کند: فرقی بین یوز با مرغ و گوسفند قایل نیست! و حتی از آن شگفت‌انگیزتر آنکه عادل فردوسی‌پور هم مجبور نمی‌شد تا به صورت علنی مخالفت خود را با این پروژه اعلام کند و به شدت محبوبیتش در بین فعالان محیط زیست با ریزشی بی‌بازگشت روبرو گردد.

    بگذریم ...

     زیرا به رغم برخی تنگ‌نظری‌ها و سنگ‌پرانی‌های معمول، ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی با حمایتی شورانگیز و وصف‌ناشدنی از سوی اغلب اقشار جامعه، چه مدیران ارشد حکومتی، چه نخبگان و چه مردم کوچه و بازار و فعالان رسانه‌ای روبرو شده و مهم‌تر آن که اینک عالی‌ترین مقام در فدراسیون جهانی فوتبال – فیفا – خود را حامی یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی 2014 برزیل می‌داند.

     ما از این فرصت استثنایی استفاده خواهیم کرد، همانگونه که چینی‌ها در المپیک پکن استفاده کردند و خرس دوست‌داشتنی پاندا را از خطر انقراض نجات دادند و برزیلی‌ها هم می‌خواهند تا برای آرمادیلوی خود چنین کنند.

    ما به دنیا ثابت خواهیم کرد که در ایران؛ سرزمینی که بیش از سه دهه است درگیر جنگ‌ها و تحریم‌های اقتصادی ناجوانمردانه و ناخواسته شده، مردمی زیست می‌کنند که هنوز برایشان خرامیدن یوز در زادبوم‌شان مهم است و می‌کوشند تا به عنوان شهروندی مسئولیت‌پذیر از دهکده‌ی جهانی، برای پایداری توان بوم‌شناختی (اکولوژیکی) این تنها کره‌ی مسکون، رسالت و وظیفه‌ی خود را به شایستگی انجام دهند.

 

    یادمان باشد:

    یوزها که بروند یعنی کسب و کار بیابان‌سازها رونق گرفته است؛ یعنی: آهوها و جبیرها و دیگر غلفخواران هم رفته‌اند ... و یعنی: وضعیت منابع آب و خاک کشور به مرحله‌ای بحرانی رسیده است. برای همین است که یوزپلنگ آسیایی را به حق نماد طبیعت ایران در شرایط کنونی و در نبود شیر و ببر می‌دانیم و باید همه با هم بکوشیم تا این آخرین بازمانده از نسل پرشکوه جانداران ایرانی، هرگز ایران را ترک نکند.

    عجیب است، اما باور کنید که اگر بتوانیم مانع از مهاجرت یوز از ایران شویم، مطابق آموزه‌ی شاخص سرزمین شاد – HPI – مانع از خروج شادی از وطن شده‌ایم و سرزمینی که مردمان و دیگر زیستمندانش شاد باشند، بیشتر از آنکه مهاجرفرست و دفع‌کننده باشد، مهاجرپذیر و جذب‌کننده است.

درج نظر

چرا دی کاپریو برای ببر نپال می‌تواند ، اما برای یوزپلنگ ما ، نه؟!  

   در خبرها آمده است که لئوناردو دی کاپریو، هنرپیشه نامدار سینمای غرب، در حمایت از طرح حفاظت ببر در کشور نپال، مبلغ سه میلیون دلاربه صندوق جهانی حیات وحش (WWF) کمک کرد. یادداشت پیش رو، به همین بهانه کوشیده است تا از ظرفیت‌های بالقوه‌ای سخن بگوید که در ایران هم وجود دارد و هنوز نتوانسته‌ایم آنها را به نفع حراست از زیستمندان منحصربه فرد ساکن در سرزمین‌مان، بالفعل سازیم ...

ادامه نوشته