کیسه‌های پلاستیکی که در جنگل‌های تالش نازایی را از بین می‌برند!

    اینجا در امام‌زاده 9 ساله، گهواره‌هایی پلاستیکی بر شمشادهای در حال انقراض هیرکانی آویزان هستند که نذردهندگان را به آرزوی‌شان می‌رسانند! چگونه؟ این 9 تصویر را ببینید تا پاسخ پرسش‌تان را دریابید ...

درج نظر

با زن بیوه کن های هیرکانی آشنا شوید!

  تصاویری را که در این یادداشت می‌بینید، حاصل سفری است به جنگل‌های تالش در غرب استان گیلان؛ سفری که در آن با اصطلاحی عجیب روبرو شدم که هیزم‌شکنان و درخت‌افکنان به برخی از تنه‌های جامانده از تعرض اطلاق می‌کردند ...

ادامه نوشته

آشنایی با یک پری پیکر 10 میلیون دلاری در خراسان شمالی!

    پیچ در پیچ است و پرهیبت ... ابتدا و انتهایش چندان آشکار نیست ... مردم سرانی او را نظر کرده می‌دانند و مصطفی خوشنویس می‌گوید: در شمار پنج موجود زنده‌ی ایرانی است که بیشتر از بقیه بهار را تجربه کرده‌اند.

    من اما عاشق وسعت، عیار و شدت چسبیدنش به خاک هستم، عاشق شبکه‌ی تودرتو و گسترده‌ی ریشه‌هایش و عاشق سایه‌ای که از قبل از تولد کوروش بزرگ بر سرزمین ایران در گلول و سرانی می‌داده و اینک هم بی‌منت می‌دهد ...

    آیا تعیین قیمت 10 میلیون دلار برای چنین بانویی، آتش زدن به مال نیست؟!

    قصه‌اش را امروز در وبلاگ نخبگان نوشته‌ام ... شما هم می‌توانید آن یادداشت را با عنوان: اگر به شیروان می‌روید، دیدن این پری پیکر یگانه را از دست ندهید! در همانجا بخوانید و برای تداوم سلامتی‌اش خداوند را سپاس گویید.

درج نظر

کدامیک مصیبت است جناب استاندار فارس؟!

    نوشتار پیش رو در صدد طرح یک پرسش ساده است؛ این که چرا اغلب در عالی‌ترین سطوح حکومتی هم ابتدایی‌ترین موازین، راهبردها و آموزه‌های محیط زیستی نه تنها درک نمی‌شود، بلکه با آنها به دیده‌ی موانع سد راه توسعه برخورد می‌گردد! مشکل از کجاست هموطن عزیز من؟

مصیبت واقعی چیست؟

در ستایش کهن سال ترین بانوی سبزپوش ایران در شهرستانک!

    اعتراف می‌کنم که این بانوی سبزپوش را نه فقط دوست دارم و نه هرگاه که مجالش را بیابم، نوازشش می‌کنم! بلکه هماره ستایشش کرده و خواهم کرد ...

کهنسال ترین موجود زنده ایران

    ما باید قدر حضور این گنجینه‌های سبز و پری پیکر طبیعت ایران را که چون جعبه‌های  سیاه و پری دار هواپیما، حامل همه‌ی رخدادهای غیرقابل دسترسی هستند که در گذشته‌هایی دور به وقوع پیوسته، بدانیم و روی سر خود بگذاریم‌شان.

    تازه ترین یادداشتم در خبر آن لاین، شرح این دلدادگی است ...

درج نظر

ادامه نوشته

در ستایش درختی که در ایران نظیر ندارد!

    چند بار تاکنون به سراغش رفته‌ام ... نه! درست ترش آن است که هربار گذرم به نوشهر می‌افتد، زیارتش می‌کنم! قصه‌ی این شیدایی شاید برگردد به پاییز سال 1368، زمانی که به همراه شادروان دکتر کریم جوانشیر و همکلاسی‌هایم در دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، راهی باغ گیاه‌شناسی نوشهر شدیم تا یک واحد عملی درخت شناسی را در حضور این آیه‌های زیبای خلقت که شمار تنوع‌شان در آن پردیس پرشکوه از 1400 گونه می‌گذشت، اصطلاحاً پاس کنیم ... 

    وقتی چشمم به جمالش افتاد، در فکر فرو رفتم ... به نظر یک پهن برگ بود، اما برخلاف دیگر همتایانش خبری از خزان در آن مشاهده نمی‌شد و برگهایش همچنان در آن باغ رنگی پاییزی، سبزِ سبز بود! چرا؟ کنجکاوی‌ام وقتی بیشتر شد که نزدیکش شدم و لمسش کردم! زیرا دریافتم که انگار اطراف درخت به جای پوست، با چوب پنبه محافظت شده است ...

    این بود که به سراغ استاد عزیزم، جوانشیر دوست‌داشتنی رفتم که به دلیل سیمای ظاهری و نوع موهای انبوه و اغلب آشفته‌اش به بتهوون دانشکده مشهور بود تا برایم از راز این درخت یگانه بگوید ... در ختی به نام بلوط چوب پنبه یا Quercus suber L.

    یادداشت اخیرم در وبلاگ نخبگان خبرآن لاین با عنوان: چهار تصویر از درختی که در ایران همتا ندارد، شرح دانستگی‌هایم از درختی است که هنوز هم در ایران، همتایی ندارد و همچنان یگانه مانده است بی هیچ امید تکثیری! درست مثل درنای دوست‌داشتنی و تنهای سیبری که هفت سال است زمستان‌هایش را در تالاب فریدون‌کنار می‌گذراند و جفتی ندارد!

    با این امید که یاد و نام بزرگانی چون کریم جوانشیر را همواره گرامی بداریم و یادمان نرود که مجموعه‌هایی چون باغ گیاه‌شناسی نوشهر با خون دل فرزانگانی چون او دوام و قوام یافته است ...

درج نظر

بی خبرتر از یک رؤیا را بی خبر نگذارید!

     دوست و همکار دانشمندم، دکتر محمّد متینی زاده که سالهاست در کسوت یک پژوهش‌گر تمام عیار می‌کوشد تا بر ماندگاری رویشگاه‌های جنگلی وطن بیافزاید؛ اخیراً دست به کاری بزرگ زده و مجموعه‌ای از اشعار – اغلب – محیط زیستی‌اش را هم در قالب کتابی با عنوان: «بی خبرتر از یک رؤیا» منتشر کرده است ...

ادامه نوشته

یک روز خوب در سیراچال

    مطابق رسم اردیبهشت در این سال‌ها، مردمان نیک نهاد و سبزاندیش فراوانی امروز – ششم اردیبهشت 1392 - هم به دعوت مصطفی خوشنویس عزیز لبیک گفته و خود را به سیراچال رساندند ...   

ادامه نوشته

هدیه‌ی خاطره حجازی به خوانندگان این سطور

    نویسنده و شاعره‌ی فرزانه، خاطره حجازی، نامی شناخته شده برای فرهنگ‌ دوستان و شیفتگان ادبیات ایران است. اخیراً در سفری به بیابان‌های خور در شمال شرقی اصفهان، توفیق دیدار ایشان و خانواده محترم‌شان را از نزدیک داشتم. از قضا دریافتم که چه شیفتگی شوق‌برانگیزی نسبت به طبیعت و محیط زیست ایران دارند و هم‌اکنون نیز همه‌ی همت و تلاش خود را مصروف پاسداری از سمندر امپراتور در لرستان کرده‌اند ...


ادامه نوشته

چرا به جنگل‌های ایران باید مجال تنفس دهیم؟

    هیچ رویشگاه جنگلی در هیچ یک از قاره‌های جهان را نمی‌توان یافت که قدمتش به حدود یک میلیون سال برسد. با این وجود، در نوار ساحلی شمال ایران، رویشگاهی وجود دارد به نام هیرکانی که بیش از یک میلیون سال از حضورش در دامنه‌ها و دشت‌های البرز شمالی می‌گذرد. این یعنی: بوم‌سازگان (اکوسیستم) پیچیده و متنوع حاضر در استان‌های گلستان، مازندران و گیلان، صدها هزار سال پیش از ظهور و ماندگاری جوامع انسانی و ابداع دانشی به نام علم مدیریت جنگل، ساز و کار ماندگاری و پایداری را آموخته بودند، حتا بهتر از هر جنگل دیگری در هر نقطه‌ای در کره‌ی خاک. چرا که همچنان این یگانه یادگار جنگل‌های زمین از دوران سوم زمین‌شناسی، توانسته بیش از 410  گونه اندمیک خاص ايران و 280 گونه اندميك هيركاني را در خود جای دهد و در مجموع پذیرای 3200 گونه‌ی گیاهی باشد. پرسش این است که جنگل‌های هیرکانی ایران، چگونه توانستند از دام سرمای مهلک زمین در عصر یخبندان به میزان منفی 45 درجه سانتیگراد رهایی یابند، اما از دام موجود دوپایی به نام انسان، نه؟! 

    و چگونه است که اینک روند شتابناک مرگ این فسیل‌های زنده‌ی گیاهی در وطن این گونه نگران‌کننده سرعت گرفته است؟

    یادمان باشد که مجموع مساحت جنگل‌های هیرکانی ایران به دو میلیون هکتار هم نمی‌رسد و حتا اگر به این رقم، مساحت دیگر رویشگاه‌های جنگلی کشور در ارسباران، زاگرس، توران و سواحل خلیج فارس و دریای عمان را هم بیافزاییم، حتا به دو درصد مساحت رویشگاه 700 میلیون هکتاری همسایه شمالی‌مان (روسیه) هم نخواهد رسید. با این وجود، همه‌ی راه‌ها و همه‌ی نگاه‌ها در هیرکانی به برداشت چوب و تأمین علوفه برای دام ختم می‌شود! چرا؟ آیا این بدترین بدسلیقگی نیست که چنین رویشگاهی را صرفاً چون یک چراگاه یا کارخانه چوب بنگریم؟

    یادمان باشد که در طول نیم قرن اخیر، به گفته‌ی رییس انجمن علمی جنگلبانی ایران، موجودی حجمی جنگل‌های باستانی شمال کشور به نصف کاهش یافته است و در همان حال، دست کم سیصد هزار هکتار از رویشگاه راهبردی‌مان در باختر وطن (زاگرس) را از دست داده‌ایم، به نحوی که اینک برای رسیدن به شرایط ماقبل تخریب، دست کم به 150 سال زمان نیاز داریم.

    در چنین شرایطی است که طرح 10 ساله تنفس جنگل در بین کارشناسان و پژوهشگران این حوزه جان می‌گیرد و بسیاری را بر این باور می‌رساند که هر چند، دانش مدیریت جنگل و علوم وابسته به آن، می‌توانند سپری حفاظتی برای دوام جنگل‌ها به شمار آیند؛ اما از آنجا که سازمان متولی و اجرا کننده این شگرد و دانش روز، از جایگاه و اختیارات و وزن درخور در مقایسه با دیگر بنگاه‌های اقتصادی قدرتمند کشور برخوردار نیست، عملاً حاصل این رؤیارویی نابرابر به سود مافیای تجارت چوب و رونق بازار دلالی در این حوزه تمام می‌شود.

    به عنوان شاهد می‌توان به برآیند ابزاری به نام "نشانه‌گذاری" در وضعیت جنگل‌های شمال اشاره کرد که به گفته‌ی دکتر هادی کیا دلیری،  به جای الگو گرفتن از طبیعت، از اقتصاد حاکم بر بازار سنتی الگو گرفته شده و نیاز دلالان چوب بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. افزون بر آن، واژه "به گزینی" به جای "تک گزینی"،  مد نظر متولیان طرح‌های جنگلداری بوده که حاصلش البته فاجعه بار شده است.

    به هر حال، در خوشبینانه‌ترین حالت، هم‌اکنون حدود یک و نیم برابر بیشتر از ظرفیت تولید سالانه چوب در جنگل‌های هیرکانی که رقم آن کمتر از 4 میلیون متر مکعب است، دارد از این رویشگاه چوب برداشت می‌شود؛ وضعیتی که در زاگرس به مراتب غم‌انگیزتر است و اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، باید بپذیریم که بدهکاری بوم‌شناختی سرزمین ایران به مرحله‌ای خواهد رسید که دیگر هیچ بانکی توانایی جبران رقم تراز منفی آن را ندارد.

درج نظر

ملبورن ؛ شهری که فرشته هایش روی درختان مأوا گزیده اند!

    امروز یک هموطن عزیز به نام عارف عشقی از دیار استرالیا برایم تصاویری را فرستاد که دریغم آمد با شما خوبان روزگارم به اشتراک ننهم تا مانند من از شهد شیرین انسان بودن در هزاره‌ی دود و دم و سیمان و گلوله به خود همچنان نبالید!

     عارف عشقی دانشجوی دوره‌ی دکترا در دانشگاه ملبورن است و دارد در یکی از رشته‌های نوین مربوط به زیر گروه  علوم زیست پزشکی (Neuroinformatics) ادامه تحصیل می‌دهد.

    اما البته تصاویر ارسالی‌اش ظاهراً ربطی به تخصص پیش‌برنده‌اش ندارد؛ هر چند که ماهیت میان رشته‌ای آن شاید بی تأثیر نباشد در دیدن آن چه که معمولاً مهندسان و پزشکان نمی‌بینند! می‌بینند؟

ادامه نوشته

تخریب شتابان پردیس‌های تهران نشانه چیست؟!

    هفته گذشته پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)، اقدام به انتشار گزارشی مصور از روند خاموش اما شتابان قطع درختان در یکی از باغ‌های قدیمی منطقه شمیران واقع در جنب اردوگاه شهید باهنر (منظریه سابق) و پارک جمشیدیه کرد  که متأسفانه تا این لحظه هیچ واکنشی را از سوی مسئولین شهرداری و معاونت فضای سبز این نهاد شاهد نبوده‌ایم. این در حالی است که برخی از درختان قطع شده در این باغ 2.5 هکتاری، بین 50 الی 100 سال عمر داشته و به وسیله‌ی کاریزی پرآب و قدیمی، سالهاست که مشروب می‌شده‌اند. حتا برخی از شهروندان تهرانی و ساکن در محل - از جمله دکتر کاظم اکبری - به نگارنده گفتند: تاکنون چندین بار مراتب اعتراض خود را به مسئولین شهرداری و واحد پیگیری شکایات مردمی گزارش کرده‌اند، اما عملاً روند خشک کردن درختان (با ریختن مخفیانه و شبانه مواد سمی در پای آنها) و قطع پایه‌های خشک شده بیش از یک سال است که ادامه دارد؛ چرا که انگار برج‌های چند میلیاردی در نوبت استقرار در محل قرار گرفته‌اند! چرا؟

ادامه نوشته

قدر قدیمی‌ترین ساکن کیش را بدانیم

    جزیره‌ کیش بی شک یکی از زیباترین جزایر مرجانی جهان است که اگر به درستی مدیریت و توانمندسازی شود، می‌تواند به یکی از گرانیگاه‌های بی‌رقیب گردشگری – دست کم - در آسیای جنوب باختری بدل شود. حضور سالانه صدها هزار گردشگر داخلی و چند هزار گردشگر خارجی در این جزیره زیبا - و به رغم همه‌ لکنت‌های تحمیلی که در این حوزه وجود دارد - نشان می‌دهد که ارزش‌های زیباشناسانه این سرزمین سبز در دل نیلی خلیج فارس، ناهمتاست. تراکم گردشگاه‌ها، رستوران‌ها، مراکز خرید و هتل‌ها، در هیچ جای ایران به گرد جزیره 9150 هکتاری کیش نمی‌رسد؛ واقعیتی که آشکارا نشان می‌دهد: عزم مدیریت حاکم بر گردشگری طبیعی و تفریحی کشور هم، به درستی کیش را به عنوان یکی از قطب‌های عمده به منظور نیل به اهداف سند چشم‌انداز 20 ساله ایران در نظر گرفته است. 
    با این وجود و به رغم چنین جایگاه راهبردی که کیش از آن برخوردار است، متأسفانه به نظر می‌رسد توجه به برخی ملاحظات محیط زیستی در این جزیره نادیده گرفته شده و یاکم‌رنگ دیده می‌شود. کیش می‌تواند یکی از پایلوت‌های استحصال انرژی خورشیدی باشد. فرآیند دفن زباله در این جزیره، می‌تواند از شیوه‌ی کنونی و سنتی‌اش تغییر کرده و سازوکارهای بازیافت زباله و نیز تولید انرژی از پسماند غیر قابل استفاده آن، در دستور کار قرار گیرد. فرهنگ‌سازی و ارتقای آگاهی‌های گردشگران به توانمندی‌ها و جذابیت‌های طبیعی کیش می‌تواند به شیوه‌هایی جذاب و کاربردی در دستور کار تورهای گردشگری این جزیره قرار گیرد. متأسفانه حتا در ایام جشنواره تابستانی کیش که هزینه‌های گزافی هم برایش به مصرف می‌رسد، کمترین توجه به ظرفیت‌سازی محیط زیست معطوف نشده است.

    و شاید نماد همه‌ی این بی‌توجهی‌ها را بتواند در قدیمی‌ترین موجود زنده این جزیره، یعنی همان درخت مشهور لور یا انجیر معابد در جنب شهر تاریخی حریره دانست. درختی که دست‌کم 500 سال از عمرش می‌گذرد و به نماد سبز جزیره کیش بدل شده است، اما چندسالی است که به دلیل ازدحام بیش از حد در اطراف این درخت، شکستن برخی از سرشاخه‌ها، یادگاری نویسی و بالارفتن از شاخه‌های آن برای گرفتن عکس، توان زیست‌پالایی این درخت به شدت کاهش یافته و آثاری از خشکیدگی در آن بروز کرده است.

    به نظر می‌رسد، ضمن فرهنگ‌سازی در این حوزه در غالب انتشار و ارایه بروشور به گردشگران، باید محدوده‌ای به عرض دومتر در اطراف این درخت، حفاظت شده اعلام گردد تا هم خاک اطراف آن بیش از حد نفوذناپذیر و فشرده نشود و هم از تماس لمسی گردشگران با این درخت ارزشمند جلوگیری گردد تا مجدداً بتوان شاهد بالندگی و شادابی دوباره آن بود. زیرا، بی‌شک، درخت سبز کیش، یکی از نمادهای این جزیره مشهور خلیج فارس است که باید تحت هرشرایطی آن را حرمت نهاد و حفظ کرد.

 

این یادداشت، در صفحه هفت از شماره امروز روزنامه آرمان هم منتشر شده است.


درج نظر

سوگنامه‌ی حسین میرزایی ندوشن برای باغ اکولوژی نوشهر


    در نخستین روز از آغاز پنجمین موج سبز طرفداران محیط زیست در دنیای مجازی، دکتر حسین میرزایی ندوشن – رییس مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور - هم به درج دیدگاه‌های خویش پیرامون سابقه‌ی 500 ساله‌ی باغ‌های گیاه‌شناسی در جهان پرداخته و بر این واقعیت تأکید کرده است که به رغم آنکه اغلب آن باغ‌ها هم‌اکنون در مراکز شهرهای پرجمعیت جهان قرار گرفته‌اند، اما هیچ کس به خود اجازه نمی‌دهد تا به بهانه‌ی توسعه به حریم این محیط‌های ارزشمند پژوهشی تجاوز کند. با این وجود، شوربختانه درک و فراست ما چنان است که حتا تحمل یک باغ گیاه‌شناسی 54 ساله را در شهر کوچکی چون نوشهر هم نداریم!
    میرزایی ندوشن در این یادداشت، ضمن اشاره به ثبت ملی باغ گیاه‌شناسی نوشهر، با تأسف می‌نویسد: «افسوس از اين نيست که اين سرمايه عظيم ملي که سال‌هاي سال با هزينه‌هاي زياد ايجاد شده و با خون دل به اين درجه از رشد رسيده بود در يک چشم بر هم زدن بر باد فنا رفت، افسوس از اين است که برخي از مسئولين شهر، که بايد حامي و حافظ اين‌گونه اماکن باشند و در پاسداري و مراقبت از ذخایر توارثي گياهي کشور براي ديگران الگو باشند هم با اين حرکت غير عقلاني هماهنگ شده و با لشکرکشي و اعزام انبوهي از عوامل خود به متوليان باغ حتي اجازه عکس برداري و شايد آخرين وداع با مجموعه‌اي که چون فرزندشان برايشان عزيز بود، را هم ندادند.»

ادامه نوشته

می دانید اُرس ها عاشق ِ چی هستند؟!

    سروده‌ای دارد افشین مقدم، حقوقدان ِ هنرمند و ترانه‌سرای عاشق وطن که هرگاه می‌شنوم، یاد مقاوم‌ترین و دیرزیست‌ترین درخت ایران، اُرس -  Juniperus – می‌افتم ... درختی که به عشق سوزانش در افسانه‌های این کهن بوم و بر هم مشهور است ...
ادامه نوشته

بدهکاری اکولوژیکی تهران ، خطرناک تر از کسری بودجه آن است!

    یکی دیگر از سخنرانان در گفتگوی رو در رو با شهردار تهران، دکتر یوسف حجت، دانشیار دانشگاه تربیت مدرس و معاون پیشین سازمان حفاظت محیط زیست در حوزه انسانی بودند.

ادامه نوشته

نامه به الهه البرز برای نجات پلنگ دره!

    انگار دیگر از دست آدم‌زمینی‌ها کاری بر نمی‌آید ... انگار امید آدم زمینی‌ها از آدم‌زمینی‌ها بریده شده و حالا برای نجات باقیمانده‌ی جنگل‌های منحصر به فردمان در نوار ساحلی کاسپین (دریای مازندران) باید چشم به آسمان بدوزیم و از الهه‌ی البرز مدد جوییم تا او خود پاسخی شایسته به آن طبیعت‌ستیزان آزمندی که اینگونه یغما می‌برند آینده‌ی بوم و بر عزیزمان را، بدهد ...
ادامه نوشته

لودرها را رها کنید؛ لوله های گاز عسلویه را بگیرید!

    مصیبت طغیان سوسک‌های چوبخوار و خشکسالی، ریزگردهای عربی و جاده‌کشی‌های وزارت راه و سدسازی‌های وزارت نیرو کم بود که حالا باید تن رنجور و بیمار و فرتوت بلوط‌ستان‌های زاگرس در دنا، به دلیل آغاز دوباره عمليات اجرايي انتقال لوله گاز عسلویه هم بلرزد؟ آن هم به رغم مخالفت صریح دکتر محمدباقر صدوق، معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست!
ادامه نوشته

سوسک‌ها را رها کنید! لودرها را بگیرید!!

    پیش‌تر و به طعنه نوشتم که در ماجرای خشکی بی‌سابقه‌ی بلوطستان زاگرس، این سوسک‌های چوبخوار هستند که متهم ردیف نخست به شمار می‌آیند و نه ریزگردهای عربی. هرچند همه می‌دانیم که متهم ردیف نخست در تخریب طبیعت، مستقیم یا غیر مستقیم، همیشه کسی نیست جز اشرف مخلوقات ...
ادامه نوشته

تصور ایران بدون زاگرس یا زاگرس بدون بلوط ! کدام دهشتناک‌تر است؟

    در ادامه‌ی یادداشت پیشین، در این بخش مشروح گزارش تأمل‌برانگیز، دقیق و زنهاردهنده‌ی دکتر ابراهیم عزیزخانی را به همراه پیشنهاد‌هایی برای گریز از بحران می‌خوانیم؛ بحرانی که اگر طنین مرگبارش را جدی نگیریم، بدل به ناقوسی کرکننده شده که می‌تواند کمر طبیعت ایران را بشکند و بزرگترین ذخیره‌گاه طبیعی آب در کشور را با چالشی بنیان‌کن مواجه سازد ...

ادامه نوشته

معرفی چند درخت مشکوک به مقدس نما بودن در دانشگاه صنعتی اصفهان!

    ساعتی پیش از همایش ناگفته های سدسازی در اصفهان، برگشتم و به زودی روایت هایی از این همایش ارزشمند خواهم نوشت ...



ادامه نوشته

و باز هم: برادرم درخت!


    امروز در پلنگ‌چال، یاد کمال‌الدین ناصری عزیز افتادم و آن شعر دلربایش ...
این درخت چنار سوخته را که دیدم، یاد برادرم درخت افتادم ...
    یادتان هست کوروش بزرگ چه گفته بود؟

گفتم هر او که درختی بکارد
به دانایی پروردگار خواهد رسید
به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید


    اما امروز در پلنگ‌چال، یادگاری امیر و فرشاد را بر روی این چنار سوخته دیدم و دلم گرفت ...
انگار آن کارتونیست دردمند و سبزاندیش، برای همین، چنین اثری را خلق کرده بود!
    با این وجود، چیزی که امید را در دلم زنده نگه می‌داشت و می‌دارد، این است که آن چنار سوخته جان، هنوز هم داشت در برابر مرگ و نیستی، سرود سبزینگی و زندگی سرمی‌داد و تماشاگرانش را به مهرورزی و استقامتی مضاعف دعوت می‌کرد! نمی‌کرد؟
    کافی است دوباره نگاهش کنید تا دریابید که چگونه به مرگ دهن‌کجی می‌کند ...

    و اما بعد ...
   شور پلنگ‌چال در دل‌تهرانی‌ها هنوز زنده است؛ نگاه کنید که چگونه هنوز تهرانی‌های سحرخیز، کوهستان‌های خود را دوست دارند و آنها را رها نمی‌کنند ... دکتر درویش‌صفت - استاد سالهای دورم را - نیز پس از مدت‌ها آن‌بالاها دیدم، موسی غنی‌پور را هم و خیلی‌های دیگر را ...

    کاش مثل این دیوار سبز، بشود، صفای آن بالادست‌ها را در خود بلعید و تا اون پایین‌دست‌های دودزده و خاموش امتداد داد ...

    بچه‌ها!
    برادرتان درخت را فراموش نکنید و تا می‌توانید حرمت نهید.
    ممنون از امیر عزیز که امروز هم همراهی‌ام کرد ...

ایران؛ سرزمینی که در آن تیربرق‌ها امنیت بیشتری دارند تا درخت‌ها!


    به این تیربرق نگاه کنید که چگونه در وسط کوچه جاخوش کرده است و عبور و مرور اهالی را با دشواری روبرو ساخته. تصور می‌کنید اگر به جای این تیر برق، یک درخت آن جا کاشته شده بود، باز هم می‌توانست به راحتی به حیات خودش ادامه دهد؟

    اگر شک دارید در پاسخ این سؤال، بدانید که خانم مه لقا کاشفی - ناجی قورباغه های عاشق پیشه ناهار خوران - برایم نوشته است که چند روز پیش در جوار همین تیربرق عزیزدردانه، سه درخت تنومند را شبانه بریدند تا رفت و آمد اهالی را تسریع بخشند و البته آب هم از آب تکان نخورد! خورد؟

    همان گونه که پیشتر از ماجرای آن تیربرق‌ها در پیکان‌شهر هم نوشته بودم و البته از تیربرق‌هایی که در پشت سدهای طالقان و کارون 4 مانده بودند و یا ماجرای دکل‌های مشهور حریم توس!
    خلاصه انگار در این دیار، حرمت تیربرق‌ها و دکل‌ها را بیشتر از درخت‌ها می‌دانیم! نمی‌دانیم؟

درختان کهنسال، وقار فرهنگ ایران زمین هستند نه تهدیدکننده ی آن!

    خوشبختانه برنامه‌ی این هفته‌ی سلام تهران که به بررسی و نقد جایگاه درختان کهنسال در فرهنگ ایرانی پرداخت، توانست از بازخوردهای نسبتاً شایسته و امیدبخشی برخوردار شود. به شخصه امیدوارم، بتوان با یک حرکت فرهنگی و هنری گسترده و جذاب، ظرفیت‌سازی درخورتری را در این حوزه ایجاد کرده تا دیگر احدی به خود اجازه‌ی بی‌حرمتی به درختان کهنسال را به بهانه‌ی مبارزه با خرافه‌پرستی ندهد.
    در یادداشتی که در مردمک منتشر شده است، از همین منظر به موضوع نگریسته‌ام و اشاره کرده‌ام که: «متولیان اوقاف استان گیلان برای متنبه‌کردن افرادی ذی‌شعور که به تقدس موجوداتی بی‌شعور (درخت) می‌پرداختند، تصمیم گرفتند تا آن موجود بی‌شعور را ادب کرده و نابود سازند به جای این که به صرافت ارتقای طرفیت‌های فرهنگی جامعه‌ای همت گمارند که از منظر ایشان، درخت می‌تواند جاجت‌ها را روا دارد!»
    مشروح این یادداشت را با عنوان:  «قطع درختان کهن‌سال، پاک‌کردن صورت مساله است »، می‌توانید در این نشانی مطالعه فرمایید.

ماجرای درختان کهنسال در شبکه پنجم سیما

    تا ساعتی دیگر به همراه دکتر محمّدرضا نوروزی در برنامه صبحگاهی سلام تهران – که از شبکه 5 سیما پخش می‌شود – ماجرای درختان کهنسال را پی گرفته و به بررسی 5 دلیل ارزشمند بودن این درختان از منظر فرهنگی، اقتصادی، محیط‌زیستی، بوم‌گردی و موزه طبیعی می‌پردازم. در این بین، مهم‌ترین تهدیدی که این درختان بی‌نظیر وطن را به مرگ نزدیک کرده است؛ یعنی مقدس نما بودن! مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرد و در انتها به معرفی برخی از کهنسال‌ترین پایه‌های موجود در استان تهران خواهم پرداخت. درختان کم‌نظیری چون، اُرس کهنسال شهرستانک (انتهای بسال دره) که حدود 2800 سال عمر دارد و در ارتفاع 2600 متری به حیات پرافتخار خود ادامه می‌دهد. همچنین اشاره‌هایی به درخت توت نوجان کرج (واقع در کردان)، زبان گنجشک 700 ساله‌ی بی بی زبیده (واقع در محور کرج به سیرا)، چنار باشکوه امام زاده حسین گوراب (کیلومتر 15 جاده کرج به چالوس) و داغداغان روستای دُروان کرج خواهم کرد.
    جا دارد بار دیگر از زحمات مرد خستگی‌ناپذیر طبیعت ایران، مصطفی خوشنویس عزیز قدردانی کنم که تقریباً همه‌ی آنچه که از درختان کهنسال ایران می‌دانیم، مدیون او و همکاران سختکوشش در بخش تحقیقات جنگل مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور است.

و آن درخت آزاد در بی بی رقیه رشت که برای همیشه آزاد شد!

    درست حدس زدید دوستان عزیز من! تصویری که در یادداشت پیشین نمایش دادم، بقایای درخت آزادی (نارون) بود که به نظر می‌رسد قطرش به یک متر می‌رسید و اینک شاید آزاد نباشد؛ امّا آزادگی را معنا می‌کند ...

    ممنون از همکار عزیزم، علی کریمی که هفته‌ی گذشته ضمن سفر به منطقه، این تصاویر را برایم ثبت کرد ...
این درخت البته هنوز ماجراها دارد که شاید روزی آنها را انتشار دادم.
    تا آن زمان، امیدوارم یادداشت روز 8 اردیبهشت 1389 روزنامه گیلان امروز را بخوانید ...


کیست که بداند اینجا کجاست؟!

به این تصویر نگاه کنید و حدس بزنید که محمّد درویش در یادداشت آینده خود می خواهد از کدامین موضوع با شما سخن بگوید؟!

افق در موج اشک و خون نشسته

شرابش ریخته، جامش شکسته

درج نظر

آقاي فرود شريفي، لطفاً قاطعانه برخورد كنيد!

    متأسفانه با خبر شدم كه مديركل اوقاف استان گيلان، براي قطع درخت كهنسال موجود در رشت، مجوز لازم را از اداره منابع طبيعي و آبخيزداري رشت اخذ كرده است. بنابراين، يگانه اقدامي كه مي‌تواند خشم، تأسف و حيرت طرفداران محيط زيست را اندكي تسكين دهد، مجازات آن مديراني است كه چنين فرمان ننگيني را امضا و مجوز قطع يك درخت كهنسال را در بقعه سيد رقيه رشت صادر كرده‌اند. اين شايد آخرين فرصت براي نهاد متولّي جنگل‌ها و مراتع كشور باشد كه نشان دهد تا چه اندازه نسبت به آنچه مسئوليت پاسداري‌اش را برعهده دارد، عشق مي‌ورزد و حاضر است هزينه‌هاي اين پاسداري را هم بپردازد.
    چنين است كه از دكتر فرود شريفي، عالي‌ترين مقام سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور – كه مي‌دانم عاشقانه طبيعت وطن را دوست دارد - مي‌خواهم و مي‌خواهيم تا دركوتاه ترين زمان ممكن، فرد خاطي را معرفي و سزاوارانه تأديب سازد تا همگان بفهمند كه وزارت جهاد كشاورزي در امر پاسداري از توان بوم‌شناختي سرزمين با احدي سر شوخي نداشته و حاضر به مماشات نيست.

    در همين باره:

    - قطع درختان كهنسال توهين به شعور ماست - محمد درويش

    - یک پیشنهاد سازنده به همه‌ی طبیعت‌ستیزان عزیز!

    - منابع طبيعي استان گيلان دستور قطع درخت كهنسال را صادر كرد نه اوقاف !

درج نظر

یک خبر بد و یک خبر خوب از خبرگزاری بختیاری پرس!

     دیده‌بان سخت‌کوش طبیعت بختیاری، دادش از برخی نمایندگان مردم در صحن بهارستان درآمده و به شدت نسبت به تبصره‌های 4 و پنج الحاقی به ماده 2 قانون جامع منابع طبیعی و آبخیزداری معترض است؛ تبصره‌هایی که ظاهراً به پیشنهاد مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی قرار است به متن لایحه‌ی پیشنهادی مورد اشاره افزوده شود. البته او حق دارد که نگران بازخوردهای نامیمون چنین پیشنهاد‌های ناپخته‌ای باشد؛ به خصوص که تجربه‌ی تلخ ماده‌ی 3 و واگذاری‌های اجاره‌ای منتج از آن، هنوز ترو تازه بوده و بر روی میز اغلب واحدهای حقوقی ادارات منابع طبیعی کشور، برق می‌زند!

     با این وجود، همه‌ی خبرها در بختیاری پرس دوست‌داشتنی وبلاگستان سبز، بد نیست! مثلاً به زودی در باره‌ی این درخت زیبارو و مقاوم بلوط، خبرهای خوشی را خواهید شنید! نخواهید شنید؟

     درود بر هومان خاکپور عزیز ...


درج نظر

يك پيشنهاد سازنده به همه‌ي طبيعت‌ستيزان عزيز و به بهانه روز جهانی زمین!

    لابد ماجراي شگفت‌انگيز قطع يك درخت كهنسال ديگر را در استان گيلان شنيده‌ايد؟ درختي كه در بقعه سيد رقيه رشت زيست مي‌‌كرد و ظهر روز 30 فروردين 1389، در حضور جمعي از مردم و مسئولين و به فرمان رييس اداره اوقاف استان گيلان به مسلخ رفت  تا به عنوان ششمین نماد خرافه پرستی در گیلان قرباني جهالت‌هاي شگفت‌آور اين روزگاران شود ...
    آن هم در حالي كه شكايت دو سال پيش نگارنده به همراه 11 نفر از متخصصان منابع طبيعي كشور، از ايشان – حجت‌الاسلام والمسلمين سيدكاظم ميرحسيني اشكوري - بر عليه اقدام پيشين وي به دليل عدم كفايت ادله‌ي لازم، مختومه اعلام شد! چه دليلي از اين بالاتر براي اثبات جرم؟
    کافی است به یاد آوریم که در همین هفته‌ی منابع طبیعی اخیر در اسفندماه 1388، عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، چگونه بر حفظ درختان تأکید کردند و آیت‌الله امامی کاشانی در خطبه‌های نماز جمعه با چه شور و حرارتی از قطع‌کنندگان درخت به عنوان خارج شدگان از دیدن یاد کردند!
    چیزی که بر غم آدم می‌افزاید، همین پارادوکس‌هاست! نیست؟
    بگذریم ...
    ظاهراً طبیعت‌ستیزان در مملکت همچنان دست بالا را دارند و به راحتی آب خوردن می‌توانند درخت اعدام کنند و تازه از اقدام‌شان در حضور مقامات کشوری و لشکری رونمایی کرده و مصاحبه هم بنمایند! منتها من  - با توجه به آیین های گرامی داشت روز جهانی زمین - یک پیشنهادی برای سهولت بیشتر امور برای وزارتین راه و ترابری، صنایع، نفت، نیرو و بقیه‌ی طبیعت‌ستیزان محترم دارم! لطفاً از الگوی اداره کل اوقاف استان گیلان درس بگیرید و از این پس برای سهولت بیشتر کار درخت‌کشی‌هاتان، قبل از شروع تخریب، یک چند تکه‌ای پارچه‌های رنگی کهنه به درختان مورد نظر ببندید (برای تداعی معانی بهتر نگاهی بیاندازید به فیلم حاتمی کیای عزیز: به رنگ ارغوان!) و آنگاه به بهانه‌ی مبارزه با خرافه‌پرستی دمار از روزگار جنگل ابر و زاگرس و پارک ملی گلستان و ... درآورید!
کسی چه می‌دونه؟ شاید مورد قدردانی ویژه هم قرار گرفتید! و به خاطر رهایی مردم از خطر سوسک و مارمولک و دیگر حشرات موذی، دعای خیری هم پشت‌ سرتان روان شد! نشد؟


  بیشتر بدانید:

- آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنه‌ی اعدام شده در رضوان‌شهر … رضوان‌شهر … رضوان‌شهر!

- ماجرای قطع درختان کهنسال ، به دادگاه ویژه روحانیت رسید!

- درخت‌ستیزان در گیلان بر اراده‌ی خود همچنان استوار هستند!

- سریال قتل‌های زنجیره‌ای درختان کهنسال به تهران رسید!

- قتل عام درختان کهنسال، از گیلان به قم رسید!

- بر علیه این جرم آشکار باید ایستادگی کرد

- اعتراض کم‌سابقه به درخت‌سوزان اداره‌ی ‌اوقاف در گیلان!

- قطع درختان کهنسال گیلان به بهانه‌ی مبارزه با خرافات!


درج نظر