کیسه‌های پلاستیکی که در جنگل‌های تالش نازایی را از بین می‌برند!

    اینجا در امام‌زاده 9 ساله، گهواره‌هایی پلاستیکی بر شمشادهای در حال انقراض هیرکانی آویزان هستند که نذردهندگان را به آرزوی‌شان می‌رسانند! چگونه؟ این 9 تصویر را ببینید تا پاسخ پرسش‌تان را دریابید ...

درج نظر

بنویسیم دفن زباله، بخوانیم بوسه بر مرگ در قائم شهر و نور!

    شالیزارها در کنار محل دپوی زباله ... شیرابه‌ها به سوی این شالیزارها روانند! البته نه همه‌ی آنها؛ چرا که بخش عمده‌ای از آن مستقیماً وارد رودخانه‌هایی چون تلار و سیاهرود می‌شود که انگار بختش هم مانند نامش سیاه است ... 


ادامه نوشته

انگیزه ی شما برای پاکسازی طبیعت چیست؟

    هفته نامه تجارت فردا در تازه ترین شماره‌اش که 29 تیرماه 1392 منتشر شده است، پرونده‌ای را گشوده در باره فعالیت داوطلبانه‌ی گروهی از ایرانیان به نام رفتگران طبیعت. گروهی که به همت کاظم نجاریون و همفکرانش در 28 خرداد 1391 اعلام موجودیت کردند و اینک با رشدی حیرت انگیز در تمامی 31 استان کشور شعبه داشته و فعالیت می‌کنند.

محمد درویش و زهرا کریمی

    راز و رمز این موفقیت و همراهی در چیست؟ چگونه است که در این وانفسای گرانی و تورم و تنگناهای جورواجور و همه یه جورایی ناجور ِ اجتماعی/سیاسی و اقتصادی، این گروه اینگونه و پرشتاب ره صدساله را یک شبه طی کرده است؟

    اصلاً به زبان رایج علم اقتصاد، چنین حرکت‌هایی چگونه معنا می‌یابد و از منظر دانش نورو اکونومیک - neuroeconomics - چگونه قابل تفسیر است؟ موضع حاکمیت در برابر چنین حرکت‌هایی چگونه باید باشد؟ به ویژه آن که آنها اغلب به مدد شبکه‌های اجتماعی فراخوان داده و برای پاکسازی طبیعت به دور هم جمع می‌شوند؛ شبکه‌هایی که اغلب آنها در ایران با نگاهی تردیدآمیز نگریسته شده و باید برای ورود به آن از شکننده‌های حصارهای مجازی بهره برد!

    اینها و بیشتر از اینها را می‌توانید از صفحه‌ی 77 تا 83 چهل و نهمین شماره مجله تجارت فردا بیابید و بخوانید. نگارنده هم به همراه یک استاد دانشگاه و اقتصاددان به نام سرکار خانم دکتر زهرا کریمی در میزگردی به همین بهانه شرکت کرده و در آن به پرسش‌های محمّد طاهری و ندا گنجی پاسخ دادم.

درج نظر

گزارشی از سخنرانی ام در دانشگاه شمال (آمل)

سخنرانی در دانشگاه آمل

    شنبه هفته گذشته، همزمان با آیین‌های بزرگداشت هفته زمین پاک در ایران، در جمع دانشجویان، اساتید و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست در دانشگاه شمال واقع در شهرستان آمل حاضر شدم تا برایشان بگویم که حال زمین در روز زمین تا چه اندازه بحرانی است. گزارش این سخنرانی را می‌توانید به روایت خبرنگار خبرگزاری فارس، در این نشانی بخوانید.

درج نظر

کارهایی که برای زمین نباید انجام دهیم!

    چهل و دو سال پیش در چنین روزی، یعنی 22 آوریل 1971، بیش از 20 میلیون آمریکایی به خیابان‌ها ریختند تا از دولتمردان خویش بخواهند به خاطر آرامش زمین و کاهش حجم عظیم مواد آلاینده‌ای که شتابان بر پیکره‌اش تزریق می‌شود، دست از جنگ و خونریزی برداشته و برای برقراری صلحی جهانی بکوشند. اجتماع خیره کننده‌ای که پس از چهار دهه، هرگز دیگر به هیچ مناسبت محیط زیستی نه در آمریکا و نه در هیج جای دیگری از کره‌ی خاک برگزار نشد. آن هم در شرایطی که حجم آگاهی و حساسیت مردم امروز در مقایسه با آن زمان، قابل قیاس نیست! چرا؟


ادامه نوشته

تصاویری از زباله‌های نوروزی در زاگرس!

     تاکنون همواره از میزان رو به افزایش تراکم و انباشت زباله به عنوان یکی از مهم‌ترین آفت‌ها و تهدیدهایی که حیات رویشگاه هیرکانی در شمال کشور را به خطر انداخته، یاد می‌شده است؛ مؤلفه‌ای که ناشی از تمایل شتابان هموطنان، برای گذران اوقات فراغت و تعطیلات آخر هفته، نوروزی و تابستانی خویش در نوار باریک و سبز مناطق ساحلی گلستان، مازندران و گیلان است.قصه‌ی پرغصه‌ی بسیاری از مناظر نازیبا و متعفن امروز در کلاردشت، دامنه‌های تنکابن، علی‌آباد کتول، نور، سلمان‌شهر، ماسوله، لاهیجان، رامسر، مرزن‌آباد، بوجاق، انزلی و ... مؤید همین واقعیت بوده و حاصل آن، در شمار زشت‌ترین چشم‌اندازهایی است که روزگاری از آنها با عنوان پاره‌هایی از بهشت در شمال کشور یاد می‌شد ... 

ادامه نوشته

حال طبیعت ایران در نوروز 1392

    نگارنده در طول تعطیلات نوروزی امسال، این بخت را داشت تا به همراه خانواده‌اش بیش از 4 هزار کیلومتر از خاک وطن را در استان‌های خوزستان، بوشهر، اصفهان، کهکیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری درنوردد. چند نکته در طول این سفر قابل ذکر است ...

ادامه نوشته

وقتی که آی تی هم سبز می‌شود!

    پنج سال پیش، پروفسور اندی هوپر، مدیر آزمایشگاه رایانه در دانشگاه کمبریج، گفت: «به کارگیری رایانه، سلاحی حیاتی در زرادخانه‌ی ما برای حصول اطمینان از آینده سیاره است.» با این وجود، حتا هوپر هم نمی‌تواند انکار کند که تمامی جنبه‌های IT از نظر محیط زیستی مطلوب نیست، به ویژه اگر به مصرف رو به افزایش انرژی در دستگاه‌های رایانه‌ای و بحرانی به نام زباله الکترونیک دقت کنیم ...

ادامه نوشته

دو راه ساده برای نجات زمین!

    پرسش یکشنبه گذشته ( 28 آبان 1391) در هفتادمین برنامه محیط زیستی طلوع، در باره مهم‌ترین زباله جهان بود. از بینندگان برنامه پرسیده بودم که به نظر شما از بین ظروف یکبار مصرف، کیسه های پلاستیکی، ته سیگار و قوطی‌های مواد غذایی، کدامیک بیشترین خطر را برای طبیعت به بار می‌آورند؟ از آنجا که موضوع برنامه هم مدیریت ظروف یکبار مصرف در مراسم عزاداری دهه‌ی محرم بود، اغلب بینندگان گزینه‌های یک و دو را به عنوان پاسخ صحیح به 3000044 ارسال کرده بودند. در صورتی که پاسخ صحیح، ته سیگار است! همان ماده‌ی ظاهراً کوچکی که به راحتی در هر جایی آن را رها می‌کنیم یا به زیر پا انداخته و له می‌سازیم و فکر می‌کنیم که کار تمام است! در حالی که ماجرا تازه شروع شده و دست کم پانزده سال هم ادامه خواهد داشت. در حقیقت، وزن ته سیگارهایی که سالانه فقط در آمریکا در محیط رها می شود به حدود 80 میلیون کیلوگرم می‌رسد. برآوردها حکایت از آن دارد که روزانه یک هزار و دویست میلیون سیگاری جهان، چیزی در حدود 2 میلیارد ته سیگار در محیط رها می‌کنند که بنابراین، مقدار سالانه آن به رقم باورنکردنی هفت هزار میلیارد ته سیگار می‌رسد که وزن آنها به حدود 400 میلیون کیلوگرم بالغ می‌شود! زباله‌های بسیار خطرناکی که فقط میزان آرسنیک موجود در آن به بیش از یک تن می‌رسد و می‌توانند به راحتی بیش از هفت میلیارد متر مکعب آب سالم را از آبزیانش برای همیشه پاکسازی کرده و از بین ببرند. این در حالی است که علاوه بر آرسنیک، در فیلتر باقیمانده از سیگارهای دود شده، مواد سمی و فلزات سنگین خطرناک دیگری چون نیکوتین، سرب، مس و کروم هم وجود دارد که در یک بسته متشکل از 12 هزار الیاف پلاستیکی درهم تنیده مانند استات سلولز و تجزیه‌ناپذیر جاسازی شده‌اند. موادی که سالانه سبب مرگ میلیون‌ها بال پرنده و آبزیان ساکن در تالاب‌ها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و دریاهای آزاد می‌شوند؛ چرخه‌ی شومی که البته در زنجیره غذایی در نهایت به انسان هم باز می‌گردد. این در حالی است که در این بررسی، عملاً از بخشی از فرآیند سیگار که همانا انتشار گازهای آلاینده به نیوار است، صرف نظر شده است که خود داستان دیگری دارد. اما فقط بدانید که مقدار 50 الی 60 میلی گرم از نیکوتین، کافی است تا یک انسان بالغ را از پای درآورد و بنابراین، می‌توان تصور کرد که نیکوتین باقیمانده از ته سیگار، خود به چه سم مرگباری در زمین تبدیل شده و در بروز و تشدید چند نوع سرطان مؤثر خواهد بود ...

ادامه نوشته

چرا ورزشگاه های فوتبال را با محل دپوی زباله اشتباه می گیریم؟!

    یادم می‌آید در زمان بازی تیم باشگاهی کاوازاکی ژاپن و سپاهان اصفهان، تماشاگران اندک طرفدار تیم ژاپنی، پس از پایان بازی درس بزرگی به طرفداران پرشمار تیم اصفهانی دادند و شروع کردند به جمع‌آوری زباله‌هایی که در اطراف صندلی‌هاشان پراکنده شده بود؛ درسی که همچنان ادامه یافت تا همین سه‌شنبه گذشته و در جریان بازی بین دو تیم ایران و کره جنوبی؛ آن هم در شرایطی که طرفداران کره‌ای شاهد شکست تیم محبوب‌شان بودند؛ اما باز هم تلاش کردند تا زباله‌ای از خود باقی ننهند. در صورتی که تماشاگران ایرانی، کمترین کاری که اغلب می‌کنند؛ اگر ناسزاگویی نکنند، صندلی ها را نشکنند؛ مواد منفجره پرتاب نکنند و شیشه‌های اتوبوس‌های شرکت واحد را خرد نکنند؛ آن است که محل ورزشگاه را به دپوی زباله بدل می‌سازند و می‌روند! چرا؟

ادامه نوشته

مردمی که روزنامه نخوانند، غرق می‌شوند!

    حق دارید اگر از مشاهده این تیتر در مهار بیابان‌زایی، اندکی شگفتزده شوید. هرچند که می‌دانم و می‌دانید که این روزها آنقدر اتفاق‌ها و رویدادهای عجیب و غریب در پیرامون‌مان رخ می‌دهد که دیگر کمتر آدمی از شنیدن خبری یا مشاهده‌ی رخدادی، حیرت زده می‌شود! نه؟

ادامه نوشته

چرا دراز شدن پاي يك پروانه مي تواند نگران كننده باشد؟

    می‌گویند: دانشمندان ژاپنی ثابت کرده‌اند پاهای نوعی پروانه ساکن در زیستگاهی که هزاران کیلومتر از ایران دور است، دارد بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود!

    می‌گویم: مهم نیست که چقدر با ایران فاصله دارد، مهم این است که نه فقط مردم ژاپن، که همه مردم جهان - از جمله ایرانیان - باید نگران درازتر شدن پای این پروانه باشند!
    در یادداشت پیش رو که امروز در صفحه 13 روزنامه اعتماد هم منتشر شده است، به چرایی این نگرانی پرداخته‌ام ...

ادامه نوشته

جنبش عدم تعهد و پیدایش قاره هفتم

    تا اینجای کار، باید شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها در تهران را، محیط زیستی‌ترین اجلاس برگزارشده در طول بیش از نیم قرن گذشته دانست؛ چرا که از بین یازده بند پایانی بیانیه سران که شب گذشته منتشر شد، گرایه‌های محیط زیستی به صورت مستقیم در بند نخست و هفتم آن آمده است و در چند بند دیگر هم به صورت غیر مستقیم، برخی از ملاحظات محیط زیستی و امنیت غذایی مورد اشاره قرار گرفته است. افزون برآن، دست کم 33 بند از سند 700 بندی اجلاس تهران مربوط به محیط زیست است؛ رخدادی که تاکنون نظیر نداشته است و این امید را می‌تواند بوجود آورد تا با بهره‌گیری از ظرفیت‌های این جنبش، محیط زیست از جایگاهی شایسته‌تر در همگرایی کشورهای عضو بهره‌مند شود. به ویژه آن که جمهوری اسلامی ایران، از امروز به مدت سه سال، عهده‌دار ریاست بر نهادی است که پس از سازمان ملل متحد، بزرگترین هم‌گرایی دیپلماتیک جهان محسوب می‌شود. و همان طور که اشاره شد تا پیش از اجلاس شانزدهم، این همگرایی بزرگ و مهم که با نام جنبش عدم تعهد از آن یاد شده و قدمتی بیش از نیم قرن دارد، تاکنون آن گونه که بایسته و سزاوار بوده، نتوانسته یکی از مهم‌ترین اهرم‌های هم‌گرایی و نفوذپذیری‌اش، یعنی طرح خواهش‌ها و ملاحظات محیط زیستی 120 کشور عضو در مجامع بین‌المللی و مرتبط را بکار گیرد. این در حالی است که مجموع سرمایه‌های طبیعی، اندوخته‌های ژنتیکی، زیگونگی حیات، رویشگاه‌های جنگلی، تالاب‌های ارزشمند کره‌ زمین و ذخایر فسیلی که در این کشورها وجود دارد، خیلی بیشتر از سهم دوسومی شمار آنها به نسبت دیگر دولت‌های عضو سازمان ملل متحد است. اما هرگز از این قدرت و ثروت برای پیشبرد قوانین و طرح‌های محیط زیستی مشترک به ویژه پیمان کیوتو استفاده نشده است ...

   

ادامه نوشته

اگر حسین (ع) عاشورای 90 را می‌دید؟!

1

این تصاویر را نگاه کنید، اینجا خیابان ریحانی در شمال تهران در ظهر عاشورا – 15 آذر 1390 - است؛ جایی که یک آپارتمان 100 متری را نمی‌توان کمتر از 300 میلیون تومان یافت! با این وجود، نحوه‌ی ذبح این گاو نگون‌بخت را تماشا کنید! گاوی که در عاشورای 1390 اینگونه به مسلخ فرستاده می‌شود تا عزاداران سومین امام شیعیان با انرژی و شور بیشتری در سوگش بر سر و سینه بزنند ...

2


امّا براستی اگر امام حسین (ع) زنده بود، به این همشهری‌های ما که اینگونه امعاء و احشا حیوان را مستقیماً در جوی خیابان سرازیر می‌کردند تا مردم پایین دست از آن مستفیض گردند، چه می‌گفتند؟!

دارند باقیمانده لاشه گاو را به درون جوی خیابان می ریزند!


به پلیسی که در منطقه حضور داشت، گفتم: چرا تذکر نمی‌دهید؟ گفت: همین یک روزه آقا!!

رنگ آب را در جوی خیابان دقت کنید! 


    اما واقعاً نهادهایی نظیر شهرداری تهران و صدا و سیما تا چه اندازه به این حوزه وارد شده و جرأت کرده‌اند تا شجاعانه این لکنت‌ها را از این آیین حسینی بزدایند؟!

آیا این بود قرار ما با بوجاق؟!

محل دفن زباله شهرستان کیاشهر - 14 آذر 1390 - غلامرضا میرکی و فؤاد صفاریان پور در تصاویر دیده می شوند.

    دست کم 90 درصد از این زباله را می توان به ورمی کمپوست بدل ساخت و تبدیل به ارزشمندترین کود کشاورزی برای زارعین و شالی کاران گیلانی کرد. باقیمانده را هم می توان در دستگاه های زباله سوز ریخته و یا با اندک تمهیداتی در فرآیند تولید بیوگاز از آنها بهره برد. اما ما بر خلاف منطق و قانون مدیریت پسماند و تأکید برنامه پنجم توسعه، آنها را اینگونه در جنب یگانه پارک ملی خشکی دریایی کشور - بوجاق - رها می کنیم! چرا؟!!!

    دیروز به اتفاق دکتر غلامرضا میرکیُ مدیرکل دفتر توسعه پایدار وزارت جهاد کشاورزی و فواد صفاریان پور - کارگردان برنامه تلویزیونی طلوع - به پارک ملی بوجاق در شهرستان کیاشهر رفتیم. با چند تن از رهبران جوامع محلی و نیز مسئول پارک ملی هم گفتگو کردیم. او هم دل پری از بی توجهی ها داشت ... صیادها هم بی توجه به حضور یگان حراست شیلات مشغول صیادی بودند! نگارنده دست کم ۲۴ قایق آنها را مشاهده کرد آن هم در محل تالاب بین المللی بوجاق!! چرا؟
    و از همه دردناک ترُ شیوه دفن زباله در جنب تالاب! واقعاْ شیرابه این زباله ها به کجا می رود؟ تا چند سال دیگر می توان به بقای ماهی ها در این بوم سازگان کم نظیر امیدوار بود؟ چرا ماهی کیلکا از این محل رفته است؟ چرا امکان پرورش ماهی خاویار دیگر در بوجاق وجود ندارد؟ چرا یادمان می رود که اگر طبیعت برودُ ما هم باید برویم؟
    گزارش این سفر را سه شنبه آینده - ۲۲ آذرماه در برنامه طلوع از شبکه چهارم سیما ببینید.
    و تصاویر بیشتر از این سفر را در این نشانی می توانید ملاحظه فرمایید.

   در همین باره:

   - بوجاق؛ تالابی که به بهانه توسعه اجاقش کور می شود!

   - اقدام تحسین برانگیز وزیر جهاد کشاورزی در دفاع از تالاب بوجاق

کاش تنه این سبزها به ما سبزها هم بخورد! نخورد؟

    هرچند که هیچگاه آلمانی ها را به عنوان خونگرم ترین و مهربان ترین مردم جهان یاد نکرده اند؛ اما فکر می کنم وقت آن رسیده که ژرمن ها را دلسوزترین حامیان سلحشور طبیعت زمین بنامیم و در برابر عزم جدی شان برای حفظ طبیعت کلاه از سر برداریم.

    همین چندی پیش بود که فعالان سبز آلمان، چنان به دولت خویش فشار آوردند تا دولت فدرال مجبور شد انصراف خویش را در پروژه ساخت سدی غول پیکر در کشور ترکیه اعلام کند؛ زیرا آلمان...ی ها معتقد بودند با ساخت یک سد دیگر بر روی سرشاخه های فرات، وضعیت میان رودان و هورالعظیم در کشور عراق وخیم تر خواهد شد! می بینید؛ به جای این که ایرانی ها نسبت به ساخت این سد و افزایش ریزگرد ناشی از آن معترض باشند، این آلمانی ها بودند که بار ما را هم بر دوش کشیدند و بر خلاف مصالح آشکار اقتصادی شان، عملاً نشان دادند که عاشق زمین هستند.

    در ماجرای سونامی ژاپن و انفجار رآکتور فوکوشیما هم این آلمانی ها بودند که بیشترین اعتراض و زنجیر انسانی را تشکیل داده و دولت خویش را واداشتند تا فرمان تعطیلی نیروگاه های اتمی خود را تا یک دهه دیگر بدهد.

    قصه اشتوتگارت 21 هم برگ زرین دیگری برای آلمان ها به حساب می آید و امروز هم آنها در اعتراض به حمل زباله های هسته ای از فرانسه به آلمان، حقیقتاً شاهکار کردند ...

    اجازه دهید همه با هم به افتخار سبزهای آلمان یک کف مرتب بزنیم و آرزو کنیم تا تنه آنها به ما هم بخورد! به مایی که فکر می کنیم فعال و طرفدار محیط زیست هستیم؛ اما نیستیم! هستیم؟


درج نظر

زباله ها و شیرابه ها دارند شیره جنگل ها را می مکند!


    این گزارش و تصاویر حیرت انگیز و دردناکش را که از جنگل سراوان گیلان دیدم، فهمیدم که جواب آن پرسش در باره میانکاله هم مثبت است؛ زیرا متوجه شدم که یک جای کار می لنگد! شاید بگویید: تو هم که چشم بسته غیب گفته ای!! معلوم است که می لنگد! نمی لنگد؟ تازه یک جای کار که هیچ؛ شاید برعکس فقط یک جای کار باشد که نمی لنگد و بقیه امور و جوارح سامانه جامعه ای که در آن زیست می کنیم، می لنگد، آن هم از نوع بدجورش! وگرنه چگونه ممکن است در برابر چنین جنایتی در حق خود و فرزندان مان سکوت کنیم؟ و همه سکوت کنیم؛ چه رسانه، چه مردم، چه مدیران سازمان جنگل ها و مراتع کشور، چه رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست و چه اغلب کنشگران حوزه محیط زیست و منابع طبیعی.
    امروز می خواهم به همین بهانه با دکتر هادی کیادلیری رییس انجمن جنگلبانی ایران در گفتگوی داغ سبز گپ بزنیم و سی و هفتمین برنامه را کاملاً شیرابه ای کنیم!

    اما تا آن زمان، یادمان باشد:
    ايران زمين به دليل قرار گرفتن در كمربند خشك جهان (نوار 35 درجه عرض شمالي) از يك سوّم ميانگين جهاني بارندگي، يعني حدود 230 ميلي متر در سال برخوردار است. انتظار مي‌رود كه چنين محدوديت طبيعي‌اي سبب شود تا سرانه پوشش گياهي يا فضاي سبز هم براي هر ايراني در همين حدود نسبت به ديگر همتايان شان در كره زمين كمتر باشد؛ در صورتي كه وضعيت به مراتب وخيم‌تر از محدويت‌هاي طبيعي چهره نمايانده و هر ايراني تنها 0.2 هكتار فضاي سبز در اختيار دارد، نسبتي كه در دنيا به 0.8 هكتار مي‌رسد. يعني ايرانيان در سرزميني زيست مي‌كنند كه يك سوم متوسط جهاني بر آن باران مي‌بارد و از يك چهارم سرانه فضاي سبزي كه به طور متوسط 7 ميليارد ساكن زمين از آن بهره‌مند هستند، سود مي‌برند! چرا؟
    راست آن است كه بايد بپذيريم يا ميزان تخريب و فرسودگي رويشگاه‌هاي جنگلي كشور بيشتر از حد طبيعي آن است و يا شمار آدم‌هايي كه در اين سرزمين مي‌زيند، تناسبي با ظرفيت پذيرش قلمرويي كه نامش را ايران مي‌ناميم ندارد. و البته شايد هم هر دو عامل با هم در بروز اين عقب‌ماندگي نقش دارند! ندارد؟
    به هر حال در چنين شرايطي، كمينه‌ي انتظار آن است كه نوع مديريت و چيدمان طراحي و رتبه‌بندي اولويت‌هاي توسعه‌ در كشور به نحوي بازمهندسي و تعريف شوند كه بتوانيم از اين سرمايه‌هاي طبيعي خود – به ويژه در هيركاني، ارسباران، زاگرس و سواحل خليج فارس و درياي عمان – به درستي و سزاوارانه پاسداري كرده و برموجوديت كمي و كيفي آن بيافزاييم. درصورتي كه روند رو به تزايد سدسازي، جاده كشي، انتقال خطوط نيرو، تغيير كاربري و سرانجام دفن زباله و تزريق پساب نشان مي‌دهد كه نه تنها در اين مهم توفيقي نيافته‌ايم، بلكه جريان پس رفت در اين رويشگاه‌ها، علي الخصوص در مناطق نوار ساحلي درياي مازندران و جنگل‌هاي هيركاني با شتابي دمادم تشديدشونده در حال تاراج كارمايه‌ها و نابودي توان زيست‌پالايي مهم‌ترين ركن طبيعت ايران است.
    نگارنده خود شاهد است كه شوربختانه در اغلب سكونتگاه‌هاي شمالی کشور واقع در سه استان گيلان، مازندران و گلستان، انباشت و دفن زباله به ميزان حدود 6 هزارتن در روز ، بدون هیچگونه عمل جداسازی از مبدا، در داخل و حاشیه‌های جنگل و در بهترین مکان‌های گردشگري و طبیعی و نزدیک به مراکز مسکونی شهری یا روستایی با کمترین فاصله حمل و ارزانترین هزینه صورت می‌پذیرد. به طوری که به گزارش انجمن علمي جنگلباني ايران ، در حدود 64 درصد از محل‌های تخلیه زباله در شمال كشور در عرصه‌های جنگلی، 26 درصد در اطراف رودخانه‌ها و 10 درصد باقيمانده در مناطق مرتعی واقع شده است. اين در حالي است كه معضل دفن زباله و حساسيت‌هاي آن در شمال کشور به دلایل مختلفی نظیر بالا بودن جمعیت در واحد سطح، کوهستانی بودن، جنگلی و مرطوب بودن، بالا بودن سطح سفره زیرزمینی در دشت‌ها و موارد قابل توجه دیگر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و همواره نسبت به رعايت ملاحظات مربوط به آن از سوي متخصصان محيط زيست و بهداشت محيط هشدار داده شده است .
    نگران‌كننده‌تر آن كه اگر تاكنون فقط نسبت به دفع غيربهداشتي زباله در شهرهای شمال و رويشگاه‌هاي جنگلي دامنه‌ي شمالي البرز هشدار داده مي‌شد، خبرهاي رسيده حكايت از آن دارد كه اينك زباله حاصل از صنعت گردشگري ( به عنوان مثال، فقط در ايام نوروز 1390 بيش از 22 تن زباله در سطح پارك‌هاي جنگلي استان گلستان باقي ماند! ) و نيز تزريق فاضلاب‌ها و پساب‌هاي شهري، روستايي و صنعتي نیز اضافه شده و در روز روشن رويشگاه‌هاي جنگلي ما در هيركاني به اين سموم متعفن آلوده مي‌شوند. بايد بدانيم: رهاسازی فاضلاب در این عرصه‌ها و نفوذ آن به داخل آب شرب، نهرها و رودخانه‌هایي كه به سوي درياي مازندران در حركت هستند، نه تنها سلامت مردم و زيستمندان آبي / خاكي را به طور مستقيم به خطر مي‌اندازد، بلكه به صورت غيرمستقيم و در چرخه‌اي طولاني‌تر هم مي‌تواند سبد خوراكي مردم را متآثر و آلوده سازد. رخدادي كه از منظر هنجارها و آموزه‌هاي مذهبی و اخلاقی پذيرفته شده در جامعه هم حركتي مذموم و غيرقابل پذيرش است.
    افزون بر آن، گزارش مي‌رسد كه در ماه گذشته برخي از گونه‌هاي نادر و بسيار ارزشمند جنگلي كشور در منطقه باختري استان مازندران هم به دليل نفوذ شيرابه‌ها كاملاً خشك شده و از ميان رفته‌اند . رخدادي كه مي‌تواند براي حيات وحش نادر و ارزشمند منطقه هم تكرار شود .
    باشد كه تا فرصت باقيست، معاونت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست كشور در چارچوب اختيارات نظارتي خويش، وزارت كشور و شهرداري‌ها را وادارد تا به دفن غيربهداشتي زباله‌ها در عرصه‌هاي جنگلي پايان داده و بر مبناي روش‌هاي جديد و همگام با محيط زيست، نسبت به تبديل زباله‌ها به كمپوست و بازچرخاني سهم بزرگي از آنها اقدام كرده و اندك مواد زايد سمي باقيمانده نيز به روش‌هاي كم‌خطر‌تر يا با استفاده از زباله سوزهاي خورشيدي از ميان بروند.

ماجرای مالچ لیوانی در گفتگوی داغ سبز امروز با حضور اسماعیل کهرم!

    بی شک یکی از تفاوت‌های بارز زندگی در دهه‌ی هشتاد با دهه‌ی شصت در ایران، برای هر ناظر بی‌طرفی، حضور پررنگ ظروف پلاستیکی موسوم به "یکبار مصرف" است که تقریباً در تمامی ابعاد زندگی شهری و روستایی ما نفوذ کرده و عملاً هیچ پهنه‌ی آبی/ خشکی را نمی‌توانی بیابی که از بقایای این محصولات ثانویه نفتی درامان مانده باشد، حتا اگر نام آن پهنه کویر شهداد لوت یا دریاچه مرحوم ارومیه باشد!

    شرایط به نحوی است که نام ایران با تزریق سالانه 570 هزار تن مواد پلاستیکی به طبیعت در بین 10 کشوری در جهان مطرح می‌شود که بیشترین میزان مصرف چنین موادی در آنها گزارش شده است؛ رخدادی که البته بسیار تأسف‌بار است. به ویژه اگر بدانیم که ایران حتا در بین 15 کشور پرجمعیت جهان هم جای ندارد! گواه دیگری که نشان می‌دهد مدیریت مصرف در ایران زمین، نیاز به یک بازمهندسی جدی دارد! ندارد؟

ادامه نوشته

توهین به خلیج فارس فقط تحریف نامش نیست! هست؟


    گمان نبرم هیچ ایرانی را در هیچ نقطه از جهان بتوان سراغ گرفت که اهل اینترنت باشد و تاکنون در صندوق پست رایانه‌اش ایمیلی در دفاع از نام خلیج فارس و هشدار در برابر تحریف این نام باستانی دریافت نکرده باشد.
    اغلب هم ما دریافت‌کنندگان این ایمیل‌ها، مشتاقانه وظیفه‌ی ملّی/ میهنی خود را انجام داده و فکر می‌کنیم با پر کردن فلان پتیشن یا شرکت در بهمان نظرسنجی اینترنتی توانسته‌ایم مشت محکمی به دهان یاوه‌گویانی که در صدد دزدی یا تحریف این نام اصیل و کهن هستند، بزنیم و به این ترتیب حرمت آبی‌ترین دریای وطن را در جنوب ایران‌زمین به جا آوریم ...

ادامه نوشته

خطر دفن تالاب قوری گل در زیر زباله های گردشگران محترم!

    لطفاً این خطر را جدی بگیرید! بعد از ظهر دهمین روز از مردادماه در کنار این تالاب زیبا و منحصر به فرد – به ویژه از منظر زیستگاه اردک سر سفید - Oxyura leucocephala - اردک مرمری  - Marmaronetta angustirostris- اردک بلوطی  (Aythya nyroca)– بودم و از مشاهده‌ی مناظری که دیدم و دیدیم، بسیار تأسف خوردیم ...
ادامه نوشته

نبی بیدهندی: مدیریت زباله در ایران با کیست؟!

    در سومین بخش از گزارش 4 ساعت گفتگو با شهردار تهران، می‌رسیم به سخنان دکتر غلامرضا نبی بیدهندی، رییس دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران ...
ادامه نوشته

تصاویری هوش‌ربا از روستای هدف گردشگری در خبر!

    پارک ملی خبر (KHABR) را همه می‌شناسیم و پیش‌تر هم در مورد آن نوشته‌ام؛ اینک می‌خواهم توجه خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی را به روایت‌های جدیدی از این پارک کاغذی! جلب کنم که حقیقتاً تأسف‌بار است ...

ادامه نوشته

زباله‌های دیداری را در کوهستان پاک کنیم!

   لطفاً سری به تارنمای هیأت کوهنوردی همدان بزنید و این تصاویر را ببینید؛ تصاویری که متأسفانه این روزها نه فقط بر سر و روی شهر که بر روی کهن‌زادبوم‌های تاریخی/فرهنگی‌مان، بر روی درختان و اینک تا ستیغ چکادهای سربه فلک کشیده‌ی وطن می‌توان مشاهده کرد و نگران تشدید این زباله‌های دیداری شد ...
ادامه نوشته

چه کسی متولی بهسازی و حراست از تمامیت رودخانه‌های کشور است؟!

    تاکنون چندین و چند گزارش از روند شتابناک آلودگی شدید رودخانه‌های کشور در این تارنما منتشر کرده‌ام که از آن جمله می‌توان به شادگان، شهرچای، لردگان، زاینده رود، سفیدرود، کارون، کرج ، دوراهان و ... اشاره کرد.
    این تصاویر هم مربوط می‌شود به رودخانه گرگان‌رود در هنگام گذر از شهر گنبدکاووس؛ شهری که به دلیل مسابقه‌ها و شرط‌بندی‌های میلیاردی‌اش بر روی اسب، شهرت جهانی دارد. امّا با این وجود، وضعیت رودخانه‌ی اصلی شهر که در نهایت، آبش به دریای مازندران می‌ریزد، اینگونه اسف‌بار و نگران کننده است ...
ادامه نوشته

اینجا دریاچه سد سفیدرود است یا مخزن انباشت فاضلاب!

    همه‌ی آنهایی که گذرشان به منجیل می‌افتد، می‌توانند در برابر پاسگاه ویژه منابع طبیعی این شهرستان، شاهد یک منظره‌ی به شدّت نگران‌کننده، امّا بیش از حد عادی! باشند. منظره‌ای که نگارنده هم در هیجدهمین روز از خرداد 1389 به همراه سعید نبی و روبرت صافاریان شاهدش بود ... این که در چشم‌انداز زیبای حرکت توربین‌های بادی، پساب‌های آلوده‌ی بخشی از شهر، به آرامی وارد دریاچه‌ی سد سفیدرود می‌شوند؛ رخدادی که از شواهد ماجرا و بقایای رسوبات برجای مانده، آشکار است که قدمتی چندین ساله دارد ...
ادامه نوشته

بعد از آن درنگ ؛ حال درنگ حواصیل شب را در تالاب انزلی دریابید!

    همان طور که اشاره کرده بودم، روز گذشته مهمان مردم باصفا و خونگرم گیلان بودم و ساعتی پیش از سفر بازگشتم.
    فعلاً این حواصیل شب - Nycticorax nycticorax – یا به قول گیلکی‌ها: شال باغ را از من بپذیرید تا سر فرصت از این سفر گزارشی مفصل تر را انتشار دهم.
    درنگ آن قورباغه را که یادتان نرفته! حالا برایم بگویید درنگ این حواصیل در قبرستان زباله‌ها (بخوانید تالاب انزلی!) از برای چیست؟!

ادامه نوشته

تصویری که یک چشم را می‌خنداند و چشم دیگر را می‌گریاند!

    نگاه کنید به این بانوی طبیعت‌دوست تهرانی که چگونه در مراسم بزرگداشت بیست و یکمین سالروز درگذشت بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، می‌کوشد تا زباله‌های ریخته شده توسط عزاداران را به تفکیک پلاستیکی و غیر آن، در دو کارتن جداگانه جمع‌آوری کند ...
 
ادامه نوشته

درنگ این قورباغه یک دنیا حرف دارد! ندارد؟

    لطفاً به این تصویر نگاه کنید ...
    خواهش می‌کنم که با دقت در جزییات این عکس درنگ فرمایید ...
    شما فکر می‌کنید این قورباغه‌ی نگون بخت دارد به چه می‌اندیشد؟ و چرا مردد است که آیا سرانجام تنش را بسپارد به این زریوار پر زباله و پری دار یا دلش را خوش کند به آن روزگار خوش افسانه ای و پری پیکر در سال های نه چندان دور؟!

ادامه نوشته

فرهنگ‌سازی سبز را باید از کودکان شروع کرد!

    بارها تأکید شده است که محیط زیست، برای برخورداری از وزنی بایسته در صحنه‌ی معادلات اجتماعی و سیاسی جامعه، راهی ندارد جز آن که از کودکان شروع کرده و فرهنگ‌سازی را به کودکستان‌ها و دبستان‌ها بکشاند ...

ادامه نوشته

داستان زباله تا نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران هم رسيد! نرسيد؟

    سال گذشته كه به اتفاق اروند سري به بيست و دومين دوره نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران زديم، در مواجهه با اين منظره خجالت‌آور، آن هم از قشري كه علي‌القاعده انتظاري بيشتر از ميانگين جامعه از ايشان مي‌رود، حسابي شرمنده شدم؛ به خصوص كه براي پرسش كليدي فرزندم هم پاسخي نداشتم ...

ادامه نوشته