
طرحهای انتقال بین حوضهای آب در بین 14 روش موجود برای استحصال آب شیرین (کاریز، رودخانه، چاه، بهرهگیری از سطوح آبگیر، سدسازی، تصفیه فاضلاب و پساب، بازچرخانی، باروری ابرها، استفاده از یخچالهای طبیعی، تجهیز و نوسازی شبکه آبیاری، شیرین کردن آب شور باروش تقطیر یا فیلتراسیون و استفاده از یخهای قطبی)، یکی از گرانترین و خسارتبارترین روشها - به محیط زیست - به شمار میآیند و اگر با روش شیرین کردن آب هم تلفیق شوند، آنگاه گرانترین روش به صورت مطلق برای استحصال آب در دنیا هستند که هزینه انتقال هر متر مکعب آن، به شرط برخورداری از دانش روز و تیم کارشناسی ماهر بین 0.7 تا 2.4 دلار برآورد شده است. شاید از همین رو است که وقتی به پیشینهی مهمترین طرحهای انتقال آب بین حوضهای در کشور نگاه میکنیم، درمییابیم که اگر یک اراده قدرتمند سیاسی حامی این طرحها نبود، امکان اجراییشدنش بسیار بعید مینمود. به عنوان مثال، نگاه کنید به طرحهای انتقال آب به استان کرمان همزمان با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، طرحهای انتقال آب به یزد در دوران ریاست جمهوری محمّد خاتمی و اینک، طرح انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان در دوران محمود احمدینژاد. این در حالی است که اگر ما بر مبنای ملاحظات اخذ شده از سند مظلوم آمایش سرزمین حرکت میکردیم، نباید به رابطهی معنیداری با زادگاه هر رییسجمهور و انتقال آب به همان مقصد روبرو میشدیم!
و شوربختانه در این میان، آنچه که زمین مانده، همانا اعتبار قضاوتها و نظر کارشناسان تصمیمساز و مستقل در دستگاه متولی آب، منابع طبیعی و محیط زیست کشور است که یا اغلب سکوت کردهاند و یا نقش محلل علمی برای توجیه کردن این دستورات را ایفا کردند! نکردند؟
به عنوان شاهد و در این یادداشت، به آخرین نمونه از لکنتهای جدی طرح انتقال آب به سمنان میپردازم، باشد که ثبت شود برای آیندگان که بدانند: بودند افرادی که سکوت نکردند ...