صندوقی که به جای درمان سرطان، از آن پیشگیری می‌کند!

    از گنجه پشتیبان زیست بوم ایران حمایت کنیم

    نامش گنجه پشتیبان زیست بوم ایران یا همان صندوق حامی طبیعت است که به همت گروهی از دلسوزان پیشکسوت و مورد احترام جامعه محیط زیست کشور شکل گرفته است. لطفا او را دریابید ...

گنجه پشتیبان زیست بوم ایران

    نیکوکاری، خصلتی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو هموطن عزیز ایرانی برود! نیک می‌دانم. اما باورم این است که اینک باید در بین مؤثرترین و کاراترین شیوه‌های نیکوکاری، روشی را برگزینیم که به علت‌ها می‌پردازد و از بروز درد پیشگیری می‌کند.
    طبیعت ایران از دردی جانکاه عذاب می‌کشد، اما آن درد، عدم تخصیص اعتبار مناسب به سازمان حفاظت محیط زیست یا منابع طبیعی نیست! حتی سدسازی افراطی و طرح های انتقال آب بین حوضه‌ای هم نیست! همانگونه که دربندماندن چند محیط بان و جنگلبانش در زندان به دلیل عدم رضایت یا تأمین مبلغ دیه هم نیست ...
    درد جانکاه طبیعت ایران، آن است که اغلب ایرانیان طبیعت را به عنوان یک موجود زنده و نیازمند توجه، جدی نمی‌گیرند. آنها درنیافته‌اند که اگر نمی‌خواهند سالی بیش از 10 هزار میلیارد تومان برای درمان سرطان هزینه کنند، راهش این است که یک دهم آن را برای سالم‌سازی منابع آب و خاک و هوا در سال هزینه کنند. اما ایرانیان، اعم از حاکمیت، دولت، مجلس، قوه قضاییه و نیروهای امنیتی و نظامی کشور ظاهراً برایشان پرداختن آن رقم هنگفت آسان‌تر است تا بی‌تفاوت نماندن به تخریب غیرقابل جبران طبیعت وطنی که دوستش دارند و داریم! نداریم؟

    چه باید کرد؟
    باید از مهدکودک‌ها و مدارس شروع کرد، باید نسلی را پرورش داد که نگاهش به مواهب طبیعی مثل نگاهش به عزیزترین کسانش باشد تا آنگاه دیگر هیچ هموطنی برای شلیک به سوی حیات وحش، آن هم بدون هیچ ضابطه و قانونی به خود حق ندهد و از سوی دیگر، محیط بابنان و جنگلبانان سلحشور وطن هم مظلومانه و در اثر یک اشتباه سالهای فراوانی از عمرشان را در گوشه سلول‌های بی روح زندان به هدر ندهند.
    برای همین است که گروهی از بزرگان خوشنام محیط زیستی وطن که نگارنده به حسن نیت و عشق ناهمتای‌شان به سرزمین مقدس‌مان ایمان دارد، تصمیم گرفته‌اند تا صندوقی را با نام گنجه پشتیبان زیست‌بوم ایران شکل دهند و بدین‌ترتیب، راه جدید و کاراتری برای نیکوکاری را به ایرانیان خیر نشان دهند.
    به نظرم کیفیت وضعیت این صندوق مردمی محیط زیستی، می‌تواند عیار خوبی باشد برای برطرف شدن آن لکنت پیش گفته؛ اینکه ایرانیان عملا نشان دهند برای درمان زخم‌های متعددی که پیکر سرزمین‌شان را چرکین کرده، منتظر قهرمان نمی‌مانند، زیرا قهرمان خود آنهایی هستند که از بخشی از مال خود داوطلبانه برای اقتدار بیشتر صندوق حامی طبیعت ایران مصروف می‌دارند.
    درود بر شما که داوطلبانه برای گنجه پشتیبان زیست‌بوم تبلیغ می‌کنید و به امید آزادی همه محیط بانان دربند و مظلوم وطن.

zistbom3


    شیوه‌های پرداخت کمک‌های نقدی به گنجه پشتیبان زیست‌بوم ایران به شرح زیر است:
1- از طریق شماره حساب نزد بانک پارسیان، شعبه بیمارستان پارسیان (کد شعبه: 1070): 
800-2092253-7
2- از طریق شماره شبا: IR330540107080002092253007 (به صورت اینترنتی)
3- از طریق شماره کارت: 6221061055662060 (به وسیله عابر بانک)

بنویسیم دفن زباله، بخوانیم بوسه بر مرگ در قائم شهر و نور!

    شالیزارها در کنار محل دپوی زباله ... شیرابه‌ها به سوی این شالیزارها روانند! البته نه همه‌ی آنها؛ چرا که بخش عمده‌ای از آن مستقیماً وارد رودخانه‌هایی چون تلار و سیاهرود می‌شود که انگار بختش هم مانند نامش سیاه است ... 


ادامه نوشته

وقتی که غول آلودگی هوا افسارش در تهران پاره می‌شود!



    «شهر تهران دارای آب و هوای متغیر و ناسالمی است. فراوانی ماشین‌های گوناگون متحرک و ثابت که با صرف نفت و بنزین خود اکسیژن هوا را گرفته و به گاز کربنیک تبدیل می‌نماید بر مسئله بدی آب و هوا افزوده است.»
    جملات بالا متعلق به یادداشتی در روزنامه اطلاعات است که بیش از 54 سال پیش، یعنی در 28 آبان 1336 نگاشته شده است؛ نگرانی‌ای که 9 سال پس از آن منجر به برپایی نخستین سمینار بررسی آلودگی هوای تهران در 15 آذر 1345شد. منتها از آن سال تاکنون، ظاهراً هنوز دارند بررسی می‌کنند که چگونه می‌شود غول آلودگی هوا را دوباره به چراغ جادو بازگرداند! نه؟ راستی! به نظر شما چرا نیم قرن، زمان مناسبی برای ریشه کنی بحرانی به نام آلودگی هوا در تهران نیست؟ و نه تنها این زمان کافی نیست، بلکه اینک غول آلودگی گام‌های خود را تا اراک، اصفهان، اهواز، تبریز، مشهد و شیراز هم گسترانده است! ماجرا را هم دیگر مانند سال گذشته نمی‌توان صرفاً به کمبود ریزش‌های آسمانی ربط داد! می‌توان؟
    این روزها، تهرانی‌ها در حالی آخرین برگ‌های فصل پاییز را ورق می‌زنند که دست‌کم، نیم قرن بود چنین دوره‌ی پربارانی را در نخستین فصل از سال آبی به یاد نداشتند. کافی است بدانیم بدون توجه به بارندگی آذرماه، میزان ریزش‌های آسمانی در استان تهران در طول دو ماه نخست سال آبی 91-1390 بیش از 383 درصد رشد داشته است؛ وضعیتی که سبب شد پایگاه مدیریت خشکسالی، استان تهران را پرباران‌ترین استان کشور بنامد. با این وجود و به رغم بهره‌مندی از چنین سال استثنایی و خیسی، اکنون چند هفته است که غلظت آلاینده‌های موجود در هوای تهران از مرز ناسالم هم گذشته و به آستانه‌ای بس خطرناک و نگران کننده رسیده؛ آستانه‌ای که کابوس روزهای آلوده آذرماه سال 1389 در تهران را دوباره زنده کرده است. روزهایی که می‌خواستند با استفاده از هواپیماهای سمپاش، از میزان آلودگی هوایش بکاهند و اینک بیش از هر زمان دیگری، آن طرح به یک لطیفه می‌ماند!
    اما چرا آن کابوس دوباره زنده شده است؟
    آیا وضعیت وخامت‌بار کنونی یکبار دیگر تأیید نمی‌کند که هیچ عزم جدی برای مهار آلودگی هوا در پایتخت ایران و دیگر کلان‌شهرهای کشور وجود ندارد؟ وقتی که مردم تهران سالانه 200 میلیارد دقیقه از عمرشان را مجبورند در ترافیک پایتخت به هدر دهند؛ وقتی همچنان دو خودروساز اصلی کشور در برابر ارتقای استاندارد ساخت خودرو از یورو 2 به یورو 3 مقاومت می‌کنند؛ در حالی که اینک یورو 5 استاندارد روز اروپا به شمار می‌رود؛ و وقتی که درصد بنزن موجود در بنزین مورد استفاده به 5 برابر حد مجاز می‌رسد؛ آشکار است که باید با چنین بحرانی روبرو شویم؛ بحرانی که سبب شده از ابتدای سال 90 تا امروز، فقط تهرانی‌ها از دو روز هوای پاک بهره‌مند باشند.
    بنابراین، آیا در چنین شرایطی، شگفت‌آور است که بشنویم: دست‌کم سالانه 4 هزار نفر از تهرانی‌ها بر اثر آلودگی هوا جان می‌بازند؟ و افزون بر آن، آیا شگفت‌آور است که خسارت مادی آلودگی هوا در تهران به هشت میلیارد دلار در سال برسد؟ چگونه است که اختلاس سه میلیارد دلاری می‌تواند چنان موجی در جامعه ایجاد کند که خواب بسیاری از خفتگان خفته را آشفته سازد، اما این هدررفت 8 میلیارد دلاری را کسی جدی نمی‌گیرد؟ آیا این که سوخت مورد استفاده در خودروها یا تکنولوژی ساخت خودروها با استانداردهای جهانی فاصله بسیار دارد، مقصرش مردم هستند یا دولت؟ آیا این که میزان فضای سبز محدوده‌ی 700 کیلومتر مربعی تهران از حدود 70 درصد در دهه‌ی 1330 به 15 درصد در امروز کاهش یافته است، مقصرش مردم هستند یا مدیریت حاکم بر پایتخت ایران؟
    بیاییم برای یکبار هم که شده این شهامت را در خود تمرین کرده و صادقانه اعتراف کنیم که حل مشکل آلودگی هوای تهران و برخی کلان‌شهرهای دیگر، نیاز به برنامه‌ریزی بیش از 4 سال دارد و به همین دلیل در اولویت کار هیچ دولت و شهرداری معمولاً قرار نمی‌گیرد! می‌گیرد؟
    یادمان باشد هوا که از دست برود؛ هوا که بی کیفیت شود؛ زندگی بی‌کیفیت خواهد شد. زیرا بر بنیاد آموزه شاخص سرزمین شاد – Happy Planet Index - مردمان شاد، مردمان خلاق و مردمان کارآفرین نمی‌توانند در چنین هوایی و چنین سرزمینی بهترین کیفیت خود را بروز دهند و این می‌تواند بزرگترین هشدار برای کلان‌نگران حکومتی باشد که اگر همچنان منفعلانه در برابر این معضل رویه کنونی را ادامه دهند، گام به گام ممکن است آنها را از دستیابی به پیش‌بینی‌هاشان در سند چشم‌انداز ایران 1400 بیشتر بازدارد.

    برخی بازتاب های این یادداشت:

    - چرا ابعاد آلودگی هوا هر روز فاجعه‌بارتر می‌شود؟
    -
در بحران آلودگی هوا مردم مقصرند یا مدیران؟
و همچنین انتشار در روزنامه های:
    - مردم سالاری
    - ملت ماو سایت های:
انجمن های تخصصی حیوانات خانگی ، خبرگزاری حقوق بشر ، جوان امروز ، نیوز آن لاین ، خبر فارسی ، خبر پو ، بازنگار ، پرشیا دام ، ۹۸ فان ، بازار ایرانی ، آذرنیوز آن لاین ، وب سایت خبری ایران ، پارسی پیک ، ویستا ، قانون ، دخت شهریور ، ویبا ، هد لاین ، دیده بان کوهستان ، کجک و ...