انگیزه ی شما برای پاکسازی طبیعت چیست؟
هفته نامه تجارت فردا در تازه ترین شمارهاش که 29 تیرماه 1392 منتشر شده است، پروندهای را گشوده در باره فعالیت داوطلبانهی گروهی از ایرانیان به نام رفتگران طبیعت. گروهی که به همت کاظم نجاریون و همفکرانش در 28 خرداد 1391 اعلام موجودیت کردند و اینک با رشدی حیرت انگیز در تمامی 31 استان کشور شعبه داشته و فعالیت میکنند.
راز و رمز این موفقیت و همراهی در چیست؟ چگونه است که در این وانفسای گرانی و تورم و تنگناهای جورواجور و همه یه جورایی ناجور ِ اجتماعی/سیاسی و اقتصادی، این گروه اینگونه و پرشتاب ره صدساله را یک شبه طی کرده است؟
اصلاً به زبان رایج علم اقتصاد، چنین حرکتهایی چگونه معنا مییابد و از منظر دانش نورو اکونومیک - neuroeconomics - چگونه قابل تفسیر است؟ موضع حاکمیت در برابر چنین حرکتهایی چگونه باید باشد؟ به ویژه آن که آنها اغلب به مدد شبکههای اجتماعی فراخوان داده و برای پاکسازی طبیعت به دور هم جمع میشوند؛ شبکههایی که اغلب آنها در ایران با نگاهی تردیدآمیز نگریسته شده و باید برای ورود به آن از شکنندههای حصارهای مجازی بهره برد!
اینها و بیشتر از اینها را میتوانید از صفحهی 77 تا 83 چهل و نهمین شماره مجله تجارت فردا بیابید و بخوانید. نگارنده هم به همراه یک استاد دانشگاه و اقتصاددان به نام سرکار خانم دکتر زهرا کریمی در میزگردی به همین بهانه شرکت کرده و در آن به پرسشهای محمّد طاهری و ندا گنجی پاسخ دادم.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.