از عقاب گوزن‌خور در روسیه تا عقاب زباله‌خور در ارتفاعات شهرکرد!


    عقاب را حاکم بی رقیب آسمان‌ها می‌دانند؛ پرنده‌ی بلندپرواز و تیز چشمی که هرگز هیچ طعمه‌ای یارای مقاومت در برابر پنجه‌ها و منقار قدرتمندش را ندارد. با این وجود، اینک خبر رسیده است که این شاه شاهان در دیار بختیاری، در بام ایران آنقدر بی‌غذا مانده که به محل دفن زباله‌های شهرکرد هجوم آورده است! یادداشت پیش رو، شرح دلایل این رفتار عقاب در ایران است، آن هم در حالی که همتایان روسی‌اش حتی از حیوان بزرگی چون گوزن هم نمی‌گذرند!
ادامه نوشته

تصاویری که ثابت می‌کند: از زریوار تا انزلی هوا پس است!

     همان طور که در ماجرای بوسه‌ی مرگ در قائم شهر اشاره کردم، بحران زباله فقط محدود به یک یا چند استان یا منطقه‌ای خاص از کشور نیست. مرور سرنوشت غم‌انگیز و مشترک این قورباغه‌ی زریواری و آن حواصیل گیلکی در یادداشت پیش رو، تأییدی است بر این مدعا ...

ادامه نوشته

تصاویری از زباله‌های نوروزی در زاگرس!

     تاکنون همواره از میزان رو به افزایش تراکم و انباشت زباله به عنوان یکی از مهم‌ترین آفت‌ها و تهدیدهایی که حیات رویشگاه هیرکانی در شمال کشور را به خطر انداخته، یاد می‌شده است؛ مؤلفه‌ای که ناشی از تمایل شتابان هموطنان، برای گذران اوقات فراغت و تعطیلات آخر هفته، نوروزی و تابستانی خویش در نوار باریک و سبز مناطق ساحلی گلستان، مازندران و گیلان است.قصه‌ی پرغصه‌ی بسیاری از مناظر نازیبا و متعفن امروز در کلاردشت، دامنه‌های تنکابن، علی‌آباد کتول، نور، سلمان‌شهر، ماسوله، لاهیجان، رامسر، مرزن‌آباد، بوجاق، انزلی و ... مؤید همین واقعیت بوده و حاصل آن، در شمار زشت‌ترین چشم‌اندازهایی است که روزگاری از آنها با عنوان پاره‌هایی از بهشت در شمال کشور یاد می‌شد ... 

ادامه نوشته

دو راه ساده برای نجات زمین!

    پرسش یکشنبه گذشته ( 28 آبان 1391) در هفتادمین برنامه محیط زیستی طلوع، در باره مهم‌ترین زباله جهان بود. از بینندگان برنامه پرسیده بودم که به نظر شما از بین ظروف یکبار مصرف، کیسه های پلاستیکی، ته سیگار و قوطی‌های مواد غذایی، کدامیک بیشترین خطر را برای طبیعت به بار می‌آورند؟ از آنجا که موضوع برنامه هم مدیریت ظروف یکبار مصرف در مراسم عزاداری دهه‌ی محرم بود، اغلب بینندگان گزینه‌های یک و دو را به عنوان پاسخ صحیح به 3000044 ارسال کرده بودند. در صورتی که پاسخ صحیح، ته سیگار است! همان ماده‌ی ظاهراً کوچکی که به راحتی در هر جایی آن را رها می‌کنیم یا به زیر پا انداخته و له می‌سازیم و فکر می‌کنیم که کار تمام است! در حالی که ماجرا تازه شروع شده و دست کم پانزده سال هم ادامه خواهد داشت. در حقیقت، وزن ته سیگارهایی که سالانه فقط در آمریکا در محیط رها می شود به حدود 80 میلیون کیلوگرم می‌رسد. برآوردها حکایت از آن دارد که روزانه یک هزار و دویست میلیون سیگاری جهان، چیزی در حدود 2 میلیارد ته سیگار در محیط رها می‌کنند که بنابراین، مقدار سالانه آن به رقم باورنکردنی هفت هزار میلیارد ته سیگار می‌رسد که وزن آنها به حدود 400 میلیون کیلوگرم بالغ می‌شود! زباله‌های بسیار خطرناکی که فقط میزان آرسنیک موجود در آن به بیش از یک تن می‌رسد و می‌توانند به راحتی بیش از هفت میلیارد متر مکعب آب سالم را از آبزیانش برای همیشه پاکسازی کرده و از بین ببرند. این در حالی است که علاوه بر آرسنیک، در فیلتر باقیمانده از سیگارهای دود شده، مواد سمی و فلزات سنگین خطرناک دیگری چون نیکوتین، سرب، مس و کروم هم وجود دارد که در یک بسته متشکل از 12 هزار الیاف پلاستیکی درهم تنیده مانند استات سلولز و تجزیه‌ناپذیر جاسازی شده‌اند. موادی که سالانه سبب مرگ میلیون‌ها بال پرنده و آبزیان ساکن در تالاب‌ها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و دریاهای آزاد می‌شوند؛ چرخه‌ی شومی که البته در زنجیره غذایی در نهایت به انسان هم باز می‌گردد. این در حالی است که در این بررسی، عملاً از بخشی از فرآیند سیگار که همانا انتشار گازهای آلاینده به نیوار است، صرف نظر شده است که خود داستان دیگری دارد. اما فقط بدانید که مقدار 50 الی 60 میلی گرم از نیکوتین، کافی است تا یک انسان بالغ را از پای درآورد و بنابراین، می‌توان تصور کرد که نیکوتین باقیمانده از ته سیگار، خود به چه سم مرگباری در زمین تبدیل شده و در بروز و تشدید چند نوع سرطان مؤثر خواهد بود ...

ادامه نوشته

چرا ورزشگاه های فوتبال را با محل دپوی زباله اشتباه می گیریم؟!

    یادم می‌آید در زمان بازی تیم باشگاهی کاوازاکی ژاپن و سپاهان اصفهان، تماشاگران اندک طرفدار تیم ژاپنی، پس از پایان بازی درس بزرگی به طرفداران پرشمار تیم اصفهانی دادند و شروع کردند به جمع‌آوری زباله‌هایی که در اطراف صندلی‌هاشان پراکنده شده بود؛ درسی که همچنان ادامه یافت تا همین سه‌شنبه گذشته و در جریان بازی بین دو تیم ایران و کره جنوبی؛ آن هم در شرایطی که طرفداران کره‌ای شاهد شکست تیم محبوب‌شان بودند؛ اما باز هم تلاش کردند تا زباله‌ای از خود باقی ننهند. در صورتی که تماشاگران ایرانی، کمترین کاری که اغلب می‌کنند؛ اگر ناسزاگویی نکنند، صندلی ها را نشکنند؛ مواد منفجره پرتاب نکنند و شیشه‌های اتوبوس‌های شرکت واحد را خرد نکنند؛ آن است که محل ورزشگاه را به دپوی زباله بدل می‌سازند و می‌روند! چرا؟

ادامه نوشته