تصویری که یک چشم را میخنداند و چشم دیگر را میگریاند!
نگاه کنید به این بانوی طبیعتدوست تهرانی که چگونه در مراسم بزرگداشت
بیست و یکمین سالروز درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، میکوشد تا
زبالههای ریخته شده توسط عزاداران را به تفکیک پلاستیکی و غیر آن، در دو
کارتن جداگانه جمعآوری کند.
آیا به جا آوردن چنین شهروندان مسئولیتشناس و دلسوزی، شما را به وجد نمیآورد؟
امّا حسین عبیری گلپایگانی ظاهراً بنا ندارد تا بینندگان این تصویر شب را به راحتی بگذرانند و از داشتن چنین شهروندانی به خود ببالند! میدانید چرا؟
حسین که خود شاهد ماجرا بوده است، برایمان به تلخی نوشته: «این زبالههای تفکیک شده در مکان دیگر دوباره روی هم ریخته میشود و زحمات این بانوی ایرانی از بین میرود!»
حال شما بگویید: به نظر شما حق با کدام چشم است؟
آن چشمی که میخندد یا آن دیگری که زار زار میگرید؟!
آیا به جا آوردن چنین شهروندان مسئولیتشناس و دلسوزی، شما را به وجد نمیآورد؟
امّا حسین عبیری گلپایگانی ظاهراً بنا ندارد تا بینندگان این تصویر شب را به راحتی بگذرانند و از داشتن چنین شهروندانی به خود ببالند! میدانید چرا؟
حسین که خود شاهد ماجرا بوده است، برایمان به تلخی نوشته: «این زبالههای تفکیک شده در مکان دیگر دوباره روی هم ریخته میشود و زحمات این بانوی ایرانی از بین میرود!»
حال شما بگویید: به نظر شما حق با کدام چشم است؟
آن چشمی که میخندد یا آن دیگری که زار زار میگرید؟!
+ نوشته شده در شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۹ ساعت 23:0 توسط محمد درویش

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.