لطفاً به مصیبتهای زاگرس نیافزایید ؛ اگر هنر کاهش آن را ندارید!
چند سالی است که حال جنگلهای زاگرس خوب نیست؛ موج خشکسالیهای اخیر و کاهش سطح آبهای زیرزمینی، افزایش شمار و تراکم دام در عرصه، هجوم ریزگردها، طغیان سوسک چوبخوار، افزایش معنیدار رخداد آتش سوزی، شتاب زمینخواری و تغییر کاربری اراضی به بهانه توسعه کشاورزی یا گسترش حاشیهنشینی در اطراف شهرها، افزایش ذغالگیری، ویلاسازی و مسکن مهر، شکار بیرویه، گردشگری بی ضابطه و بدون تناسب با آموزه بومگردی (اکوتوریسم)، تشدید فعالیتهای عمرانی مانند انتقال خطوط انرژی، سدسازی، انتقال آب بین حوضهای و احداث پل و تونل و جادههای جدید به همراه کشت در زیراشکوب بلوطستانها و بنههای زخم خورده از تیغ سقزگیری، جهان گرمایی و تغییر اقلیم و ... همه و همه دست به دست هم دادهاند تا سیمای عمومی شش میلیون هکتار از بزرگترین رویشگاه جنگلی وطن واقع در باختر ایرانزمین در بدترین شرایط بومشناختی (اکولوژیکی) خود قرار گیرد؛ رویشگاهی که در آغاز دههی 40 هجری شمسی، پذیرای بیش از 12 میلیون بال از 140 گونه پرنده در تالابهای زیبایش از ارژن و شیمبار تا گندمان و چغاخور و از زریوار تا هشیلان بود؛ اما اینک حتا توانایی پذیرایی از یک سوم آن رقم را هم ندارد ؛ شناسهای که آشکارا نشان میدهد حال زاگرس خوب نیست، آنقدر که ظاهراً حتا سنجابهای کوچولو و بازیگوشش هم با آن قهر کردهاند و رفتهاند ...

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.