در ستایش نهم مرداد 1305 ؛ روز اسکندر فیروز!
تقدیم به مردی که همواره در ذهن دوستداران طبیعت ایران جاری است ...
89 سال از آن روز میگذرد؛ روزی که شهر خاطرهانگیز شیراز، صاحب فرزندی شد که خود نگین فیروزگون خاطرات محیط زیست ایران است.
از اسکندر فیروز میگویم، مردی که بینیاز از القاب و شجرهی خانوادگی و طبقهی اجتماعی و مناصب حکومتی است. انسان شریفی که یکان یکان از روزهای زندگیش به عشق زندگی، ایران و طبیعت گذشت.
و البته ایرانش به توان دو بود! زیرا او نه فقط عاشق خاک پاک ایران بود که مادر فرزندانش هم ایران بود؛ زنی خردمند، صبور و عاشق که آرزوی هر مردی است تا به واسطهی برخورداری از چنین همسری در کنارش، بتواند ردپای ژرفتری از خود در دنیای آدمزمینیها باقی گذارد ...
امروز، روز تولد اوست؛ بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست؛ بنیانگذار نخستین و مهمترین کنوانسیون جهانی محیط زیستی در ایران – کنوانسیون 1349 در رامسر - و الهامبخش اندیشهی توسعه پایدار در کنفرانس 1972 سران جهان در استکهلم سوئد. نویسندهی 9 کتاب وزین در حوزه محیط زیست ایران و جهان. مردی که دو دانشمند بنام دنیا، یعنی پروفسور فرد هرینگتون و دکتر درک اسکات با افتخار از او خواستند تا مقدمهای بر کتابهایشان بنویسد.
فیروز، 48 سال پیش تفنگ شکاریاش را برای همیشه با دوربین عکاسی مبادله کرد و پنج سال پس از آن تاریخ، در مقام قائممقام دبیرکل اجلاس استکهلم، بسیار کوشید تا پنج ژوئن، به عنوان روز جهانی محیط زیست نامگذاری شود.
اصلاً کسی چه میداند! شاید عشق بی حد و حصرش به طبیعت و به ویژه به حافظان طبیعت، محیطبانان شجاع و سلحشور وطن، سبب شده تا روز جهانی محیط بان هم بر روز میلادش نشسته و 31 جولای را نه فقط در ایران که در جهان هم گرامی دارند. آیا نباید خاطرهی این روز را همهی 78 میلیون ایرانی بتوانند در تقویمهای فارسی رهگیری کنند؟ آیا این آرزو، درخواست بزرگی است؟
با این وجود، بزرگی اسکندر فیروز برای اینها نیست! اسکندر بزرگ است، چون در بزنگاهی که میتوانست جامهی عافیت برتن کرده و مثل خیلیها که به این مملکت پشت کرده و رفتند، برود ... اما او نرفت، باقی ماند و هزینهاش را هم با شجاعت پرداخت کرد تا نامش در کنار بزرگان وطن تا همیشه تاریخ جاودان بماند و همچنان جوانان فراوانی با عشق به او و دانش ارزشمندش، بکوشند تا امانت فیروز را – طبیعت ایران را - به آیندگان برسانند و تا آنجا که نفس و درایت دارند، از زخمهایش بکاهند و بر توان تابآوری این آب و خاک مقدس بیافزایند.
میماند یک درود ...
درودی هزار ساله از یک ایرانی آزاده به فرزند برومندش؛ وقار جامعهی امروز ایران
درودی از فردوسی به فیروز ...
ز یزدان و از ما بر آن کس درود
که تارش خرد باشد و داد پود




به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.