بزرگ‌ترین سد دنیا!


    امروز می‌خواهم از یک سد برایتان بگویم که شاید بزرگ‌ترین سد دنیا باشد و مهم‌تر این که سد خوبی هم باشد!
    دوشنبه‌ی گذشته در مراسم روز جهانی مقابله با سدسازی، یک نمایشنامه‌ی تأثیرگذار هم به همت مردم سبزاندیش تنکابنی و در حضور مقامات و مدیران اصلی تنکابن به اجرا درآمد. نام این نمایشنامه‌ی کوتاه، «بزرگ‌ترین سد دنیا» بود. کاری از محمّدرضا یوسفی در مقام نویسنده و حسین طوسی‌نژاد در مقام استاد راهنما. دو خواهر دوست‌‌داشتنی و شیرین به نام‌های نیلوفر و نازنین علیزاده ثابت به همراه شمس مدنی (در نقش عمو جنگلبان) این نمایشنامه را اجرا کردند و در نهایت به همه‌ی شرکت‌کنندگان در همایش نهالی را برای غرس هدیه دادند.


حرف اصلی این نمایش این بود که آی مردم شریف گیلان، مازندران و گلستان: اگر می‌خواهید از بلای سیل برای همیشه در امان بمانید، اگر می‌خواهید از مواهب طبیعت استثنایی‌تان همواره بهره‌ند باشید و اگر می‌خواهید روزگاری شیرین‌تر برای فرزندان‌تان به ارمغان آورید، قدر جنگل‌های بی‌نظرتان را بدانید و به هیچ بهانه‌ای اجازه‌ی قطع این درختان ارزشمند را ندهید؛ چون آنها می‌توانند «بزرگترین سد دنیا» باشند در برابر همه‌ی طبیعت‌ستیز‌ها و همه‌ی عواملی که حیات را در نوار ساحلی خزر تهدید می‌کنند.


    یادمان باشد که يک هکتار جنگل راش سالانه نزديک به 1.2 ميليارد، يک هکتار مرتع مصنوعی يا مزارع کشاورزی 30 ميليون و سرانجام يک هکتار مرتع طبيعی تا 10 ميليون کيلوکالری کارمايه (انرژی) را در خود ذخيره میکنند. از طرفی محاسبه شده که هر هکتار جنگل تا سالانه 16 ميليون متر مکعب هوا را جذب کرده، 5400 کيلوگرم کربن را به مواد آلی تبديل و 14400 کيلوگرم اکسيژن آزاد میکند؛ در حالی که اين مقدار (اکسيژن آزاد شده) در فضای سبز معمولی، تنها 2500 تا 3 هزار کيلو گرم در هکتار در سال اندازه گيری شده است.
    و این‌ها البته نکاتی بود که آن دخترکان پاکنهاد تنکابنی نمی‌توانستند در وقت محدودی که در اختیار داشتند، با مخاطبین‌شان مطرح کنند.   


قدر این بزرگ‌ترین سد دنیا را بدانید و بدانیم ... راستی! حالا باید به کدام سد افتخار کرد؟ سدهایی که وزارت نیرو می سازد یا سدهایی که طبیعت وطن در هیرکانی و زاگرس برایمان به یادگار نهاده اند؟

                                                            درج نظر

وقتی که عنوان یک روز جهانی قیچی می‌شود!

    14 مارس 2010 آیین‌های روز مقابله با سدسازی در جهان برای سیزدهمین سال پیاپی برگزار شد. به همین مناسبت، مراسمی هم در روز 24 اسفند در تالار ارشاد شهرستان تنکابن، به همت گروه دیده بان کوهستان، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست تنکابن و خانه‌ کشاورز برگزار شد و در آن تنی چند از شخصیت‌های علمی و سیاسی کشور و منطقه سخنرانی کردند.
    نکته‌ی جالب اما تغییر عنوان همایش بود که به «همایش بزرگ یک روز با طبیعت» تغییر نام یافته بود! نکته‌ای که در یادداشت پیشین هم به چرایی آن اشاره کردم.
    به راستی چرا باید دایره‌ی نقد علمی و کارشناسی را چنان تنگ بگیریم که حتا انتقاد از مدیریت آب و تمایل افراطی به راهکارهای سازه‌ای در این حوزه باید در شمار خطوط قرمز و حساسیت‌برانگیز قرار گیرد؟
    وقتی از برگزاری همایش روز جهانی مقابله با سدسازی بهراسیم، از چه و که می‌ماند که نهراسیم؟

                                                           درج نظر

سیاه‌بیشه؛ از بهشتی که بود تا جهنمی که شد!

    اگر ایرانیان، هرجایی از طبیعت وطن را ندیده باشند، دست‌کم یکبار در طول عمر خویش از کنار سیاه‌بیشه عبور کرده‌اند و از عطر نسیم بی‌مانند و خنکش سیراب شده‌اند. سیاه‌بیشه برای آن 20 میلیون نفری که سالانه از نوار شمالی و سبز مازندران دیدن می‌کنند، نامی آشنا و پرخاطره است؛ از دوغ و ماست‌های چکیده‌اش بگیر تا دامنه‌ها و دره‌های عمیق، پرآب و پردرختش. برای همین است که منطقه‌ی حفاظت شده و کم نظیر چهارباغ در این عرصه جای دارد؛ چهارباغی که دارای یک دریاچه‌ی بسیار زیبا به نام دریوک بود که در ارتفاع 3 هزارمتری سر به آسمان می‌سایید و حیات زیستمندان و وحوش ارزشمند و تیزپای دامنه‌های سیاه‌بیشه را تأمین و تضمین می‌کرد. اما ...

ادامه نوشته

روز جهانی آب در سکوت متولیان آب کشور آمد و رفت!

    چیزی در حدود 400 میلیارد متر مکعب به صورت سالانه بر ایران‌زمین می‌بارد. از این مقدار و در بهترین شرایط، تنها 140 میلیارد متر مکعب آن قابل استحصال است. یعنی در شرایط کنونی و برای جمعیت 75 میلیون نفری ایران، کمتر از 2 هزار مترمکعب آب در اختیار است. بنابراین، با توجه به میانگین سرانه‌ی آب مردمان جهان که به 7 هزار و پانصد متر مکعب در سال می‌رسد، ایرانیان اندکی بیشتر از یک چهارم میانگین جهانی از موهبت آب شیرین برخوردار هستند. این در حالی است که در 30 سال پیش، نسبت مورد اشاره چیزی در حدود یک دوم بود. به دیگر سخن، اگر فرض را بر آن بگیریم که مدیریت آب در ایران شاهکار است و بتوانیم جلوی خنده‌ی خودمان را از این فرض محال بگیریم! باز هم، رشد شتابناک جمعیت در ایران، به شدت بر ناپایداری سرزمین و افزایش ناامنی زیست در این کشور افزوده و می‌افزاید.
    با چنین پیشینه‌ای، آیا سزاوار نیست تا مراسم روز جهانی آب در ایران، دست کم 4 برابر بیشتر از بازخوردهای جهانی‌اش، اثرگذار بوده و با کمیت و کیفیت مناسب‌تری برگزار شود؟
    شعار امسال روز جهانی آب، «آب پاک برای جهان سالم» است.
    و من تا این لحظه، هنوز نخواستم در باره‌ی کیفیت آب قابل دسترس ایرانیان سخن بگویم!
    تا این لحظه فقط هشدار دادم که کمیت آب قابل استفاده با شتابی دمادم افزاینده دارد کم و کم و کم‌تر می‌شود.

    اما حال می‌خواهم بگویم:
    کمیت را رها کنید! فاجعه‌ای که دارد بر سر کیفیت آب رو و زیرزمینی ما می‌آید، آنقدر بزرگ و آنچنان مهیب است که به سادگی می‌توان خطر اُفت کمی آب را در ایران‌زمین نادیده گرفت و بی‌خیال نشست‌ها و فروچاله‌های هول‌انگیز در خراسان و کرمان و یزد و همدان و تهران و فارس و ... شد.
    و اینک ما چه کرده‌ایم؟
    چند رودخانه از مجموع 180 رودخانه کشور را می‌توان شمرد که آبش هنوز پاک و قابل شرب باشد؟
    چند چاه عمیق و نیمه عمیق را می‌توان شماره کرد که هنوز این امکان وجود دارد تا بدون بازبینی و تصفیه، آبش را نوشید؟
    من به شما می‌گویم:

    تقریباً هیچ!

    به همین سادگی و به همین تلخی ...

     پس چرا در روز جهانی آب، همه ساکت هستیم؟ چرا نه در سایت وزارت نیرو، نه در سایت وزارت جهاد کشاورزی، نه در سایت سازمان حفاظت محیط زیست ، نه در سایت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، نه در سایت سازمان هواشناسی، نه در سایت کمیته ملی آبیاری و زهکشی و نه ... خبری نیست که نیست؟ فقط در سایت وزارت نیرو، به پیام دبیرکل سازمان ملل به مناسبت این روز - آن هم آن زیرمیرا اشارکی شده است!

    یادمان باشد، اگر اسپانیا توانست نیاز آبی مردم بارسلونا را در سال گذشته از طریق موناکو و با کشتی تأمین کند، ما نخواهیم توانست! زیرا درآمد سرانه‌ی اسپانیا و موقعیت جغرافیایی آن کشور را نداریم.
    ما دیگر پولی برای جبران ندانم‌کاری‌های مدیریتی خود در حوزه‌ی آب نداریم. باید هر چه سریع‌تر، راندمان آبیاری را در بخش کشاورزی به بالای 70 درصد برسانیم، باید از گسترش و افتتاح صنایع پرمصرف آبی ممانعت کنیم؛ باید شبکه‌های فرسوده‌ی لوله‌کشی شهری خود را ترمیم سازیم و باید به جای انباشت آب در مخزن‌های روزمینی (دریاچه سدها)، آن هم در کشوری که میانگین تبخیر سالانه‌ی آن به 2 متر می‌رسد، آب را در مخازن زیرزمینی انباشته کنیم؛ مخازنی که در سطح 43 میلیون هکتار از وسعت ایران، شناسایی شده و می‌توانند 10 برابر مجموع آبی را که قرار است در ناوگان بزرگ سدهای مخزنی انبار کنیم و به هدر دهیم، در آنجا ذخیره‌سازی کرده و به مصرف درست برسانیم، آن هم با اعمال کمترین فشار ممکن به زیست‌بوم.
    باشد که در نوزدهمین سالگرد روز جهانی آب – در 2 فروردین 1390 – بتوانیم حرف‌های شیرین‌تری در باره‌ی اندوخته‌گاه‌های آب شیرین وطن بزنیم و دیگر از کابوس جنگ آب و آلودگی جان‌فرسایش و نشست‌های دهشتناکش بیم به دل راه ندهیم!

   در همین باره یک گزارش زنهار دهنده را در ایرن بخوانید.

                                                      درج نظر

بحران برداشت شن و ماسه از تنکابن تا بهبهان!

    دوشنبه گذشته در همایش روز جهانی مقابله با سدسازی، آقای غلامرضا مشایخی، فرماندار تنکابن هم یکی از سخنرانان بود. او در فرازی از سخنانش به واقعیت تلخی اشاره کرد که اینک در جای جای وطن در حال تکرار است. مشایخی گفت: هم‌اکنون عمق برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه چشمه کیله  - بزرگترین و پرآب‌ترین رودخانه تنکابن - به بیش از 25 متر رسیده است که این می‌تواند یک فاجعه‌ی تمام عیار برای منطقه و بخصوص کوه‌های زیبای سه‌هزار و رویشگاه‌ها و سکونتگاه‌های اطرافش باشد.

ادامه نوشته

روز جهانی مقابله با سدسازی به ایستگاه آخر رسید

    بعدازظهر امروز در تنکابن، آیین‌های سه روز‌ه‌ی مقابله با سدسازی در ایران به پایان می‌رسد؛ رسمی که 13 سال است در جهان و 2 سال است که در وطن برگزار شده و تکرار می‌گردد.
    باید بکوشیم تا نشان دهیم: سدسازی تنها می‌تواند به عنوان آخرین گزینه در مدیریت آب مطرح باشد و نه نخستین و بهترین و غرورآفرین گزینه.
    به همین مناسبت و همان طور که پیش‌تر هم اعلام شده بود، امروز در حضور علاقه‌مندان به این حوزه در شهر سبز و دوست‌داشتنی تنکابن سخنرانی خواهم کرد.

درج نظر

و اما آن پرنده بر فراز آرامگاه کوروش بزرگ!

تصاویری را که می‌بینید، آشکارا نشان می‌دهد که چگونه به دلیل افزایش رطوبت، هم سبزینه‌ها به این کهن‌زادبوم دیرینه‌ی ایرانی یورش برده‌اند و هم گل‌سنگ‌ها.

    دلم می‌خواهد بدانم آیا باز هم آقایان وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی جرأت دارند تا چنین گزارش‌هایی را تکذیب کنند و بگویند: سد سیوند نمی‌تواند رطوبت منطقه را افزایش دهد؟

    این در حالی است که خوشبختانه یا متأسفانه، منطقه‌ی عمومی پاسارگاد چند سالی است که دوران خشکسالی را تجربه کرده است و بنابراین، وضعیت زیست اقلیم منطقه در مناسب‌ترین حالت خود برای گسترش سبزینه و یورش گل‌سنگ‌ها قرار دارد ...

ادامه نوشته

آخرين هفته اسفند؛ كابوس آب‌سالاران طبيعت ستيز در ايران!


     امروز، فردا و پس فردا، به بهانه‌ي آيين‌هاي نكوداشت روز جهاني مقابله با سدسازي، طرفداران محيط زيست در ايران سه همايش برگزار كرده و خواهند كرد. هر چند شيرازي‌هاي عزيز درتالار دانشگاه علوم پزشكي دانشگاه شيراز  با سخنراني استاد فرزانه، دكتر آهنگ كوثر، عملن از روز پنج‌شنبه به استقبال اين مناسبت جهاني رفتند و شاهد يكي از مستدل‌ترين و علمي‌ترين سخنراني‌ها در ملامت مديريت نابخردانه‌ي حاكم بر منابع آبي كشور بودند؛ آنچه كه خود استاد از آن با عنوان: «نامديران صنعت آب كشور» ياد كرد. در اين باره البته در يادداشت‌هاي بعدي بيشتر توضيح خواهم داد.

    به هر حال، همايش امروز را كه پيش‌تر اطلاع‌رساني كرده بودم و به گفته‌ي يكي از برگزاركنندگان همايش – آقاي خسروي – به زودي گزارش‌هاي مربوط به آن بر روي نت منتشرخواهد شد. اما دو همايش ديگر به قرار زير است:

یکشنبه 23 اسفند - از ساعت 9:00 تا 12:00 - دانشگاه شهید عباسپور (تهران - بزرگراه شهید بابایی - خروجی حکیمیه) - ثبت نام:09354225083

دوشنبه 24 اسفند - از ساعت 16:00 تا 18:00 - تنکابن - پارک مادر - سالن ارشاد. (براي آگاهي بيشتر به وبلاگ آقاي عباس محمدي مراجعه فرماييد).

    گفتني آن كه در همايش سوم، نگارنده هم سخنراني خواهد كرد.

                                                                   درج نظر

رودخانه‌ها، سدها و زندگی

    عنوان این یادداشت، نام همایشی است که روز 22 اسفندماه در دانشگاه شهید بهشتی تهران برگزار خواهد شد. همایشی که با همت پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی و یاری پنج سازمان و انجمن مردم‌نهاد (انجمن علمی کشاورزی بوم‌شناختی  ایران، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محيط زیست، مرکز توسعه پایدار محیط زیست، انجمن کوهنوردان ایران و انجمن زنان ايراني طرفدارتوسعه پايدار محيط‌زيست)، می‌کوشد تا با ارایه‌ی سخنرانی صاحبنظران و هم‌اندیشی علاقه‌مندان، مهم‌ترین چالش‌های سد راه حیاط و نشاط دوباره‌ی رود‌خانه‌های کشور را آشکار سازد و تأثیر احداث سدها را بر این مهم مشخص کند.
    امید که چنین کوشش‌هایی که همزمان با روز جهانی مقابله با سدسازی رخ می‌دهد، استمرار یافته و نور بر تاریکی‌های مدیریت آب کشور تابیده شود!

    تاریخ و زمان برگزاری همایش: شنبه 22 اسفند 88 از ساعت 8 بامداد تا 12:30
    مکان: سالن مرکز رشد فناوری، دانشگاه شهید بهشتی، جنب بانک ملی
    شماره تماس دبیرخانه همایش: 22045266

درج نظر

تخریب جنگل وردآورد در سکوت طرفداران محیط زیست و هیاهوی طرفداران دولت! چرا؟

    این دیگر از عجایب روزگار است ... فقط کافی است نگاهی به تیتر روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های طرفدار دولت مانند کیهان، ایران، هموطن سلام، رجا نیوز، خبرگزاری فارس، ایرنا، خبرگزاری برنا و ... بیاندازید تادریابید که چگونه همه‌ی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های اغلب غیرمحیط‌زیستی کشور، این بار شمشیر را از رو بسته و می‌خواهند به جنگ یک طبیعت‌ستیز سبزرنگ بروند!
    باورتان می‌شود؟ حتا سایت رسمی دولت هم وارد میدان شده و صریحن اقدام شهرداری تهران را در قلع و قمع جنگل‌کاری‌های وردآورد محکوم کرده است. سازمان حفاظت محیط زیست هم، بسیار قاطعانه موضع‌گیری کرده و خواستار تنبیه مسببین این جنایت سبز یا به قول کیهان: «جنگل‌زدایی" شده!
    ما که البته بخیل نیستیم! امیدواریم در ادامه هم شاهد موضع‌گیری‌های سبز رسانه‌های یاد شده باشیم و ببینیم که چگونه از درخت‌کُشی به بهانه احداث جاده در جنگل ابر یا جنگل گلستان، اعلام انزجار کرده و آشکارا به انتقاد از وزارت راه و استانداری گلستان خواهند پرداخت. ما منتظریم ببینیم که آیا وقتی نسبت به تخریب 10 هکتار جنگل دست‌کاشت، اینگونه عکس‌العمل نشان می‌دهند، حتمن نسبت به تخریب بیش از 300 هکتار از رویشگاه ارزشمند زاگرس در لرستان هم عکس‌العملی شایسته نشان خواهند داد! حتمن دیگر نخواهند گذاشت تا در پارک ملی کویر یا شهداد و یا دنا رزمایش برگزار شود؛ حتمن نسبت به قطع 200 هزار درخت بلوط به بهانه آبگیری سد کارون 4 واکنش نشان خواهند داد؛ حتمن نسبت به لکنت‌های پیش آمده در جریان تشدید آلودگی هوای تهران واکنش نشان خواهند داد؛ با کارخانه‌های خودروسازی که استاندارها را رعایت نمی‌کنند، برخورد خواهند کرد و حتمن از خشک شدن بختگان و پریشان و گاوخونی و کارون و ... به شدت ناراحت خواهند شد! همان طور که از سدسازی بی رویه مثل ماجرای این ۲۵۰ سد جدید ناراحت شده اند! نشده اند؟

    و اما سخنی با دست‌اندرکاران روزنامه همشهری!
    دوستان عزیز من: چرا در برابر این جنایت در غرب تهران ساکت مانده‌اید؟ چرا هر نوع طبیعت‌ستیزی را پوشش می‌دهید، جز آنچه که مربوط به شهرداری تهران باشد؟ چرا به همین راحتی حیثیت و اتوریته‌ی خبری خود را پایمال می‌سازید تا همه بدانند که همشهری هم همیشه دلش برای طبیعت و محیط زیست نمی‌سوزد! می‌سوزد؟
   پریروز با دکتر فرهنگ قصریانی برای بازدید از یک ایستگاه جدید تحقیقاتی در جنوب شهرستان قم، همسفر بودم؛ ایشان که عضو گروه کارشناسی کمیته محیط زیست شورای شهر تهران هم هستند، به شدت از این ماجرا ابراز انزجار کرده و گفتند: متأسفانه این تخریب در زمانی صورت گرفته که دیگر کمیته‌ی محیط زیست هم تا بعد از تعطیلات نوروزی نشستی ندارد!

        یادمان باشد:
    تخریب و ریشه‌کنی درختان 15 الی 20 ساله‌ی وردآورد در حالی به بهانه‌ی ساخت مسکن برای پرسنل شهرداری تهران در غرب این کلان‌شهر و همزمان با آیین‌های نکوداشت هفته منابع طبیعی و روز درختکاری ادامه دارد كه از 50 سال پیش تاکنون زمین‌های باختر مسيل كن در شمار مناطق كم آب از سوی مدیران شهری و طراحان طرح جامع تهران بزرگ اعلام شده است و همه می‌دانند که مردمان مغرب‌نشین در تهران بزرگ سال‌هاست که به جای آب کرج، از آب‌های زیرزمینی و نه چندان مرغوب منطقه که املاح زیادی هم دارد، بهره می‌برند. فاجعه‌بارتر آن که  احتمال فرو نشستن زمين‌هاي اين منطقه وجود دارد كه در اين صورت – به گفته‌ی کیهان - خسارت‌هاي آن از وقوع يك زلزله 8 ريشتري هم می‌تواند بيشتر باشد. البته اگر نگذاریم آن را به حساب هارپ! نه؟
    پرسش‌های پایانی کیهان، البته می‌تواند پرسش‌های همه‌ی طرفداران محیط زیست باشد:
    "حال معلوم نيست كه چرا شهرداري تهران اصرار دارد در اين مناطق خانه ساخته شود؟ حفظ درختان اراضي وردآورد به عنوان حريم شهر تهران با كاربري تفريحي بهتر است يا احداث ده‌ها واحد آپارتمان؟ با توجه به لزوم حفظ فضاي سبز، زمين‌هايي كه متعلق به تمام مردم است، چطور به تعاوني‌هاي مسكن شهرداري واگذار شده است؟ آيا جلوگيري از توسعه‌ی شهر تهران تنها يك شعار است؟"

    پی‌نوشت:
    شاید یکی از ثمرات رقابت برای تصاحب قدرت همین باشد! این که دو طرف برای ضربه فنی کردن طرف مقابل هم که شده، از ملاحظات محیط زیستی مردم ایران و طبیعت ناهمتایش دفاع کنند.

درج نظر

محمدی زاده: خشکسالی را رها کنید؛ وزارت نیرو را بگیرید!



     در نخستین روزهای اسفندماه 1388، گزارشی از مصاحبه‏ی مطبوعاتی عالی‏ترین مقام سازمان حفاظت محیط زیست کشور در خوزستان منتشر شد که روزنامه‏ی ایران  متن ویرایش‏شده (بخوان تعدیل شده!) آن را به زیور طبع آراست. اما حقیقت گفته‏های محمدی‏زاده نشان از انتقادی بزرگ‏تر نسبت به سامانه‏ی حاکم بر نظام مدیریت آب کشور داشت!
زیرا محمّدی‏زاده صراحتن زبان به انتقاد از وزارت نیرو گشوده و گفته بود: «كاهش دبي رودخانه كارون در نتيجه برداشت‌هاي آب در بالادست بوده است.» وی این را هم اضافه کرده بود که هم‏اینک آب کارون رهسپار استان‏هایی چون قم، كرمان، يزد، اصفهان و لرستان می‏شود.

    به دیگر سخن، محمّدی‏زاده برای اولین‏بار و بر خلاف ادعای مسئولین وزارت نیرو، گناه کم‏آبی و خشکی کارون را یکسره به گردن آسمان و قهر طبیعت و خشکسالی نیانداخته و بر خطای انسانی در بروز این بحران تأکید کرده بود.
    ضمن قدردانی از ایشان برای بیان گوشه‏ای از واقعیت‏های تلخ حاکم بر صحنه مدیریت آب کشور، این انتظار می‏رود اینک تکلیف جایزه‌ای که سازمان حفاظت محیط زیست کشور به وزارت نیرو داده و آن را در دولت نهم به عنوان "وزارتخانه سبز"  معرفی کرده است، روشن شود.

    این البته انتظار زیادی نیست، در ورزش قهرمانی هم هنگامی که کمیته‌ی بررسی دوپینگ اعلام می‌کند که ورزشکار برنده‌ی مدال از مواد نیروزا استفاده کرده، مدالش را پس که می‌گیرند، هیچ؛ با چند سال محرومیت هم از میادین ورزشی مواجه‌اش می‌سازند تا درس عبرتی شود برای دیگران.

                                                              درج نظر

این عاقبت برای کارون، عقوبت کدامین نابخردی است؟!



    تصویری را که ملاحظه می‏کنید، رودخانه کارون را در اسفندماه 1388 نشان می‏دهد؛ رودخانه‏ای که هنوز هم در کتاب‏های جغرافیا به عنوان یگانه رودخانه‏ی قابل کشتیرانی کشور از آن یاد می‏شود و در شمار پرسش‏های امتحانی مقاطع متوسطه قرار دارد. امّا حقیقت این است که دیگر کارون نه استعداد کشتیرانی دارد و نه حتا می‏تواند، خودش را از منجلاب زباله و پساب و تعفن حاصل از آن نجات دهد! چرا؟

    این عاقبت غم‏انگیز، عقوبت کدام خطا، کدام گناه یا کدام نابخردی مدیریتی است که امروز گریبان بزرگترین، طولانی‏ترین و زیباترین رود ایران را گرفته است؟
    آیا کسی هست تا امروز کارون را یاری دهد و دوباره «لب کارون را گل بارون» گرداند؟

    پی‏نوشت:
    از رسول کریمی عزیز که شماره‏ی دیروز روزنامه کارون را برایم ارسال داشت، سپاسگزارم.

    در همین باره:
    -تصاویری از مرگ حیات در کارون، خارک و نایبند!
    -نه! این ماسه‌های روان، بیابان نیست؛ کارون است، پرآب‌ترین رود ایران!
    -در باره این دو تصویر از قدیمی‌ترین پل معلق ایران بر روی کارون!
    - آیا پرآب‌ترین رود کشور هم خشک خواهد شد؟!

هرچند دیر، امّا سرانجام محمّدرضا تابش آژیر را کشید!

    محمّد رضا تابش از ابتدای عمر مجلس هشتم، در مقام رییس فراکسیون محیط زیست در صحن بهارستان فعالیت می‌کند؛ هر چند او نیز "محیط زیستی" به مفهوم واقعی کلمه نیست، اما وقتی سخنان و عملکردش را با دو رییس قبلی این فراکسیون، یعنی دکتر وحیده‌ی علایی طالقانی و حجت‌الاسلام سادات موسوی مقایسه می‌کنیم، چاره‌ای نداریم جز آن که زبان به تحسین سوّمین رییس فراکسیون مجلس شورای اسلامی باز کنیم.
    ایشان در تازه‌ترین سخنان خود به ارایه‌ی تصویری تلخ، زنهاردهنده امّا امیدبخش از سامانه‌ی حاکم بر طبیعت ایران پرداخته و با کشیدن آژیر خطر، قاطعانه خواستار بازمهندسی اولویت‌های کشور در حوزه محیط زیست شده‌اند.
    تابش در مراسم افتتاحيه همايش ملّي ارزيابي زيست محيطي در روز گذشته گفت: برای سنجش عملکرد یک حکم‌ران، می‌توان به ارزیابی محیط زیستی اقدام کرد که آن حکمران در آن حکم‌رانی کرده و می‌کند!
    شما فکر می‌کنید از منظر توصیه‌ی تابش، حکمرانان ایران چه نمره‌ای را در کارنامه‌ی خود ثبت خواهند کرد؟!
    تابش به این هم بسنده نکرد و در ادامه هفت دلیل برای نمره‌ی تجدیدی حکم‌رانان ایران ارایه داد:
    1- در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، 7 میلیون هکتار از وسعت رویشگاه‌های جنگلی کشور کاسته شده است!
    2- در طول 50 سال گذشته، سرانه‌ی آب  در اختیار ایرانیان، حدود 300 درصد کاهش یافته است!
    3- پیش بینی حجم پساب‌های اصلی (صنعتی، شهری و کشاورزی) در سال 1400 به میزان 40 میلیارد متر مکعب است که نسبت به 29 میلیارد متر مکعب در سال 1380 ، از رشدی معادل 38 درصد برخوردار است و به حدود یک سوم منابع آبی تجدیدپذیر کشور می‌رسد.
    4- نشت نفت سالانه به حدود 1.2 میلیون بشکه در منطقه خلیج فارس و دریای عمان رسیده که میزان آلودگی نفتی این منطقه را 47 بار بیشتر از حد متوسط جهانی اقیانوس‌ها قرار داده است.
    5- ضرر و زیان سالانه ناشی از آلودگی هوا بالغ بر 7 میلیارد دلار  و 16میلیارد دلار تا سال 2016 بنا به اعلام بانک جهانی خواهد بود.
    6- رسوب سالانه 2 میلیارد متر مکعب خاک (سه برابر متوسط آسیا) در سدهای کشور بر اثر فرسایش سبب از بین رفتن 36 درصد از حجم مخازن سدهای تازه تأسیس شده و معادل تخریب یک میلیون هکتار زمین کشاورزی است.
    7- رتبه 13 تولید گازهای گلخانه‌ای در بین کشورهای دنیا و رتبه 67 ایران از منظر شاخص جهانی عملکرد زیست محیطی (EPI) از بین 149 کشور جهان.
    نظر شما چیست؟ آیا قبول دارید که تابش، معلم باوجدانی است؟ آیا شما هم حکم بر تجدیدی می‌دادید یا یکسره مردود می‌کردید؟!
    هرچند که باید دید در نهایت ناظم و مدیر مدرسه با این گزارش زنهاردهنده و تلخ چگونه برخورد می‌کنند! نه؟

    پی‌نوشت:
    بد نیست تا نگاهی به این لینک انداخته و گفتگوی مورخ 30 بهمن 1385 نگارنده را با حجت‌الاسلام سادات موسوی مجدداً مرور کنید تا دریابید چرا می‌گویم: باید سخنان تابش و عملکرد او را طلا گرفت! حیف که لطیف شبانه‌هایش را تعطیل کرد، وگرنه می‌توانست خوراک خوبی باشد! نمی‌توانست؟

درج نظر

کارون 4؛ سدی که بدون ارزیابی محیط زیستی تا چند روز دیگر کلید می‌خورد!

    کارون 4 را بلندترین سد ایران لقب داده‌اند؛ سدی که تاکنون دوبار در اثر رخداد سیل ویران شده و 200 میلیارد تومان خسارت وارد کرده است. با این وجود، این سد غول‌آسا بدون داشتن ارزیابی محیط زیستی و با بلعیدن 1400 میلیارد تومان ساخته شد و می‌رود تا در آخرین روزهای بهمن سال 1388 با به زیر آب بردن حدود 3 هزار هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی اردل و لردگان دست‌کم 150 تا  200 هزار اصله درخت بلوط و بنه را برای همیشه به زیر آب برد؛ آن هم بدون آن که خود را ملزم به پرداخت خسارت کند! و اصلاً پرداخت چه خسارتی می‌تواند این ضایعه را جبران کند.

    جالب اینجاست که ظاهراً آن گونه که دکتر پیمان یوسفی آذر – همان مدیر کل معروف جنگل‌های خارج از کشور! – به نگارنده گفت: آیین‌نامه‌ی جبران خسارت وارده به محیط زیست و منابع طبیعی کشور هم از تصویب هیأت دولت گذشته و لازم‌الاجراست!
    و این البته همه‌ی ماجرا نیست!
    چرا که به گزارش هومان خاکپور، بیش از 80 درصد از مساحت آبخیز بالادست این سد از چنان تشکیلات آسیب‌پذیر و سستی برخوردار است که هم‌اکنون نیز نرخ سالانه‌ی فرسایش در آن به بالای 25 تن در هکتار می‌رسد! و این یعنی: تکرار فاجعه‌ای که در سد سفید‌رود و سد اکباتان و ... شاهد آن بوده و هستیم!   

    آیا حرف بیشتری مانده است که بگویم؟ آیا بهتر نبود دست‌کم اندکی از آن اعتبارات کلان را برای احیاء و بهسازی اراضی بالادست اختصاص می‌دادیم تا عمر مفید سد را افزایش داده و اینگونه حیرت‌انگیز بیت‌المال را به هدر ندهیم!
    می‌دانید چرا این کار انجام نمی‌شود؟ چون مسئول حفاظت از آبخیزها، یک وزارتخانه دیگر است و در اینجا کسی ملّی فکر نمی‌کند! همه به رغم شعارهای فریبنده‌ی خود، بخشی و صنفی می‌اندیشند و عمل می‌کنند.

                                                               درج نظر

گراند کانیون ایران را یادتان هست؟ نه تنها خودش که پرنده‌هایش هم دارند می‌میرند!

    به دنبال درخواست عمومی برای گریستن در سوگ تنگه هایقر (higher) و گراندکانیون ایران، امروز ایمیلی تکان دهنده از یک هموطن عزیز به نام فرشید دریافت کردم که مرا به شدت نگران کرد.
    فرشید برایم نوشته که یک کوهنورد است و در طول هفت سال گذشته تا امروز 10 بار به این منطقه آمده و تمامی تنگه را درنوردیده است. او می‌نویسد که تنگه هایقر در بین مناطق فراوانی که دیده است، یکی از منحصربه‌فردترین‌هاست و قرار بوده به ژئو‌پارک بدل شود و در حقیقت به یکی از قطب‌های گردشگری طبیعی ایران تبدیل گردد که متأسفانه فتنه‌ی سدسازی به جان این تنگه هم افتاد ...

ادامه نوشته

پارادوکس دردآور صنعت سدسازی را پایان دهیم!

    یکی از طنزهای تلخ صنعت سدسازی در کشور ایران، ماجرای سد سفیدرود است؛ سدی که چهارمین دهه از عمر خود را سپری کرده است، امّا همچنان شبکه‌های آبیاری پشت سد در حال ساخت هستند! به دیگر سخن، هنوز نتوانسته‌ایم آبی را که با این هزینه‌ی گزاف و فرسایش شدید از سرشاخه‌های قزل اوزن و زنجان‌رود مهار کرده‌ایم، وارد چرخه‌ی تولید کشاورزی کنیم. نظیر چنین رخداد دردآوری در سد دز نیز روی داده و آنجا هم همین ماجرای حیرت‌انگیز تکرار شده است ...

ادامه نوشته

پاسخ کامبیز بهرام‌سلطانی به بهمن آرمان!


    کامبیز بهرام سلطانی را همه‌ی آنهایی که دستی در محیط زیست ایران دارند و حتا آنهایی که از دور به ماجرای تکاپوی علمی ایرانیان در حوزه‌ی محیط زیست می‌نگرند، می‌شناسند ... و اگر هستند کسانی که او را نمی‌شناسند، باید در عزم و آرمان خویش به عنوان سلحشور طبیعت ایران، شک کنند.
    بهرام‌سلطانی، انسان نازنینی است که عاشقانه مواهب طبیعی سرزمین مادری را دوست می‌دارد، او هرگز شرافت علمی خود را در پای حجره‌دوزان سبزنما در دکان‌های دونبش پول‌محور، از دست نداده و همچنان از واقعیت دفاع کرده است. هر چند اگر ذکر واقعیت، بیشتر از همه خشم دولت‌سالاران طبیعت‌ستیز یا مشاوران دلار‌محور  و یا محلل‌های تحصیل‌کرده را  برانگیخته باشد و او بیش از همه از آن خشم زیان دیده باشد.
    در همه حال، بهرام‌سلطانی مانند صخره‌های سنگی چکاد بیژن در دنا ایستاده است و مردانه از موجودیت محیط زیست ایران دفاع کرده و می‌کند. او وجب به وجب خاک وطن را پیمایش کرده و یک دایره‌المعارف گویا از توانمندی‌های طبیعی ایران زمین است.
    باشد که قدرش را بیش از این بدانیم و حرمتش را پاس داریم.

   آنچه که خواهید خواند، پاسخ مفصل، دقیق و سزاوارانه‌ای است که او در خطاب به یاوه‌گویانی که اخیراً منتقدان سدسازی و طرفداران محیط زیست در ایران را، فریب‌خوردگان استکبار جهانی معرفی کرده‌اند، به رشته‌ی تحریر درآورده و برای انتشار در مهار بیابان زایی به نگارنده سپرده  است ...

ادامه نوشته

نگهبانان بهار زمین!

     عنوان زیبایی است، نه؟ چه کسی است که دوست نداشته باشد از او و کارهایش با عنوان ستایش برانگیز «نگهبانان بهار زمین» یاد شود؟ چه کسی است که خواهان مرگ زمین باشد؟
    حتا شاید بیشتر خوشحال شوید، اگر بدانید ممکن است این صفت دلپذیر اشاره به پدران ما در ایران باستان داشته باشد!
    فرد پیرس - یک دانشمند بریتانیایی که در سال 1951 میلادی به دنیا آمده – کتابی نوشته با این عنوان: Keepers of the Spring و در بخشی از آن می‌نویسد: «نزديك 3 هزار سال پيش، كشاورزاني باهوش و نوآور دريافتند كه با كندن تونل‌هاي زيرزميني مي‌توانند جريان آب را به كشت‌زارهايشان افزايش دهند. آن تونل‌ها، كه كاريز يا قنات ناميده مي‌شوند، با شيب ملايم از دامنه‌ي كوه، يعني سرچشمه‌ي آب، تا دهانه‌ي كاريز در كشتزارها كشيده شده بودند. همين نوآوري بود كه آب لازم براي امپراتوري پارس‌ها را فراهم مي‌كرد.» او فناوري قنات را اين گونه معرفي كرده است: «يكي از بزرگترين طرح‌هاي مهندسي كه روي كره‌ي زمين انجام شده است و از نظر دانش سازه‌ای مي‌توان آن را با اهرام مصر برابر دانست.» آن گونه كه پیرس در كتاب خود آورده است، اين فناوري در سراسر امپراتوري پارس‌ها گسترش يافت و حتا به اسپانيا هم رسيده است. او این را هم می‌گوید که هم اكنون نزديك 40 هزار کاریز در ايران امروزي وجود دارد كه مي‌توانند هشت برابر رود نيل آب فراهم مي‌كنند!

    امّا شوربختانه ما آن حجم عظیم آب؛ آن رودخانه‌ای که می‌توانست 8 برابر نیل برای ما آب به ارمغان آورد را با زدن و حفر چاه‌های متعدد عمیق و نیمه‌عمیق و با اجرای طرح‌های احمقانه‌ی انتقال آب و احداث سازه‌های نفرت‌برانگیزی به نام سد‌های بزرگ مخزنی خشکاندیم تا امروز – و فردا بیشتر – افسوس تاریخ را بخوریم و هرگز نتوانیم در برابر فرزندان‌مان با افتخار یربلند کنیم. همان گونه که اینک پدران این آب و خاک می‌توانند تا همیشه‌ی تاریخ به ما فخر فروشند و افتخار ایران و جهان باقی مانند.
    گفتنی آن که فرد پیرس در طول 20 سال گذشته به افزون بر 64 کشور جهان سفر کرده و از طرح‌های بزرگ انتقال آب و سدهای آنها بازدید کرده است و در نهایت می‌گوید: اين طرح‌هاي بزرگ و فناوري‌هاي امروزي نتوانسته‌اند از تنگناها و دشواري‌های امروز ما در راه فراهم كردن آب مورد نياز جمعيت در حال رشد بكاهند. ما بايد از آب‌شناسان باستاني بيشتر بياموزيم. آن‌ها از دانش بومی و منطقه‌اي بهر‌ه‌مند بودند و طرح‌هايي را اجرا مي‌كردند كه با منطقه‌ي آن‌ها سازگار بود.
    ممنون از حسن سالاری عزیز که با کامنتی که در یادداشت پیشین، برایم نوشت، مرا با جزیره دانش آشنا کرد.
    بچه ها: آن جزیره را رها نکنید!

                                                          درج نظر

نیوساینتیست کلید زد: آغازی بر پایان افسانه‌ی سدسازی در جهان!

       مجله‌ی معتبر نیوساینتیست در آخرین شماره خود – 22 دسامبر 2009 – نتایج تحقیقات گروه عمران و محیط زیست دانشگاه فنی تنسی در کوک‌ویل آمریکا را منتشر کرده که با هدایت دکتر فیصل حسین به انجام رسیده است. این دانشمند بنگالی‌تبار و همکارانش موفق شده‌اند تغییرات آب‌شناختی و نظام بارندگی حوضه‌ی آبخیر 633 سد بزرگ مخزنی موجود در کشورهای مختلف جهان پیش و پس از احداث این سازه‌های غول‌آسا را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند و نتیجه بگیرند که در اغلب این حوضه‌های آبخیز، شدت بارندگی پس از ساخت سدها افزایش یافته و درنتیجه خسارت‌های ناشی از ریزش‌های آسمانی به شکل رخداد سیل‌های حادثه‌خیز فزونی گرفته است.

    نکته‌ی بسیار مهم‌تر این تحقیق که به ویژه می‌تواند برای آب‌سالاران وطنی و دانشجویان علاقه‌مند به صنعت آب کشور حایز اهمیت تلقی شود، هشداری است که حسین و تیم تحقیقاتی‌اش می‌دهد: این که شدت خسارت‌ها متناسب با خشکی سرزمین افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، سدهای بزرگی که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران احداث می‌شوند، می‌توانند بارندگی‌های سیلابی با شدت تخریب بیشتری را در زمان کوتاه‌تری بیافرینند!   

    حال دلم می‌خواهد بدانم سرایندگان آخرین لطیفه ی سال! با دیدن نتایج این تحقیق چه پژواکی از خود بروز می‌دهند؟ فقط امیدوارم آنها مانند بهمن آرمان کل این تحقیق را در شمار تازه‌ترین دسایس امپریالیست جهانی قرار ندهند!    شما چه فکر می‌کنید؟ آیا آغاز پایان افسانه‌ی توسعه و سدسازی در جهان فرا نرسیده است؟

   برای آگاهی بیشتر:

- On the Empirical Relationship between Large Dams and the Alteration in Extreme Precipitation.

درج نظر

آیا 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؟!

چرا تهران همه چیز را در خود می بلعد؟!

     تیتری را در خبرگزاری مهر دیدم با عنوان: 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؛ کنجکاو شدم که ببینم موضوع چیست؟ مطلب را خواندم، دیدم راوی سخن کسی نیست جز همین محمّد درویش خودمان! کسی که روحش هم از چنین رقمی اطلاع ندارد! دارد؟
     البته دارد! ماجرا از این قرار است که من در گفتگو با خبرگزاری مهر و به بهانه‌ی پخش شایعه لغو ممنوعیت حریم 120 کیلومتری تهران در ساخت و ساز صنایع – که خوشبختانه امروز رییس سازمان محیط زیست آن را تکذیب کرد – گفتم: 35 درصد از صنایع کشور در تهران متمرکز شده است؛ در حالی که تهران فقط 2 درصد از خاک ایران را در اختیار دارد! بنابراین، چنین تمرکز فزاینده‌ای نه‌تنها خردمندانه نیست، بلکه با شعار عدالت محوری و تمرکز زدایی دولت هم جور درنمی‌آید! می‌آید؟
    به دیگر سخن خطری را که من به آن اشاره کردم، به مراتب بزرگ‌تر از آن چیزی است که خبرگزاری مهر تیتر کرده و متعاقب آن، بسیاری از روزنامه‌ها و سایت‌های خبری – از جمله خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران - نیز انعکاس داده‌اند.
     امیدوارم که سرانجام فکری به حال این ابر شهر که علاوه بر بلعیدن 35 درصد از صنایع کشور، بیش از ۲۰ درصد جمعیت، ۴۰ درصد کارمندان دولت، ۸۰ درصد توان مالی مملکت و ۸۵ درصد متخصصان وطن را نیز جذب خود کرده است، بشود.

    آخرین وبگردی‌های من:
   - وقتی که عباس محمدی از هذیان‌گویی یک مدافع سدسازی، دردش می‌گیرد!
   - وقتی که باید یاد بگیریم: با کمک نقدی به کشاورز نمی‌توان خشکسالی را کاهش داد!
   - وقتی که ام آی تی در کپنهاگ کولاک می‌کند!
   - و وقتی که آش کپنهاگ خیلی شور می‌شود، آنقدر که بریتانیا هم به جرگه‌ی اپوزوسیون می‌پیوندد!

درج نظر

در پاسخ به ناصر كرمي – 2 (شاهدي كه از غيب رسيد! نرسيد؟)


دكتر بهمن آرمان

     آخرين رخداد تلخ و هجمه‌ي آشكار بهمن آرمان - فردي كه به قول ناصر كرمي:  به طور معمول پاي ثابت مباحث اقتصادي روزنامه کيهان، خبرگزاري فارس و صداوسيما است – مانند شاهدي از غيب رسيد تا نگراني‌هاي نگارنده از سؤ تعبير يادداشت بحث‌برانگيز ناصر كرمي را فاش‌تر سازد.
    در نوشتار پيشينم تأكيد كردم كه  وقتی ما برخی از بزرگترین و شناخته‌ترین دانشمندان حوزه‌ی محیط زیست جهان را در حد یک ژنرال چهار ستاره و بازیچه‌ی دست سیاستمداران دموکرات در کاخ سفید، پایین می‌آوریم، باید هم حق دهیم که اینگونه گستاخانه و جاهلانه همه‌ی تلاش‌های صورت گرفته توسط همه‌ی علاقه‌مندان به محیط زیست ایران را با برچسب «پز روشنفکری و جیره‌خوار آمریکا بودن» به تمسخر بگیرند.
    حالا هم خبرگزاري نزديك به دولت - همان دولتی که رییسش سه روز پیش از همه طرفداران محیط زیست بابت روشنگری هاشان در ایران و جهان رسماْ قدردانی کرد! - با انتشار گفتگويي تأمل‌برانگيز و سراسر اتهام، همان ادعا را تكرار كرده و آشكارا از قول اين اقتصاددان شهير! مي‌گويد: مخالفان سدسازي، فريب خوردگان استکبار جهاني هستند!

     اين دكتراي اقتصاد كه حالا در نقش يك متخصص محيط زيست و يك سياستمدار كاركشته و يك كارشناس ژئوپلتيك و يك مشاور روانشناسي دلسوز براي طرفداران افسرده و گول‌خورده محيط زيست! ظاهر شده است، در باره ماجراي سد مالزي مي‌گويد: آمريكايي‌ها همانند آنچه در چين كردند در مورد اين سد نيز انجام دادند و با بهانه قرار دادن اينكه ساخت اين سد هزاران هكتار از جنگل‌هاي استوايي را به زير آب مي‌برد، مانع از انجام آن شدند. زيرا در هر دو مورد آمريكايي‌ها كه عملاً چه به صورت مستقيم و چه غيرمستقيم منابع توليد انرژي را در اختيار دارند، خودكفايي ديگر كشورها را در زمينه انرژي برنمي‌تابند. زيرا از اين ابزار براي اعمال فشارهاي سياسي بر ديگر كشورها سود مي‌برند.

    مي‌بيني ناصر جان!
    اينجاست كه به قول تو بايد گفت: جل‌الخالق! نه؟
    آيا اين شيوه‌ي نگريستن به ملاحظات محيط زيستي برايت آشنا نيست؟
    وقتي بگوييم: كنفرانس كپنهاگ و قصه‌ي! كاهش انتشار گازهاي گلخانه‌اي از سوي غرب بال و پر داده مي‌شود تا خاورميانه نتواند تروريست توليد و صادر كند و بدين‌ترتيب همه‌ي تلاش‌هاي افرادي را كه نگران خطر جهان‌گرمايي هستند به سخره بگيريم؛ ديگر نبايد از گفته‌هاي بهمن آرمان‌ها تعجب كنيم!
    راستي چرا خبرنگار فرهيخته‌ي خبرگزاري فارس به ياد اين اقتصاددان بزرگ نياورد كه پس چرا اينك همان آمريكا هم دارد سدهاي خود را تخريب مي‌كند؟ و چرا دانشمندان جهان پس از بررسي دقيق بر روي ۴۵ هزار سد ساخته شده در جهان، به اين نتيجه رسيدند كه تمامي اين سدها (تأكيد شده است كه تمامي اين سدها)، عوارض و عقوبت‌هاشان بيشتر از عوايد مورد ادعايشان بوده است و اگر ساخته نمي‌شدند، سود بيشتري براي منطقه و مردم داشتند!
    آن خبرنگار عزيز چرا روزگار غم‌زده‌ي دشت مسيله را به ياد پروفسور اقتصاددان ما نمي‌آورد تا يادش بيافتد كه زدن سد پانزده خرداد نه تنها آبي براي مردم قم به همراه نياورد؛ بلكه دشت حاصلخيز و زيستگاه ارزشمند مسيله را عملاً به يك كانون جديد فرسايش بادي و چشمه‌ي توليد گرد و خاك بدل ساخت؟
    چرا فاجعه‌ي بختگان را، فاجعه‌ي درياچه‌ي اروميه را، فاجعه‌ي هورالعظيم را، فاجعه‌ي هامون را، فاجعه‌ي .... كسي به ياد ايشان نمي‌آورد كه جملگي در اثر سياست‌هاي غلط و جانمايي اشتباه در ساخت سازه‌هاي غول‌پيكري به نام سد، كارمايه‌هاي ناب وطن را به ويراني و ناپايداري كشانده و مي‌كشانند؟! 

    و آن خبرنگار چرا یادآور نشد که این چه سرنوشتی بود که باید برای طرح ملی و ایرانی آبخوانداری بدست می آمد؟ آیا عدم توجه به آبخوانداری هم توطئه غرب و آمریکا بود یا نفوذ مافیای سدسازی؟!

                   واي برما!

    ناصر جان!
    آيا اين همان شاهدي نبود كه از غيب بايد مي‌رسيد؟
    حقا كه عدو شود سبب خير، اگر من و تو و ما خواهيم!
     نكته‌ي خوشمزه‌ي تحليل كليشه‌اي و نخ‌نماي بهمن آرمان، همزماني و در عين حال تضاد ديدگاه‌هاي مطرح در آن با سخنان سبز دكتر محمود احمدي‌نژاد در كپنهاگ است!
     ناسازه‌ي برهنه‌اي كه آدم را وامي‌دارد تا دوباره به ياد آن مثل ديرينه‌ي پارسي بيافتد:
      اين كه دم خروس را بايد باور كرد يا قسم ...
      هر چند همه جوابش را مي‌دانيم! نمي‌دانيم؟

     بیشتر بدانیم (از همین وبلاگ):

    - پز روشنفکری ، سدسازی و رابطه با آمریکا!

    - حمله‌ي شديد معاون وزير جهاد كشاورزي به مافياي سدسازي در كشور!

    - كداميك در اولويت است؟ سدسازي يا افزايش راندمان آبياري!

    - تقابل چرچیل و انجیل در حوزه سدسازی!

    - آيا سدسازي، نخستين اولويت راهبردي مديريت آب كشور است؟

    - برگزاري مراسم روزجهاني مقابله با سدسازي در تنكابن

    - جابه جایی در تبلیغات سازندگی (پانل‌های خورشیدی به جای سدسازی)!

    - گزارش برپایی نخستين همايش «ضد سد» در ايران - بخش دوم

    - آخرین لطیفه سال: سدها مانع تخریب محیط زیست می‌شوند!

    - همايشي براي بررسي پيامدهاي سدهاي بزرگ

    - سدها، عامل افزايش ميزان تبخير در ايران و جهان

    - تقدیر از مهار بیابان‌زایی برای مقابله با مافیای سد

    - اگر تالاب‌ها را از دست دهيم ...

    - خدمتي كه خس و خاشاك به استاد كردواني كرد!

    - كارمايه‌ي خورشيدي ؛ همان لبخند پروردگار به ايرانيان است

    - هشدار دكتر محمدرضا مقدم به سدسازان!

    - سدها و توسعه

    - اکباتان ؛ سدی که ۵۰ میلیارد تومان اعتبار اضافی هم نتوانست از به گل نشستنش ممانعت کند!

    - شیراز و سیوند و گندم و بیابان زایی!

    - سياستمداران «طبيعت ستيزي» كه هرگز نمي‌بخشم! – بخش دوّم

    - به بهانه ی سخنرانی روشنگرانه ی دکتر آهنگ کوثر در همایش جهانی بوداپست

    - آهنگ كوثر: سدها محيط زيست را خراب، بيماري‌ها را تشديد و مردم را بي‌خانمان مي‌سازند!

    - اشاره به دستاوردي غرورآفرين براي دكتر كوثر و يارانش!

    - رودخانه کلرادو، می‌تواند همان کارون، کرخه و قره‌چای باشد!

    - 20 كهن‌زادبوم دوره‌ي ساساني به زير آب رفت!

    - «لفور» ؛ سرزميني كه براي ديدنش بايد عجله كرد!

     - چرا با آبگيري سد سيوند مخالفم؟!

    - سد سازی هم می‌تواند رحمت باشد و هم می‌تواند لعنت!

    - سندي انكارناپذير در تأييد تشديد بيابان‌زايي در دشت مسيله‌ي قم

    - شناسه‌اي بر وجود دموكراسي در تشكيلات مديريت آب كشور!

    - هشداري كه به حقيقت پيوست!

درج نظر

روایت یک شب به یادماندنی در باشگاه آرارات تهران

در حال سخنراني در باشگاه آرارات - عكس از فرامرز نصيري

    دیشب همه‌ی آنهایی که روزگاری با کوه اُلفت داشتند؛ همه‌ی آنهایی که بخشی از خیس‌ترین خاطرات‌شان در کوهستان‌های وطن رقم خورده است و همه‌ی آنهایی که کوه‌ها را دوست دارند، همان طور که زندگی را دوست دارند؛ گرد هم جمع شده بودند تا برای پنجمین بار در زیر سقف بنای قدیمی، امّا سخت اصیل و صمیمی باشگاه آرارات تهران واقع در کوچه‌ی نوبهار فریاد حمایت از کوهستان‌های وطن را سردهند. رسم خوشایندی که از سال 2003 میلادی و به ابتکار سازمان ملل متحد در تقویم جهانی ثبت شده است و ایرانیان نیز با یک سال تأخیر آن رسم خوشایند را در کشور جشن می‌گیرند ...

ادامه نوشته

جاي خالي آب در مذاكرات ريزگردهاي عربي!

    ديروز آخرين روز از نشست مشترك هيأت ايراني و عراقي در باره‌ي ريشه‌يابي و مهار مشكل تشديد كانون‌هاي بحراني فرسايش بادي در كشور عراق بود؛ كانون‌هايي كه تظاهراتش در غالب ريزگرد تا تهران هم رسيد و خس و خاشاك تهراني را هم غبارآلود كرد! نکرد؟
    نكته‌ي حيرت‌انگيز ماجرا اين است كه ظاهراً نمايندگان وزارت نيرو به عنوان يكي از پايه‌هاي اصلي براي ريشه‌كني اين بحران ناديده انگاشته شده و محترمانه حذف شده‌اند!

امير سررشته داري

    گزارش امير سررشته‌داري عزيز خود گوياي ماجرا هست. اميدوارم كه تا كار از كار نگذشته، آب را وارد معادله‌ي درمان ريزگردهاي عربي كنيم.

درج نظر

بیاییم همه در سوگ گراندکانیون ایران بگرییم!

    روزنامه همشهری امروز را که ورق بزنی با این تیتر غم‌انگیز روبرو می‌شوی: گراند كانيون ايران در معرض تخريب!
     و بعد از قول کاظم مهین روستا می‌خوانی: تنگ هايقر معروف به گراند كانيون ايران در 35 كيلومتري جنوب غربي شهرستان فيروزآباد و بعد از روستاي رودبال واقع شده است ... تنگه‌ای که حالا قرار است به بهانه‌ی احداث یک سد مخزنی دیگر کاملاً نابود شده و به زیر آب رود!
     یاد گزارشی افتادم که 8 سال پیش، در 10 آذر 1380 و پس از بازدید از منطقه نوشته و در آن برای نخستین‌بار، چشم‌اندازهای کم‌نظیر دهرود را با گراندکانیون پهلو زده بودم!
شما هم این گزارش را اگر وقت دارید بخوانید، تادریابید که چرا امشب با خواندن خبر همشهری چشمانم دوباره خیس شد و آه از نهادم درآمد ...

ادامه نوشته

آخرین لطیفه سال: سدها مانع تخریب محیط زیست می‌شوند!

اگر گفتید که چه شباهتی بین این کامیون با جریان سدسازی در کشور وجود دارد؟! - طرح از جام جم

       همین الان آبی که در دست دارید، زمین نهاده و جوابیه‌ی تاریخی شركت توسعه منابع آب و نيروي ايران  - وابسته به وزارت نیرو - را به روزنامه همشهری بخوانید تا بقیه‌ی روز را با خنده‌ای نمکین از این همه حماقت/نادانی/ ... سرکنید (نقطه‌چین‌ها را خود می‌توانید بسته به میل و مناعت طبع‌تان پر کنید!).

ادامه نوشته

خجیر را همچنان می‌خراشند و آب می‌اندازند!

تابلوی لرزان و مجروح پارک ملی خجیر در میان خرابه ها خود گویای همه چیز است!

    امروز به اتفاق همکارانم برای ارزشیابی طرح‌های پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان تهران به پارک ملّی خجیر رفتم.
   تقریباً هر آنچه که دیدم تأسف‌بار و ناامید‌کننده بود؛ قابل تصور نیست که یکی از دیرینه‌ترین و پرمطالعه‌ترین پارک‌های ملّی کشور اینک در چنین شرایط یأس‌آوری به سر برد. تقریباً از همه جا صدای غرش غول‌های آهنی (بلدوزر) به گوش می‌رسید و چنان به جان دامنه‌های شکننده‌ی خجیر افتاده بودند که انگار در پی کشف مخفیگاه دشمنی خون‌ریز هستند ...

ادامه نوشته

سد سازی هم می‌تواند رحمت باشد و هم می‌تواند لعنت!

     اين سخن استاد احمد آل ياسين بود كه البته برخي از شركت‌كنندگان به نمايندگي فاطمه ظفرنژاد با بخش دوم آن موافق‌تر بودند.

    ظفرنژاد، به ويژه آنجا كه با نمايش فيلمي از سد تازه افتتاح شده البرز و پاياب هنوز آباد رودخانه‌‌اش در شهرستان بابل، امكان مقايسه را براي بينندگان نسبت به خشكه‌رود كنوني تجن در ساري (كه بعد از ساخت سد كاملاً پايابش خشك شده و به زباله‌داني بدل شده بود) فراهم آورد، حرف خود را با شفافيت هر چه تمام‌تر زد ...
ادامه نوشته

سد ؛ آخرين گزينه است نه اولين!


ساعتي پيش چهارمين نشست علمي انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع با عنوان: «چالش‌هاي صنعت سد‌سازي با تأكيد بر اثرات متقابل آن بر بخش منابع طبيعي» پايان گرفت. همايشي كه به خاطر حضور در آن، استاد احمد آل ياسين از هزاران كيلومتر آن سوتر (فلوريداي آمريكا) خود را به باغ گياه‌شناسي ملّي ايران رسانده بود. همچنين، آقاي دكتر محمّدجعفر ملك‌زاده، رييس كميسيون آب سازمان آب منطقه‌اي استان فارس، از ديار حافظ آمده بود و البته برخي از نمايندگان تشكل‌هاي مردمي لفور – بهشت مازندران – نيز كه از مصيبت سد البرز به تنگ آمده بودند، خود را به تالار اجتماعات مؤسسه متبوع رسانده بودند.
در مجموع اگر بخواهيم، حاصل دو سخنراني 40 دقيقه‌اي استاد احمد آل ياسين و سركار خانم فاطمه ظفرنژاد را به همراه بيش از 70 دقيقه مباحث مطرح شده از سوي حاضران در يك جمله خلاصه كنم – هر چند كه كاري بسيار دشوار خواهد بود – شايد بتوان گفت: سد، يكي از گزينه‌هايي است كه مي‌تواند با رعايت همه جوانب و براي مديريت بهتر آب در سرزمين پيشنهاد شود، به شرط آنكه هيچ گزينه‌ي ديگري وجود نداشته باشد. به ديگر سخن، همان گونه كه در پيشاني اين يادداشت نيز آمده است، سدهاي بزرگ مخزني، آخرين گزينه براي آباداني هستند نه نخستين آن!
در يادداشت‌هاي بعدي، بيشتر از اين همايش خواهم نوشت.

درج نظر

سدسازي ؛ از افتخار تا ترديد!

    موضوع سدسازي و چالش‌هاي بحث‌برانگيز پيرامون آن، در 20 شهريور ماه جاري و با حضور دو نفر از صاحب‌نظران اين حوزه به نقد كشيده خواهد شد.
     اين هم‌انديشي علمي، به همت انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع برگزار خواهد شد كه اطلاعات بيشتر را مي‌توانيد در نشاني اينترنتي انجمن بيابيد.
    گفتني آنكه ورود در اين همايش براي عموم متخصصان، دانشجويان، اصحاب رسانه و ديگر علاقه‌مندان اين حوزه آزاد است.

درج نظر