نیوساینتیست کلید زد: آغازی بر پایان افسانهی سدسازی در جهان!
مجلهی معتبر نیوساینتیست در آخرین شماره خود – 22 دسامبر 2009 – نتایج تحقیقات گروه عمران و محیط زیست دانشگاه فنی تنسی در کوکویل آمریکا را منتشر کرده که با هدایت دکتر فیصل حسین به انجام رسیده است. این دانشمند بنگالیتبار و همکارانش موفق شدهاند تغییرات آبشناختی و نظام بارندگی حوضهی آبخیر 633 سد بزرگ مخزنی موجود در کشورهای مختلف جهان پیش و پس از احداث این سازههای غولآسا را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند و نتیجه بگیرند که در اغلب این حوضههای آبخیز، شدت بارندگی پس از ساخت سدها افزایش یافته و درنتیجه خسارتهای ناشی از ریزشهای آسمانی به شکل رخداد سیلهای حادثهخیز فزونی گرفته است.
نکتهی بسیار مهمتر این تحقیق که به ویژه میتواند برای آبسالاران وطنی و دانشجویان علاقهمند به صنعت آب کشور حایز اهمیت تلقی شود، هشداری است که حسین و تیم تحقیقاتیاش میدهد: این که شدت خسارتها متناسب با خشکی سرزمین افزایش مییابد. به عبارت دیگر، سدهای بزرگی که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران احداث میشوند، میتوانند بارندگیهای سیلابی با شدت تخریب بیشتری را در زمان کوتاهتری بیافرینند!
حال دلم میخواهد بدانم سرایندگان آخرین لطیفه ی سال! با دیدن نتایج این تحقیق چه پژواکی از خود بروز میدهند؟ فقط امیدوارم آنها مانند بهمن آرمان کل این تحقیق را در شمار تازهترین دسایس امپریالیست جهانی قرار ندهند! شما چه فکر میکنید؟ آیا آغاز پایان افسانهی توسعه و سدسازی در جهان فرا نرسیده است؟
برای آگاهی بیشتر:
- On the Empirical Relationship between Large Dams and the Alteration in Extreme Precipitation.



به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.