اگر ایرانیان، هرجایی از طبیعت وطن را ندیده باشند، دست‌کم یکبار در طول عمر خویش از کنار سیاه‌بیشه عبور کرده‌اند و از عطر نسیم بی‌مانند و خنکش سیراب شده‌اند. سیاه‌بیشه برای آن 20 میلیون نفری که سالانه از نوار شمالی و سبز مازندران دیدن می‌کنند، نامی آشنا و پرخاطره است؛ از دوغ و ماست‌های چکیده‌اش بگیر تا دامنه‌ها و دره‌های عمیق، پرآب و پردرختش. برای همین است که منطقه‌ی حفاظت شده و کم نظیر چهارباغ در این عرصه جای دارد؛ چهارباغی که دارای یک دریاچه‌ی بسیار زیبا به نام دریوک بود که در ارتفاع 3 هزارمتری سر به آسمان می‌سایید و حیات زیستمندان و وحوش ارزشمند و تیزپای دامنه‌های سیاه‌بیشه را تأمین و تضمین می‌کرد. اما ...

    اما وزارت محترم نیرو، به بهانه‌ی ساخت سد و نیروگاه تلمبه ذخیره‌ای، در طول 6 سال گذشته چنان بلایی بر سر منطقه آورده که گویی، بمب اتم سوم در آنجا آزمایش شده است. حقیقتاً میزان تخریب طبیعت و شتاب پسرفت سرزمین در این منطقه حیرت‌انگیز و کم‌نظیر است. شاید پس از عسلویه، هیچ نقطه‌ی دیگری را نتوان در ایران‌زمین سراغ گرفت که اینگونه در کوتاه‌ترین زمان ممکن به تاراج رفته و می‌رود؛ آن هم در سکوت دردناک من و تو ...

    و من – محمّد درویش – امروز در آغاز فروردین ماه 1389 اعلام می‌دارم که وضعیت ناپایدار و ساخت متزلزل زمین‌شناسی منطقه، به چنان درجه از تخریب و ویرانی رسیده که دیگر هرگز نخواهند توانست، آن دامنه‌های گریزپا را به پایداری پیش از تخریب بازگردانند.

    و غم‌انگیزتر آن که سازمان حفاظت محیط زیست هم فقط 9 میلیارد تومان مجری این پروژه طبیعت‌ستیزانه را در سال 1385 جریمه کرده است و تمام!
    در حالی که خسارت وارد به آب و خاک و پوشش گیاهی و چشم‌انداز بی‌مانند طبیعی منطقه، حقیقتاً غیرقابل اندازه‌گیری و اصطلاحاً «پرایس‌لس» است.

    تصاویری که می‌بینید در روز 24 اسفند 1388 از منطقه گرفته شده است؛ در حالی که به همراه عباس محمدی عزیز راهی تنکابن بودیم تا در همایش روز جهانی مقابله با سدسازی شرکت کنیم؛ امّا یادمان نبود که در این دیار، سخن گفتن از مضرات سدسازی هم می‌تواند خط قرمز باشد، به نحوی که عنوان همایش به شکلی که در یادداشت بعدی خواهید دید، تغییر کرده بود! آن گونه که نخست فکر کردیم، سیزده به در را در تنکابن، قرار است 24 اسفندماه رونمایی کنند!

    من نمی‌دانم، آیا 10 سال دیگر که فاجعه‌ای بزرگ در سیاه‌بیشه رخ داد و حتا سیمان‌اندود کردن همه‌ی دامنه‌ها هم نتوانست منطقه را از لغزش نجات دهد، کسی هست که شهامت پاسخگویی داشته باشد؟ آیا کسی هست که بگوید چرا نرخ فرسایش خاک را در منطقه به بالای 100 تن در هکتار افزایش دادید و به بهانه‌ی ساخت ویلاهای از مابهترون برای مدیران ارشدتان، یکی از زیباترین دریاچه‌های ایران را نابود کردید؟
    آیا برای تولید آن هزار مگاوات برق، راه آسان‌تری و کم‌خطرتری وجود نداشت؟ آیا نمی‌شد که با نیمی از آن هزینه‌ها، یک نیروگاه خورشیدی در یزد افتتاح می‌کردید؟
    چرا این جنایت‌ها را متوقف نمی‌کنید آب‌سالاران طبیعت‌ستیز عزیز من و ما؟ تا کی می‌خواهید به بهانه‌ی سازندگی و اشتغال‌زایی، خون طبیعت دردمند وطن را در شیشه کنید و جیب شرکت‌های مافیایی خود را پرپول‌تر سازید؟

     شرم هم بد چیزی نیست به خدا ...
    من ایمان دارم که سرانجام یک روز در دادگاه عدل و در پیشگاه این ملت مظلوم باید جزای این نابخردی‌های آزمندانه را پس دهید. من ایمان دارم آن ارزیابانی که مسئولیت ارزیابی زیست‌محیطی این نیروگاه را برعهده داشته و چراغ سبز به طبیعت‌ستیزان داده‌‌اند، هرگز دستمزدهای میلیونی‌شان از گلوی‌شان پایین نخواهد رفت و چوب خیانت‌شان را خواهند خورد.
    من ایمان دارم که روزی آه درختان سرنگون‌شده‌ی سیاه‌بیشه و چهارباغ، آه وحوشی که آشیان‌شان نابود شد و آه دریاچه‌ای که مثل اشک چشم، پاک و زلال بود، گریبان نابخردانی که برای ذخیره‌سازی فقط 7 میلیون متر مکعب آب، دست به چنین جنایتی زدند، را رها نخواهد کرد (کافی است به یاد آوریم که حجم مخزن سد کرج، 205 میلیون متر مکعب است).

    آری ... من ایمان دارم که روز مجازات فراخواهد رسید و آنها که فقط بر طبل مدیریت سازه‌ای برای حل بحران آب در ایران‌زمین می‌کوبیدند، رسوا خواهند شد ... من ایمان دارم ... ایمان دارم.

                                                              درج نظر