این عاقبت برای کارون، عقوبت کدامین نابخردی است؟!
تصویری را که ملاحظه میکنید، رودخانه کارون را در اسفندماه 1388 نشان میدهد؛ رودخانهای که هنوز هم در کتابهای جغرافیا به عنوان یگانه رودخانهی قابل کشتیرانی کشور از آن یاد میشود و در شمار پرسشهای امتحانی مقاطع متوسطه قرار دارد. امّا حقیقت این است که دیگر کارون نه استعداد کشتیرانی دارد و نه حتا میتواند، خودش را از منجلاب زباله و پساب و تعفن حاصل از آن نجات دهد! چرا؟
این عاقبت غمانگیز، عقوبت کدام خطا، کدام گناه یا کدام نابخردی مدیریتی است که امروز گریبان بزرگترین، طولانیترین و زیباترین رود ایران را گرفته است؟
آیا کسی هست تا امروز کارون را یاری دهد و دوباره «لب کارون را گل بارون» گرداند؟
پینوشت:
از رسول کریمی عزیز که شمارهی دیروز روزنامه کارون را برایم ارسال داشت، سپاسگزارم.
در همین باره:
-تصاویری از مرگ حیات در کارون، خارک و نایبند!
-نه! این ماسههای روان، بیابان نیست؛ کارون است، پرآبترین رود ایران!
-در باره این دو تصویر از قدیمیترین پل معلق ایران بر روی کارون!
- آیا پرآبترین رود کشور هم خشک خواهد شد؟!
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت 21:36 توسط محمد درویش

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.