سفر به سرزمین چکادهای رنگی در نوروز 1389 – بخش نخست

    در هفته‌ی میانی نوروز به اتفاق کودکان و نوجوانانی که بسیار دوستشان دارم – شقایق، نیلوفر، امیر، علی و اروند – به سرزمین چکادهای رنگی رفتم؛ جایی که زردکوه، سبزکوه و سفید کوه دارد و البته سیاه کوه هم ندارد! چهارمحال بختیاری، فقط یک درصد خاک ایران را دربرگرفته، اما مرکزش – شهرکرد – بر بام 30 مرکز استان در ایران نشسته و از بروجن با عنوان سایه آسمان یاد می‌شود. در این بام رؤیایی و آبی، 10 درصد از آب‌های سطحی کشور جریان دارد (حدود 10 برابر آبی که در استان اصفهان و زنده‌رودش جاری است) و بیش از 250 جاذبه‌ی طبیعی، تاریخی و مذهبی ثبت شده دارد. افزون بر آن، در کنار چغاخور، گندمان، سولگان و شلمزارش می‌توانی بوی بهشت را به ریه‌هایت نزدیک کنی و بر بالای بردبلندش، عظمت کبریایی طبیعت وطن را با تمام وجودت درک کنی. و اگر گذرت به آبشار عشق و تنگ زندان و تنگه سماع و آتشگاه افتاد، یادت بیافتد که بخت با مردمان بختیاری، یار بوده که آنها را در چنین بهشت مستانه‌ای مأوا داده است ...

    برای همین می‌خواهم سفرنامه‌ی تلخ و شیرین خود را برای خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی بگشایم تا یادم بماند که نسل امروز، شاید آخرین نسلی بود که می‌توانست طبیعت ایران‌زمین را زیبا ببیند و در زیبایی‌اش شناور ماند ...

    هر چند ممکن است مانند این گل زرد یا آن درختچه بلوط، همچنان درس های فراوان و حرف های نگفته ی بسیاری برای زدن باقی مانده باشد که معادله ها را برهم زند! نه؟

                                                               درج نظر

ادامه دارد ...

وقتی آن ببر در راجستان می‌تواند، چرا این یوزپلنگ در میاندشت نتواند؟!


      یکی از تصاویر برتر سال 2009 از حیات وحش، متعلق بود به خرامیدن یک ببر در پارک ملی Ranthambore واقع در ایالت راجستان هند. این عکس زیبا را یک عکاس 36 ساله‌ی بریتانیایی به نام اندی روسه – Andy Rouse – گرفته است؛ عکاسی که در کارنامه‌ی هنری خود، تصاویر زیبا کم ندارد. مانند خرسی که در تلاش برای تصاحب یک ماهی، صحنه‌ای بدیع را آفریده، یا پرنده‌ی کوچکی در زیر باران که مانند جادوگر انیمیشن‌های والت‌دیزنی دارد با خود چوب کوچکی را حمل می‌کند و یا این سلطان بی بدیل رنگ و وقار ... این پرنده‌ی کوچک اما پرجلال اسپانیایی ...

ادامه نوشته

مشابه رخداد هاییتی در گردنه‌ی دیزین تهران برای ورزش کوهنوردی کشور رخ داد!

   

    ساعتی پیش از طریق دوستان عزیز کوهنوردم آگاه شدم که متأسفانه یک بهمن بسیار بزرگ و خطرناک در گردنه‌ی دیزین رخ داده و تاکنون هفت نفر از هموطنان عزیز ما جان خود را از دست داده‌اند و بیم آن می‌رود که تلفات و خسارت‌های وارده به مراتب بیشتر باشد.
    شوربختانه تاکنون درگذشت آقای فرشاد خلیلی که بسیاری از رکوردهای کوهنوردی را در ایران دراختیار داشت، قطعی شده است.
    اما غم‌انگیز‌تر و تأمل‌برانگیز‌تر آن است که متأسفانه هنوز ما از داشتن گروه‌های متخصص و کاربلد که در چنین رخدادهایی بتوانند در کمینه‌ی زمان، بیشینه‌ی کارایی خود را بروز دهند، محروم هستیم و هم‌اکنون نیز، این خیل دوستداران و کوهنوردان است که به سوی منطقه رهسپار شده‌اند تا بلکه بتوانند خدمتی ارایه دهند. این در حالی است که هر لحظه بیم آن می‌رود که فاجعه‌ای بزرگ‌تر رخ دهد و شرایط در منطقه و اثر آن بر ورزش کوهنوردی و اکوتوریسم منتج از آن کمتر از رخداد زلزله هاییتی نیست.
    امیدوارم دوستان عزیزم در رسانه‌ها، این واقعه دردناک را سزاوارانه انعکاس داده و به تحلیل چرایی آن بپردازند.
    به سهم خود تسلیت خویش را به عموم جامعه‌ی شریف کوهنوردی ایران و به ویژه خانواده‌های عزیزان درگذشته  اعلام می‌دارم.

                                                                درج نظر

گراند کانیون ایران را یادتان هست؟ نه تنها خودش که پرنده‌هایش هم دارند می‌میرند!

    به دنبال درخواست عمومی برای گریستن در سوگ تنگه هایقر (higher) و گراندکانیون ایران، امروز ایمیلی تکان دهنده از یک هموطن عزیز به نام فرشید دریافت کردم که مرا به شدت نگران کرد.
    فرشید برایم نوشته که یک کوهنورد است و در طول هفت سال گذشته تا امروز 10 بار به این منطقه آمده و تمامی تنگه را درنوردیده است. او می‌نویسد که تنگه هایقر در بین مناطق فراوانی که دیده است، یکی از منحصربه‌فردترین‌هاست و قرار بوده به ژئو‌پارک بدل شود و در حقیقت به یکی از قطب‌های گردشگری طبیعی ایران تبدیل گردد که متأسفانه فتنه‌ی سدسازی به جان این تنگه هم افتاد ...

ادامه نوشته

ماجرای «مهم‌ترین کارزار ما در محیط زیست» را فردا در «روز از نو» ببینید!


    ناصر کرمی در آخرین یادداشتش، مهم‌ترین فراخوان تمامی عمرش را رو کرده است؛ او برای طرح بلندپروازانه‌ی خویش از همه‌ی اعتبار و همه‌ی تخصص و همه‌ی تجربه و همه‌ی توانمندی‌های قلمی خود مایه نهاده و از تمامی ذینفعان حوزه‌ی محیط زیست درخواست کرده تا به این کارزار مقدس بپیوندند؛ کارزاری برای حراست از اندوخته‌ی رنجور امّا ارزشمند گیاهی و جانوری ایران‌زمین.
    ناصر می‌خواهد مسئولین نهاد متولّی طبیعت ایران را وادارد تا سبزترین فرمان خود را صادر کرده و برای 5 سال، هرگونه شکار را در مناطق چهارگانه‌ی تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست ممنوع اعلام کنند.
    این شاید جدی‌ترین درخواستی باشد که تاکنون از سوی طرفداران محیط زیست ایران مطرح شده است و بنابراین، سزاوار است که جدی‌ترین واکنش‌ها، هم‌افزایی‌ها، نقدها و همراهی‌ها را نیز در محافل حقیقی، حقوقی و مجازی مرتبط با محیط زیست برانگیزاند.
    به سهم خود، به این کارزار مقدس می‌پیوندم و از یکان یکان خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی می‌خواهم تا با درج نظرات و تحلیل‌های خویش، این کارزار سبز را اعتبار و غنا بخشند.


    از همین رو، فردا در برنامه‌ی زنده‌ی روز از نو در شبکه‌ی دوّم سیما - حدود ساعت 7:30 صبح - این موضوع مهم را به همراه دکتر محمّدرضا نوروزی به نقد خواهم کشاند و می‌کوشم تا در حد بضاعت صاحب این قلم ابعاد آن را بشکافم.
    درود بر ایرانیانی که برایشان «محیط زیست» بیشتر از غم نان و متعلقاتش اهمیت دارد و درود بر آن انسان‌های شریفی که هرگز حاضر نیستند جان هیچ زیستمند بی‌گناهی را به بهانه‌ی ورزش، اشتغال‌زایی و شکار بگیرند. شکارچی و شکارکُش در ماهیت خود همانقدر تفاوت دارند که قاتل آماتور و حرفه‌ای با هم تفاوت دارند! ندارند؟
    شکار، تنها زمانی خردمندانه و جایز است که دشمن طبیعی در یک بوم‌سازگان (اکوسیستم) از میان رفته و ما ناچاریم برای بازگرداندن تعادل و حفظ زنجیره‌ی غذایی، جمعیت وحوش را مجدداً به هارمونی و تناسب بهینه‌ی خود در زیستگاه برسانیم.
    چندی پیش، با بزرگ‌مرد طبیعت ایران، اسکندر فیروز عزیز ملاقاتی داشتم؛ او گفت که مدتهاست این شیوه‌ی ناصواب را ترک کرده و دیگر به آن بازنخواهد گشت. آقای اینانلو نیز که روزگاری با گرفتن عکس در کنار شکار، برای خود خاطره می‌ساخت، رسماً و در یک برنامه تلویزیونی در برابر چشم میلیون‌ها ایرانی توبه کرد و در حالی که اشک چشمانش را پرکرده بود، گفت: دیگر هرگز جان هیچ جانداری را نخواهد گرفت. چنین است روزگار بیژن فرهنگ دره‌شوری و هوشنگ ضیایی و ... آنها نیز همچون سهراب عزیز سالهاست که اگر لب دریا هم بروند و تور هم در آب بیاندازند، برای آن است که فقط طراوت را از آب بگیرند و بس.
    همین و تمام.

    مؤخره:
    البته طرح آیش 5 ساله نقدهایی جدی را می‌طلبد و به نظرم لکنت‌هایی دارد که به آن خواهم پرداخت.

    در همین باره:

   - عکس گرفتن در کنار لاشه‌ی شکار به چه معنی است؟! 

نان ایران به چه قیمتی از فارس می‌رسد؟!

   امروز - اول بهمن 1388 -  روزنامه جوان در صفحه 14 از شماره 3044 خود گزارشی را منتشر کرده به قلم علی شجاعی و با این عنوان: «نان ایران همچنان از فارس می‌رسد»
    مطابق این گزارش، باید فارسی‌ها به خودشان بنازند و جشن بگیرند، زیرا با حدود 461 هزار هکتار گندم‌زار آبی و دیم، توانسته‌اند برای بیست‌یکمین سال پیاپی رکورددار تولید گندم در ایران باشند. البته در جای دیگر اعلام شده که برای بیست و دومین بار صحیح است! هرچند رقیب خوزستانی این ادعا را رد می‌کند! نمی‌کند؟
      به هر حال چه رد کند یا نکند و چه رکورد 21 صحیح باشد یا 22، این همه‌ی ماجرا نیست! هست؟
    راست آن است که هیچ استانی در ایران سراغ نداریم که بحران فرونشست سفره‌های آب زیرزمینی‌اش اینگونه شتابان در حال رشد باشد؛ به نحوی که تقریباً یک سوّم از کل تراز منفی آبخوان‌های ایران در فارس رخ داده است.
    چه شاهدی از این بالاتر که نشان دهد، گندم تولید شده به چه بهای گزاف و غیرقابل جبرانی دارد وارد بازار مصرف داخلی می‌شود؟
    غم‌انگیز‌تر آن که کل تولید گندم این استان چیزی در حدود یک میلیون و 200 هزارتن برآورد شده است که نشان از عملکرد تولید کمتر از 3 تن در هکتار دارد!
    حال اگر به این معضل، وضعیت ناهنجار سامانه‌ی نگهداری و بسته‌بندی و حمل و نقل گندم را هم بیافزاییم و نیز فراموش نکنیم که بازده آبیاری در کشتزارهای گندم، چیزی در حدود 30 درصد بوده است؛ بیشتر درخواهیم یافت که باید برای به دست آوردن این رکورد هورا کشید و جشن گرفت و یا زانوی غم بغل کرد و شرمگین شد؟
     آیا سزاوار است در استانی که صاحب بیشترین جاذبه‌های طبیعی و تاریخی و فرهنگی و ادبی ایران و منطقه است، این گونه نابخردانه فرصت سوزی کنیم و کارمایه‌ها را به هدر دهیم؟ یادتان هست که پورنگ چه گفت! نه؟

   من که فکر می کنم اگر نان ایران از آمریکا برسد بهتر از آن است تا به بهای تشدید ناپایداری اکولوژیک سرزمین (مهمترین وظیفه وزارت جهاد کشاورزی همانا حفظ این پایداری ذکر شده است)، نان ایران از فارس برسد و در عوض سیگار ایران از آمریکا و اروپا و شرق دور و ... 

   شما چه فکر می‌کنید؟

    برای مطالعه بیشتر:

    - اشاره به دستاوردي غرورآفرين براي دكتر كوثر و يارانش!

    - شیراز و سیوند و گندم و بیابان زایی!

                                                              درج نظر

چالش‌های فراروی توسعه پایدار طبیعت‌گردی در ایران

    پورنگ پورحسینی را همه‌ی آنها که دستی در صنعت نوپای بوم‌گردی وطن دارند، می‌شناسند؛ کارشناس کاربلدی که با تمام وجودش همچون دوست عزیزش - عباث جعفری - به تورگردانی عشق می‌ورزد و باورش این است که راه پاسداری و حمایت سزاوارانه از مواهب ناهمتای طبیعت ایران‌زمین از مسیر اکوتوریسم پایدار و درخور می‌گذرد.
    او برای تبیین دیدگاه‌های ارزنده‌اش، یادداشت پیش رو را در اختیار نگارنده قرار داده تا تجربیات و دانستگی‌هایش را با خوانندگان طبیعت‌دوست مهار بیابان‌زایی به اشتراک نهد.
    باشد که از این منظر بتوانیم راهی روشن و امیدبخش‌تر را بیابیم که به شادابی و نشاط سرزمین مادری و یکان یکان ِ زیستمندان ارزشمندش ختم شود ...

ادامه نوشته

بنويسيد كلخونگ ؛ بخوانيد اُسوه‌ي مقاومت!

    اين يادداشت را تقديم مي‌كنم به آنها كه «ترين هاي» وطن را دوست دارند! و مخصوصاً به آنها كه در بين «ترين‌ها»؛ با سبزترين‌ها بيشتر از همه هم‌آغوش هستند و با دشمنان‌شان، هماورد ...
    بوشهر استان عجيبي است؛ درست است كه ممكن است بعضي چيزها در آن كم باشد، امّا اغلب همان اندك اندوخته‌هاي طبيعي استان، از كيفيتي درخور و بي‌رقيب برخوردار هستند. به عنوان مثال، استان بوشهر اگر چه از نظر فراواني تعداد درختان كهنسال، استاني فقير به شمار مي‌رود؛ اما در بين معدود پايه‌هاي كهنسال موجود در استان، سه پايه وجود دارد كه بي‌نظير هستند و در شمار كهنسال‌ترين پايه‌هاي آن گونه‌ها در ايران محسوب مي‌شوند.
    و امروز مي‌خواهم در باره‌ي يكي از آن پايه‌ها صحبت كنم ... از يك دوست بي‌ادعا و عزيز سرزمين مادري به نام كلخونگ.

    محلي‌ها البته صدايش مي‌زنند کلخونگ بُز پَر ؛ امّا در واقع همان Pistacia khinjuk خودمان است (نوعي پسته وحشي). آري مي‌خواهم از يك كلخونگ کهنسال در جايي به نام  بُز پَر با شما سخن بگويم؛ از درخت تناوري كه آن را شاخص‎ترین و مسن‎ترین درخت کلخونگ ایران مي‌شناسند.
    اين هموطن من، اين زاده‌ي بي‌ادعاي سرزمين من و اين يار هميشه سبز ديار رييسعلي دلواريها، در کنار راه ارتباطی بوشهر به گره بالاده که در نهایت به کازرون منتهی می‎شود، درمحل بز پر و در نزدیکی پل روی رودخانه کلال خشک (حاشیه‌ي ملک شخصی آقای بهرام رحیمی) قرار دارد. لطفاً اگر خواستيد به سراغش برويد، نرم و آهسته برويد ... برايش زيباترين موسيقي را كه شنيده‌ايد، زمزمه كنيد و يادش بياندازيد كه ديگر اهالي خاكي كه او بر روي آن ريشه دوانيده؛ آنهايي كه «آدم‌زميني» مي‌نامندشان، دوستش دارند و برايش دعا مي‌كنند تا اين پايداري و استقامت و استمرارش، اين سبزباوربودن بي غل و غشش و اين مقاومت ناهمتايش را همچنان فرزندان اين آب و خاك و فرزندان ِِ فرزاندن ِ... اين آب و خاك هم درك كنند.

    خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي:
    درخت کلخونگ قصه‌ي ما به پاس قطری که دارد و با توجه به مکانی که قرار گرفته است، قطورترین و کهنسال‎ترین درخت کلخونگی است که تاکنون در ایران مشاهده و اطلاعات آن ثبت شده است. در واقع این درخت کلخونگ چهار بار قطورتر از قطورترین درخت کلخونگی است که تاکنون توسط مصطفي خوشنويس– ديدبان هميشه بيدار و پرانرژي درختان كهنسال وطن - مشاهده و اندازه‎گیری شده است. البته همين درخت هم در شمار تازه‌ترين كشفيات آقا مصطفي قرار دارد كه در سفر اخيرش به استان بوشهر، مشاهده كرده و اينك در مهار بيابان‌زايي براي نخستين بار و به صورت رسمي، رونمايي مي‌شود. حالا ببينيد خوشنويس عزيز تا چه اندازه به مهار بيابان‌زايي و خوانندگان عزيزش ارادت پيدا كرده! نكرده؟
    خوشنويس برايم گفته است كه تاج این درخت کلخونگ اگرچه گستردگی کمي دارد، امّا شادابی‌اش عالی است و وجود دو شاخه‌ي نه چندان قطور كه از ارتفاع 5/1 متری درخت شکسته شده، مؤيد اين ادعا است! چرا كه به خوبی محل شکستگی شاخه‎ها در حال بازسازی است و این موضوع توانایی و سلامت فیزیولوژی این درخت را نمایان می‎سازد.
    گفتني آن كه تنه‌ي این درخت اگرچه به دلیل سن بسیار بالا در مقايسه با همجنسانش (تخمین زده می‎شود حدود 500 سال سن داشته باشد)، دارای درون پوسیدگی است، ولی از سلامت و پایداری خوبی برخوردار است و خوشبختانه آثار فعالیت آفات بر روی آن را به هیچ وجه مشاهده نمي‌شود. انشعابات تنه‌ي آن از نزدیکی زمین - حدود یک متری - آغاز شده است و با انشعابات مکرری که به سمت و سوی مختلف پيدا كرده، زیبایی و جذبه‌ي خوبی دارد.
    مختصات جغرافيايي‌ محل‌ استقرار آن  ً13   َ09   º29 عرض شمالي و  ً00    َ43   º51  طول شرقي و فرازناي آن از سطح دريا 1166 متر است. محيط تنه‌ي درخت هم 370 سانتی‎متر، قطر برابر سينه‌ي تنه 93×105 سانتي‌متر، ارتفاع آن 9/7 متر، طول و عرض تاج پوشش آن 3/8×11 متر و سطح تاج پوشش كلخونگ ما 73 مترمربع است.

    آخرين نكته اين كه
    من اين كلخونگ را دوست دارم ... از نوع بسيار زيادش. مي‌دانم كه شما هم او را دوست داريد؛ دلم مي‌خواهد اگر روزي روزگاري گذرتان به بزپر افتاد، او را دريابيد ... قطره آبي نثارش كنيد، در كنارش عكسي به يادگار بگيريد و در برابرش سوگند ياد كنيد كه همواره دعايش خواهيد كرد تا همچنان بر اين آب و خاك ريشه بدواند و زندگي بپراكند و عشق بيافريند ...
    راستي! مصطفاي ما را هم از ياد مبريد ... براي او هم دعا كنيد كه هميشه همينگونه شاداب و پرانرژي از توان سبزينه‌ي وطن حراست و نگهباني كند.
    دوستش دارم و به دوستيش افتخار مي‌كنم.

    پيوست:

   براي آنها كه دوست دارند رد مصطفي را در مهار بيابان زايي ره گيري كنند!

                                                       درج نظر

لطفاً چشمه زیرراه را با کهریزک اشتباه نگیرید!

    چشمه زیرراه، بی‌شک هم به دلیل موقعیت استقرارش در 15 کیلومتری برازجان (استان بوشهر)، هم به دلیل ساختار سنگ‌شناسی و معماری ناب طبیعی‌اش و هم به دلیل وجود دره‌های عمیق و پر از درختان تناور و کهنسال پده؛ یکی از واحه‌های کم‌تکرار موجود در آن خطه‌ی سوزان است ...

ادامه نوشته

بلایی که طبیعت‌ستیزان بر سر رشته‌کوه‌های راکی در بهشت زمین می‌آورند!

091222-01-rave-mountain-top-mining-flathead-canada_big

    انگار همه جا آسمان همین رنگ است و طبیعت ستیزان، حتا در ایالتی همچون بریتیش کلمبیا که معروف به بهشت کشور کانادا است، نیز دست از تخریب برنمی‌دارند. ایالتی که پیش‌تر از وجود زیباترین باغ جهان در آن خبر دادم و افزون بر آن، 6 پارک ملّی مشهور و زیبا را نیز در خود جا داده است ...   

ادامه نوشته

سبزترین سروده‌ی بشر در ستایش طبیعت!

victoria-butchart-gardens-overview

    در آستانه چهل و یکمین سال تولد مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور، چندین تصویر از این مجموعه‌ی سبز و کم‌نظیر را نمایش دادم؛ پردیس پهناوری که چه در سطح ملّی و چه در سطح منطقه هماوردی را در برابر خویش نمی‌بیند. اینک اما می‌خواهم شما را به دیدن زیباترین باغ جهان موسوم به butchart دعوت کنم. باغی که در جزیره ونکور کانادا و در فاصله‌ی 21 کیلومتری از شهر ویکتوریا واقع شده و سال تأسیس آن به 1904 میلادی می‌رسد. یک باغ کاملاً رؤیایی با حدود 20 هکتار وسعت که حقیقتاً شاهکار معماری سبز می‌توان نامیدش. این که اگر انسان بخواهد می‌تواند بزرگترین و زیباترین شعر را در ستایش طبیعت بیافریند و به باور من، باغ بوچارت – که به افتخار رابرت بوچارت و همسرش جین به این نام موسوم شده است – یکی از گوش‌نواز‌ترین و سحرانگیز‌ترین و پرجاذبه‌ترین سازه‌های بشری در ستایش طبیعت است ...

   

 

ادامه نوشته

سه گانه‌ی همشهری در ستایش زیباترین و بزرگترین پردیس ایران!

نمای تابستانی باغ گیاه شناسی ملی ایران

     بیش از 20 سال از آشنایی و ورود من به باغ گیاه‌شناسی ملّی ایران می‌گذرد؛ پردیس پرشکوه و کم‌نظیری که 41 سال است پذیرای پژوهشگران متولّی تحقیقات در حوزه‌ی منابع طبیعی کشور بوده و در همین ماهی که در آن به سر می‌بریم، باید جشن تولد ورود به چهل و دومین سال زندگیش را برپاداریم.

ادامه نوشته

آنها کوه می‌کارند و ما کوه درو می‌کنیم!

حضور کوهستان در کنار هر شهری، یعنی بوی بهشت! کاش ما نیز قدر کوه های خود را بیشتر بدانیم.

     در چند روزه‌ی اخیر، کمتر خبری توانسته همچون طرح بلندپروازانه‌ی آلمان‌ها برای ساخت یک کوه مصنوعی در مرکز برلین، سروصدا به پا کند. این کوه هزارمتری که به عنوان بلندترین و عظیم‌ترین سازه‌ی ساخت بشر نام خواهد گرفت، قرار است تا آرزوی دیرینه‌ی مردم برلین را برای استفاده از فضای کوهستان و طبیعت ناب آن جامه‌ی حقیقت به تن کند ...
    

ادامه نوشته

یک پیروزی دیگر برای طرفداران محیط زیست در ابر!

چشم اندازی ناب از جنگل زیبای ابر

     سرانجام، استاندار سمنان پس از کش و قوس‌های فراوان، دستور توقف عملیات جاده‌سازی (بخوان جنگل‌زدایی) را در جنگل ابر صادر کرد. دو هفته است که طرفداران محیط زیست هر چه فریاد دارند، هر چه توان دارند و هر چه استدلال دارند در مجامع گوناگون محلی و ملّی عرضه داشته‌اند تا بلکه بتوانند از بزرگترین حماقت (بخوان جنایت) قرن در هیرکانی جلوگیری کرده و این سبزکشی بی مثال را به پایان برند. به ویژه باید از دو مدیر توانمند یکی در سازمان حفاظت محیط زیست (دکتر محمّدباقر صدوق) و دیگری در سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور (دکتر پیمان یوسفی آذر) قدردانی کنم که مرد و مردانه در برابر طبیعت‌ستیزان قدرقدرت و دولت‌سالار ایستادند و پا پس نکشیدند.
    امید که نسل امروز بتواند جنگل زیبا و بی‌مثال ابر را به آیندگان نیامده بر این آب و خاک مقدس تحویل دهند.

درج نظر

هر چمنزاری با تیر برق زشت‌تر می‌شود! نمی‌شود؟

پیست اسکی تاریک دره - بهار 1387- عکس از رسول کریمی

    هموطن عزیزم، رسول کریمی دو تصویر از یک محل اما در دو مقطع زمانی را برایم ارسال کرده که دریغم آمد در مهار بیابان‌زایی انتشارش ندهم.
    هر دو تصویر، دامنه‌های تاریک دره واقع در عباس‌آباد همدان را نشان می‌دهد؛ یکی متعلق به سال 1387 و دیگری سال 1388.

ادامه نوشته

بیاییم همه در سوگ گراندکانیون ایران بگرییم!

    روزنامه همشهری امروز را که ورق بزنی با این تیتر غم‌انگیز روبرو می‌شوی: گراند كانيون ايران در معرض تخريب!
     و بعد از قول کاظم مهین روستا می‌خوانی: تنگ هايقر معروف به گراند كانيون ايران در 35 كيلومتري جنوب غربي شهرستان فيروزآباد و بعد از روستاي رودبال واقع شده است ... تنگه‌ای که حالا قرار است به بهانه‌ی احداث یک سد مخزنی دیگر کاملاً نابود شده و به زیر آب رود!
     یاد گزارشی افتادم که 8 سال پیش، در 10 آذر 1380 و پس از بازدید از منطقه نوشته و در آن برای نخستین‌بار، چشم‌اندازهای کم‌نظیر دهرود را با گراندکانیون پهلو زده بودم!
شما هم این گزارش را اگر وقت دارید بخوانید، تادریابید که چرا امشب با خواندن خبر همشهری چشمانم دوباره خیس شد و آه از نهادم درآمد ...

ادامه نوشته

درخت بنه اي كه قدرش را مي دانند!

درخت بنه روييده بر گنبدي در جوار قبرستان متروكه پير ونكي

اگر روزي روزگاري گذرتان به جاده‌ي قديم و خاكي كازرون - شيراز افتاد، حتماً سري هم به روستاي متروكه‌ي پير بنكي در جوار كتل دختر (20 كيلومتري خاور كازرون) بزنيد و در آنجا با چشمان خود ببينيد كه يك درخت بنه – Pistacia – چگونه ايستادن و ماندن در اوج را به بينندگانش آموزش مي‌دهد ...

ادامه نوشته

همچنان در باره فین کاشان: سوّمین جاذبه گردشگری کشور

آیا باید با سروهای 400 ساله فین کاشان برای همیشه خداحافظی کرد.

     گفتگوی نگارنده را در باره‌ی دلایل بحران پیش آمده در سوّمین جاذبه گردشگری کشور – فین کاشان – با بیژن روحانی در رادیو زمانه می‌توانید اینجا بخوانید و یا در اینجا بشنوید.

گفتگوی رادیو زمانه با محمد درویش در باره دلایل خشکیدگی سروهای فین کاشان

درج نظر

ماجرای غم‌انگیز مرگ تدریجی سروهای 400 ساله در باغ فین کاشان

نمای هوایی محوطه تاریخی فین کاشان - گوگل ارث

     همان طور که پیش‌تر  اشاره کردم، شوربختانه سروهای بلندقامت، زیبا و مشهور پردیس فین در کاشان، آخرین نفس‌های خود را می‌کشند؛ همان سروهایی که در خاطره‌ی دیرپای خویش شاهد بسیاری از وقایع ماندگار تاریخ ایران - پایکوبی‌ها و بر سرزدن‌ها - بوده‌اند. از جشن تاج‌گذاري رسمي شاه اسماعيل صفوي گرفته تا قتل دردناک و ناجوانمردانه ی ميرزا تقي‌خان امير كبير ...
     اینک اما همان درختانی که در سکوت نظاره‌گر قتل ناجوانمردانه‌ی، یکی از مردترین رهبران تاریخ معاصر ایران بوده‌اند، باید در بهت و حیرت یا بی‌تفاوتی و خاموشی ما ایستاده بمیرند و به حافظه‌ی تاریخی نسلی سپرده شوند که البته موضوعات فراوان‌تر دیگری برای بایگانی و انباشت در ذهن دارد!
     گزارش دقیق، مشروح، جذاب و علمی دوست و همکار عزیزم، مصطفی خوشنویس را در ادامه می‌خوانیم تا با مرور 5 اشتباه فاحش رخ داده در مدیریت باغ، دریابیم که چرا آنی نیستیم که باید باشیم؟ 

ادامه نوشته