این دیگر نامش بلای آسمانی نیست! هست؟

    رفته بودم به بجنورد ... به اسفراین ... به سنخواست ... به میاندشت و ... به خراسان شمالی ...

کلیک کنید

    در آن سفر سه روزه اما مناظری دیدم که امانم را برید و یادم انداخت چرا همچنان باید در حوزه فرسایش خاک در جهان بی رقیب باقیمانده باشیم؟ و البته خیلی چراهای دیگر ...

    مشروح گزارشم را با عنوان: تصاویری باورنکردنی از فاجعه فرسایش خاک در خراسان شمالی، می‌توانید در خبرآن لاین، روزنامه ایران، تی نیوز، پایگاه خبری آفتاب، خبر فارسی، خبرناک، خبرخوانی، جم نیوز، پارسی نیوز، آذرنیوز آن لاین،  پُرسیار، واضح و ... بخوانید.

درج نظر

یک روز سیاه دیگر در تاریخ محیط زیست و منابع طبیعی ایران! چرا؟

    تاریخ طبیعت ایران روزهای تلخ، ناامیدکننده و سیاه کم ندارد؛ هرچند که البته درکنارش نباید کتمان کرد که روزهای سپید، امیدوارکننده و انرژی‌بخش هم داشته است که اگر نبود، شاید دیگر رمقی هم نبود برای ادامه‌ی کار! بود؟

کلیک کنید

    در تازه ترین یادداشتم در خبرآن لاین با عنوان: این دیگر نامش تیر خلاص است! نیست؟ کوشیده‌ام تا به جدیدترین و شاید خطرناک‌ترین مصوبه‌ای بپردازم که نامش الحاقیه شماره 63 در بودجه سال 1392 است و در صورتی که توسط شورای نگهبان وتو نشود، ممکن است همه‌ی ملاحظات منابع طبیعی و محیط زیست در شبکه‌ی قانونگذاری کشور وتو شود!

درج نظر

لطفاً پرسش‌های تان را در باره تهران مطرح کنید!

    در باغ موزه قصر، جایی که روزگاری زندان نامیده می‌شد و بسیاری از رهبران سیاسی امروز را در دیروزها میزبانی می‌کرد! امروز – 29 اردیبهشت 1392 – یک هم اندیشی متفاوت برگزار می‌شود؛ نشستی با موضوع پرسش از تهران؛ یکی از 20 کلان‌شهر بزرگ جهان ...

ادامه نوشته

چرا باید از رودخانه ها در برابر سدهای بزرگ محافظت کرد؟

    امروز - 29 اردیبهشت - برابر است با روز ملّی حمایت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ. روزی که در ایران، سابقه‌ای کمتر از یک دهه دارد؛ اما جهانیان، از سال 1998 چنین روزی را وارد تقویم خود در 14 مارس کرده‌اند. این که چرا سازه‌ای که به ادعای سازندگانش قرار بوده تا آب را مدیریت و تنظیم کند، خود به مهم‌ترین عامل مرگ رودخانه‌ها تبدیل شده، حکایت تلخی است که نشان می‌دهد: بشر مدرن امروز، بسیار کمتر از بشر سنتی دیروز از قوانین حاکم بر طبیعت سردرمی‌آورد و یا آن که در برابرش کرنش می‌کند.


کلیک کنید

    در همین باره امروز یادداشتی را در وبلاگ نخبگان خبرآن لاین با عنوان: «چرا باید از رودخانه‌ها در برابر سدها حمایت کرد؟» نوشته‌ام و به این موضوع مهم پرداخته‌ام که چرا کسی حتا علیرضا دائمی، مرد قدرتمند وزارت نیرو را هم جدی نمی‌گیرد و به تازه‌ترین هشدارش در مورد بحران آب در ایران توجهی که باید نمی‌کند! می‌کند؟

درج نظر

شش برنامه مناظره علمی در باره چند موضوع روز محیط زیست ایران


    در طول ماه گذشته، شبکه رادیویی ایران صدا، اقدام به تهیه و پخش چند برنامه مناظره علمی در باره موضوعات روز محیط زیستی کشور کرد. از جمله مهمانان این برنامه‌ها، استاد هوشنگ ضیایی، هومن جوکار (مدیر پروژه بین‌المللی یوزپلنگ آسیایی)، ناصر مقدسی (مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست)، مهندس ابراهیمی کارنامی (مدیرکل محیط زیست استان فارس) و مهندس غفوری (مدیر عامل آب منطقه‌ای استان یزد) بودند که فایل شنیداری این گفتگوها را می‌توانید در نشانی‌های زیر گوش دهید ...

ادامه نوشته

این تصویر صفحه نخست فرهیختگان است!

صفحه نخست فرهیختگان در 9 اردیبهشت 1392

    فرهیختگان، نام روزنامه‌ای است که ظاهراً توسط دانشگاه آزاد اسلامی حمایت مالی می‌شود و بیشترین دایره‌ی نفوذ و مخاطبانش را هم در بین دانشجویان و اساتید دانشگاهی دیده است. از همین رو، نام فرهیختگان را بر روی خود نهاده تا از همان ابتدا تکلیف خود را با مخاطب عام روشن کرده و نشان دهد که به قواعد بازی در حوزه‌ی ژورنالیسم زرد – عامدانه – پایبند نیست. با همین رویکرد هم بیش از هزار شماره تاکنون منتشر کرده و خوشبختانه دوام آورده است ...


ادامه نوشته

آف - رُد کاران عزیز! آیا راهی بهتر از سوهانک برای تخلیه هیجان نیست؟

    دامنه‌های جنوبی البرز در جایی که دیواره‌های شمالی بزرگترین منزل کشور در پایتخت ایران را سامان داده‌اند، روزگار خوشی ندارند ... این را البته همه می‌دانند؛ چرا که روزگاری طولانی است که فشار بیش از حد دام، تغییر شتابان کاربری، پیدایش قارچ گونه‌ی برج‌های عجیب و غریب، فعالیت‌های معدنی، مسیرهای پرتردد راهپیمایی‌های گروهی و انباشت زباله، پیدایش مراکز قد و نیم قد فروش مواد غذایی و سرانجام به هم خوردن نظام آب‌شناختی و پیکرشناسی آبراهه‌ها و رودخانه‌ها از جمله دلایلی است که سبب شده تا لمس بوی واقعی طبیعت البرز در دامنه‌های شمالی پایتخت، هر روز نامحتمل‌تر از روز قبل شود ...

ادامه نوشته

گزارشی از سخنرانی ام در دانشگاه شمال (آمل)

سخنرانی در دانشگاه آمل

    شنبه هفته گذشته، همزمان با آیین‌های بزرگداشت هفته زمین پاک در ایران، در جمع دانشجویان، اساتید و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست در دانشگاه شمال واقع در شهرستان آمل حاضر شدم تا برایشان بگویم که حال زمین در روز زمین تا چه اندازه بحرانی است. گزارش این سخنرانی را می‌توانید به روایت خبرنگار خبرگزاری فارس، در این نشانی بخوانید.

درج نظر

کمتر از 48 ساعت مانده تا پایان یک رقابت جهانی برای پیروزی مهار بیابان‌زایی!

    زمانی که در 23 فروردین 1392، خبر حضور تارنمای مهار بیابان‌زایی را به عنوان یکی از 14 کاندیدای راه یافته به مرحله نهایی احراز بهترین وبلاگ سال از منظر هیأت داوران اجلاس جهانی رسانه‌ها اعلام کردم، 9 روز از آغاز رأی دهی می‌گذشت و از مجموع 32796 رأی، مهار بیابان‌زایی با کسب 9 درصد آرا، در مقام چهارم بود ...



ادامه نوشته

بنویسیم گورخر، بخوانیم مصیبت!

گورخرهایی که مصیبت می شوند!

    به گزارش خبرگزاری مهر سه شنبه هفته گذشته - سوم اردیبهشت 1392 – استاندار فارس، آقای حسین صادق عابدین با حضور در اتاق بازرگانی شیراز در جمع فعالان اقتصادی منطقه و اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه 300 گورخر مصيبتي براي مردم فارس شده‌اند، افزود: «به محیط زیست اعلام کرده‌ایم مردم نی ریز حاضرند هر کدام یکی از این گورخرها را به خانه خود برده و از آن به خوبی محافظت کنند تا شما اجازه بهره‌برداری از این معدن را صادر کنید و جوانان نی ریزی از بیکاری نجات یابند.»

ادامه نوشته

مفتخرم به این که مهار بیابان‌زایی دیده می‌شود!

مهار بیابان زایی

    وقتی که در نخستین روزهای سال 1384 تصمیم گرفتم تا اندیشه‌ها و تجربیاتم را با استفاده از ابزار نوینی به نام وبلاگ و در هیبت نامی نه چندان مأنوس چون «مهار بیابان‌زایی» با خوانندگان فارسی‌زبان به اشتراک نهم، هرگز نمی‌توانستم تصور کنم که مهار بیابان‌زایی و محمّد درویش بتواند در کمتر از یک دهه، به چنین جایگاهی دست یابد؛ آن گونه که در آخرین روزهای سال 1391، دکتر مجید مخدوم – بنیانگذار دانش ارزیابی محیط زیست در ایران – نویسنده مهار بیابان‌زایی را بخواند تا به عنوان یک شخصیت اثرگذار در حوزه محیط زیست ایران سزاوار دریافت لوح سپاس تشخیص دهد. پیش‌تر البته مجموعه برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی هم ساخته شد با این محوریت که محمّد درویش چگونه محمّد درویش شد؟ تا جایی که روزنامه پرشمارگان لس آنجلس تایمز هم در مقاله مشهورش از او با عنوان : یک گلادیاتور سبز در ایران یاد کرد. موفقیت اخیر مهار بیابان‌زایی در آغازین روزهای سال 1392 به عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی پایتخت و نیز قرار گرفتن نامش در سیاهه‌ی کاندیداهای دریافت جایزه از اجلاس جهانی رسانه‌ها، همه و همه گواه آن است که مهار بیابان‌زایی دارد دیده و خوانده می‌شود ...

    موفقیتی که آن را با تمام وجودم، ناشی از پیدایش نهضتی روشنگرانه و تحولی مثبت در دیدگاه و پندارینه‌های مردمی می‌دانم که کلید پاسداری از طبیعت ایران در دستان آنهاست.

    این‌ها را گفتم تا ضمن قدردانی از همه‌ی حامیان عزیز و دوستداران سبزاندیش هموطنم، قول دهم که مسئولیت سنگین این توجه و مهر و حمایت و اقبال عمومی را درک کرده و در پیشگاه شما خوبان روزگار، پیمان می‌بندم : محمّد درویش همچنان درویش می‌ماند و بسیار بیشتر و وفادارتر از دیروز خواهد کوشید تا جان و مال و اندیشه‌اش را در راه اعتلای طبیعت وطنی که دوستش دارد، پیش‌کش کند ... آرزویم این است که همچنان وکیل مدافع بی منت آن هموطنانی باشم که به قول سپهر عیدی‌وند عزیز دارند مظلومانه در این بوم و بر جان می‌دهند و برخی از ما فراموش کرده‌ایم که آنها، پاره‌هایی جدایی ناپذیر و فاخر از خاکی هستند که برای ماندگاری‌اش تاکنون صدها هزار جوان پاکدامن ایرانی، خون پاک‌شان را اهدا کرده‌‌اند.

    آری ... من با افتخار وکیل همه‌ی یوزها و سنجاب‌ها و گرگ‌ها و بلوط‌ها و اُرس‌ها و گرازها و پلنگ‌ها و قوهای فریادکشی هستم که فریادشان را اغلب نمی‌شنویم. اما امروز بیشتر از دیروز امیدوارم که آن فریاد را بتوانم با زبان آدم‌زمینی‌ها و به شیوه‌ای مؤثرتر از همیشه بازنشر دهم.

    بازتاب در:
    انجمن ارزیابی محیط زیست ایران

درج نظر


میلکی ؛ آبادبومی دوست داشتنی که هیچ ندارد!

    چندی پیش سفری به باختری‌ترین بخش از استان هرمزگان، هم‌جوار با استان بوشهر داشتم. سرزمینی که هفت سال است آن را پارسیان می‌نامند، اما نام قدیمی و مشهورترش، همچنان گاوبندی است. یکی از روستاهای این منطقه به نام میلکی، توجهم را جلب کرد. با نگاهی به معماری نسبتا اشرافی سازه‌ها و مساجد این روستا، تن‌پوش مرتب و شیک اهالی و تمیز و منظم بودن معابر عمومی و مبلمان محیطی آن دریافتم که میلکی نمی‌تواند مانند اغلب روستاهایی باشد که در بسیاری از مناطق کشور به واسطه کارم تاکنون دیده‌ام و پس از بررسی‌های دقیق‌تر، دریافتم که حدسم درست بوده است ...

ادامه نوشته

سرنوشت تلخ هورالعظیم در انتظار پارک ملی کویر

    خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که مقاومت سازمان حفاظت محیط زیست در برابر اکتشاف نفت از پارک ملی کویر رو به اتمام است ... این، یعنی: پارک ملی کویر که زمانی بکرترین منطقه حفاظت شده کشور بود، می‌رود تا روزگار بدفرجام هورالعظیم را تجربه کند.

چرا پارک ملی کویر؟


    در این باره گفتگویی با پیک بامدادی رادیو ایران در روز سه شنبه گذشته - 3 اردیبهشت - داشتم که فایل صوتی آن را از بخش آرشیو تارنمای ایران صدا می‌توانید گوش دهید. همچنین، گفتگویم با خبرگزاری مهر در همین رابطه را می‌توانید، در این نشانی بخوانید.

درج نظر

کارهایی که برای زمین نباید انجام دهیم!

    چهل و دو سال پیش در چنین روزی، یعنی 22 آوریل 1971، بیش از 20 میلیون آمریکایی به خیابان‌ها ریختند تا از دولتمردان خویش بخواهند به خاطر آرامش زمین و کاهش حجم عظیم مواد آلاینده‌ای که شتابان بر پیکره‌اش تزریق می‌شود، دست از جنگ و خونریزی برداشته و برای برقراری صلحی جهانی بکوشند. اجتماع خیره کننده‌ای که پس از چهار دهه، هرگز دیگر به هیچ مناسبت محیط زیستی نه در آمریکا و نه در هیج جای دیگری از کره‌ی خاک برگزار نشد. آن هم در شرایطی که حجم آگاهی و حساسیت مردم امروز در مقایسه با آن زمان، قابل قیاس نیست! چرا؟


ادامه نوشته

پافشاری رییس جمهور بر اجرای یک طرح غیرقابل اجرا نشانه چیست؟

    دکتر محمود احمدی‌نژاد در بعدازظهر بیست و سومین روز از فروردین 1392، هنگام افتتاح نیروگاه سیکل ترکیبی سنندج، مجدداً بر یک تصمیم سوخته تأکید کرد و از خواست و اراده‌ی دولت متبوعش برای واگذاری دو هزار متر مربع زمین به هر خانواده ایرانی سخن گفت تا همه‌ی ایرانیان، هم بتوانند از زیستن در منازلی فراخ و مجلل لذت برند و هم تمامی هزینه‌های خانوار را با کشت و کار در نیمی از این زمین، تأمین کرده و ثروتمند شوند ...

ادامه نوشته

تصویب نامه ای که می خواند فاتحه ای بر محیط زیست ایران! نمی‌خواند؟

    در بیست و هشمین روز از اسفندماه 1391، یعنی در واپسین لحظه‌ها از آخرین روز کاری سال، یک شوک دیگر بر پیکر نحیف طبیعت ایران وارد شد که البته به دلیل تعطیلات نوروزی، ابعاد ویرانگر این شوک تا چند روز آشکار نشد و متأسفانه هیچ بازتاب رسانه‌ای هم نیافت. ماجرا برمی‌گردد به آخرین مصوبه هیأت وزیران با عنوان: «تصویب نامه در خصوص تشکیل ستاد اجرایی استان به منظور اجرای مصوبات کارگروه توسعه بخش معدن در استان‌ها» که متن کامل آن در ویژه نامه شماره 558 روزنامه رسمی کشور منتشر شده و هم‌اکنون بر روی تارنمای روزنامه رسمی، قابل مشاهده است ...

ادامه نوشته

دو گزارش از سخنرانی ام در حسینیه ارشاد

    همان طور که پیش تر اشاره کرده بودم، در نخستین روزهای سال جاری و به دعوت انجمن علمی وابسته به پژوهشکده زلزله شناسی ایران، فعالین و دوستداران محیط زیست و برخی از نمایندگان رسانه های گروهی در کتابخانه حسینیه ارشاد به دور هم جمع شدیم تا از روزگار محیط زیست ایران بگوییم ... از کارهایی که نباید کرد و کردیم و از کارهایی که باید کرد و هنوز نکردیم ...

15 فروردین 1392 - حسینیه ارشاد

    گزارشی از این رخداد و سخنرانی ای که ارایه کردم را می توانید در روزنامه های فرهیختگان و اعتماد مطالعه فرمایید.

درج نظر

آیا جنگ آب در سال 92 تشدید خواهد شد؟

    پرسشی که در پیشانی این یادداشت نقش بسته است، عنوان سؤال خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی از نگارنده است که مشروح پاسخم را می‌توانید در این نشانی بخوانید.

جنگ آب!


درج نظر

پانزده فروردین 1392؛ بررسی وضعیت محیط زیست ایران در حسینیه ارشاد

    موضوع نخستین نشست علمی سال 1392 که به همت دکتر مهدی زارع، رییس پژوهشکده زلزله‌شناسی ایران و همکاران‌شان در محل کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار خواهد شد، بررسی وضعیت محیط زیست ایران است. رخداد خجسته‌ای که آن را در نخستین روزهای سال نو به فال نیک می‌گیرم. چرا که قرار است این سلسله نشست‌های علمی به طور مرتب در دیگر موضوعات هم ادامه یابد و از این که موضوع محیط زیست به عنوان آغازگر این رشته سخنرانی‌ها انتخاب شده است، مسرورم. در این برنامه، نگارنده می‌کوشد تا به مدت حدود 45 دقیقه تصویری اجمالی از فرازها و فرودهای محیط زیست ایران ارایه داده و چشم‌اندازی از آینده را به تصویر کشد ...

ادامه نوشته

طبیعت ایران در سال 1392، آبستن چه حوادثی است؟

     وقتی به پیش‌بینی‌هایی که برای سال 1391 انجام داده بودم، نگاه می‌کنم ، با شگفتی درمی‌یابم که اغلب پیش‌بینی‌های منفی من درست از آب درآمد؛ اما دریغ از آن که یکی از پیش‌بینی‌های مثبتم برای محیط زیست ایران در سال 91، جامه‌ی حقیقت به تن کند! چرا؟

ادامه نوشته

پانزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با سدسازی گرامی باد

       امروز، 24 اسفند 1391، پانزدهمین سالی است که جهانیان روز حفاظت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ را گرامی می‌دارند. سدهای بزرگ، مهمترین شناسه‌ی تفکر سازه‌ای در مدیریت منابع آب محسوب می‌شوند؛ شناسه‌ای که نماینده‌ی بارز شکست تفکری است که پنهان کردنش در بسیاری از سرزمین‌های موجود در کره خاک، به ویژه ایران آشکارا ممکن نیست! هست؟

     تنش‌های اجتماعی پیش آمده در میان‌رودان، به دلیل نگاه آزمندانه حاکم بر دولت ترکیه، بحران‌های کهنه در هیرمند بین ایران و افغانستان و نیز ماجراهای تلخ تونل گلاب، طرح بهشت آباد، تونل های یک، دو، سه کوهرنگ، طرح انتقال آب زاینده رود به یزد، طرح انتقال آب الیگودرز به قم و ... همه و همه گواه ناکارآمدی بارز و غیرقابل چشم‌پوشی این نوع از مدیریت در منابع آب است؛ مدیریتی که فرسنگ‌ها با آنچه که از آن با عنوان مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) یاد می‌شود فاصله دارد؛ فاصله‌ای که سبب شد تا بحران آب بین اصفهان و یزد در طول چند هفته گذشته به مراحل خطرناک‌تری وارد شود. به همین مناسبت، دو یادداشت با عنوان خطر خشکسالی در مدیریت منابع آب و سندی دیگر در تأیید خشکسالی در مدیریت منابع آب طی دو هفته گذشته نوشته‌ام که در وبلاگ نخبگان خبرآن‌لاین می‌توانید آنها را بیابید و بخوانید. همچنین امروز، در برنامه منظره علمی رادیو ایران صدا، به اتفاق احمد پازوکی و حمیدرضا میرزاده، این موضوع را با مهندس غفوری، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان یزد به بحث نشستیم. استانی که به گفته غفوری، یک میلیارد و دویست و پناه میلیون متر مکعب از سفره‌های آب زیرزمینی‌اش در سال برداشت می‌کند، در حالی که میزان تغذیه سالانه سفره‌ها از 950 میلیون متر مکعب افزون‌تر نمی‌شود و اینک لنگ 55 میلیون لیتر آب سالانه‌ای است که از طریق زاینده رود به آن می‌رسید، آن هم در شرایطی که فقط 3 درصد از کل منابع آب استان یزد، اختصاص به شرب دارد!

       قسمت اول و دوم فایل صوتی این گفتگوی رادیویی را از یکشنبه آینده می‌توانید از روی تارنمای ایران صدا برداشته و گوش دهید.

درج نظر

قدر حضور سنجاب ایرانی را در ایران بدانیم!

    فکر کنم همه‌ی مخاطبان این سطور، دست کم در پویانمایی‌های ویژه‌ی کودکان با شکل و شمایل خاص و دوست‌داشتنی سنجاب، این پستاندار کوچک، اما مشهور رویشگاه درختان بلوط در زاگرس آشنا باشند؛ جونده‌ای ریزاندام که آن را سنجاب ایرانی - persian squirrel – می‌نامند و اسم علمی‌اش sciurus anomalus است ؛ هموطنی که اصل و نصبش می‌رسد به گروه خانواده سنجابیان ...


ادامه نوشته

چرا به جنگل‌های ایران باید مجال تنفس دهیم؟

    هیچ رویشگاه جنگلی در هیچ یک از قاره‌های جهان را نمی‌توان یافت که قدمتش به حدود یک میلیون سال برسد. با این وجود، در نوار ساحلی شمال ایران، رویشگاهی وجود دارد به نام هیرکانی که بیش از یک میلیون سال از حضورش در دامنه‌ها و دشت‌های البرز شمالی می‌گذرد. این یعنی: بوم‌سازگان (اکوسیستم) پیچیده و متنوع حاضر در استان‌های گلستان، مازندران و گیلان، صدها هزار سال پیش از ظهور و ماندگاری جوامع انسانی و ابداع دانشی به نام علم مدیریت جنگل، ساز و کار ماندگاری و پایداری را آموخته بودند، حتا بهتر از هر جنگل دیگری در هر نقطه‌ای در کره‌ی خاک. چرا که همچنان این یگانه یادگار جنگل‌های زمین از دوران سوم زمین‌شناسی، توانسته بیش از 410  گونه اندمیک خاص ايران و 280 گونه اندميك هيركاني را در خود جای دهد و در مجموع پذیرای 3200 گونه‌ی گیاهی باشد. پرسش این است که جنگل‌های هیرکانی ایران، چگونه توانستند از دام سرمای مهلک زمین در عصر یخبندان به میزان منفی 45 درجه سانتیگراد رهایی یابند، اما از دام موجود دوپایی به نام انسان، نه؟! 

    و چگونه است که اینک روند شتابناک مرگ این فسیل‌های زنده‌ی گیاهی در وطن این گونه نگران‌کننده سرعت گرفته است؟

    یادمان باشد که مجموع مساحت جنگل‌های هیرکانی ایران به دو میلیون هکتار هم نمی‌رسد و حتا اگر به این رقم، مساحت دیگر رویشگاه‌های جنگلی کشور در ارسباران، زاگرس، توران و سواحل خلیج فارس و دریای عمان را هم بیافزاییم، حتا به دو درصد مساحت رویشگاه 700 میلیون هکتاری همسایه شمالی‌مان (روسیه) هم نخواهد رسید. با این وجود، همه‌ی راه‌ها و همه‌ی نگاه‌ها در هیرکانی به برداشت چوب و تأمین علوفه برای دام ختم می‌شود! چرا؟ آیا این بدترین بدسلیقگی نیست که چنین رویشگاهی را صرفاً چون یک چراگاه یا کارخانه چوب بنگریم؟

    یادمان باشد که در طول نیم قرن اخیر، به گفته‌ی رییس انجمن علمی جنگلبانی ایران، موجودی حجمی جنگل‌های باستانی شمال کشور به نصف کاهش یافته است و در همان حال، دست کم سیصد هزار هکتار از رویشگاه راهبردی‌مان در باختر وطن (زاگرس) را از دست داده‌ایم، به نحوی که اینک برای رسیدن به شرایط ماقبل تخریب، دست کم به 150 سال زمان نیاز داریم.

    در چنین شرایطی است که طرح 10 ساله تنفس جنگل در بین کارشناسان و پژوهشگران این حوزه جان می‌گیرد و بسیاری را بر این باور می‌رساند که هر چند، دانش مدیریت جنگل و علوم وابسته به آن، می‌توانند سپری حفاظتی برای دوام جنگل‌ها به شمار آیند؛ اما از آنجا که سازمان متولی و اجرا کننده این شگرد و دانش روز، از جایگاه و اختیارات و وزن درخور در مقایسه با دیگر بنگاه‌های اقتصادی قدرتمند کشور برخوردار نیست، عملاً حاصل این رؤیارویی نابرابر به سود مافیای تجارت چوب و رونق بازار دلالی در این حوزه تمام می‌شود.

    به عنوان شاهد می‌توان به برآیند ابزاری به نام "نشانه‌گذاری" در وضعیت جنگل‌های شمال اشاره کرد که به گفته‌ی دکتر هادی کیا دلیری،  به جای الگو گرفتن از طبیعت، از اقتصاد حاکم بر بازار سنتی الگو گرفته شده و نیاز دلالان چوب بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. افزون بر آن، واژه "به گزینی" به جای "تک گزینی"،  مد نظر متولیان طرح‌های جنگلداری بوده که حاصلش البته فاجعه بار شده است.

    به هر حال، در خوشبینانه‌ترین حالت، هم‌اکنون حدود یک و نیم برابر بیشتر از ظرفیت تولید سالانه چوب در جنگل‌های هیرکانی که رقم آن کمتر از 4 میلیون متر مکعب است، دارد از این رویشگاه چوب برداشت می‌شود؛ وضعیتی که در زاگرس به مراتب غم‌انگیزتر است و اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، باید بپذیریم که بدهکاری بوم‌شناختی سرزمین ایران به مرحله‌ای خواهد رسید که دیگر هیچ بانکی توانایی جبران رقم تراز منفی آن را ندارد.

درج نظر

آیا بین شکارچی و شکارکُش تفاوتی هست؟!

     روزگاری نامش پادشاه صخره ها بود ... امروز اما انگار به "قلندر" بیشتر می‌ماند تا سلطان یا پادشاه؛ قلندری که هر روز دارد از شمارش بیشتر و بیشتر هم کاسته می‌شود ... همان گونه که از شمار قلندرها و لوتی‌های زمان در دنیای آدم‌‌بزرگ‌ها هم دارد کاسته می‌شود! نمی‌شود؟

ادامه نوشته

بس کنیم این رویه‌ ی خونریزانه را ...

    چهارشنبه گذشته، پس از ماه‌ها بررسی و مطالعه، سرانجام کار انتشار مقاله‌ای را به پایان بردم که می‌دانستم مورد مخالفت جدی طرفداران فرهنگ شکار و شکارچی‌های محترم قرار خواهد گرفت. با این وجود، به نظرم، برای پایان دادن به این رسم غیر اخلاقی و این رویه‌ی خونریزانه لازم بود تا با عدد و رقم با افرادی سخن گویم که همچنان با افتخار از این که شکارچی نامیده شوند، دفاع کرده و به مرام خونریزانه خود مباهات و افتخار می‌ورزند ...

ادامه نوشته

کهورها و کُنارها که بروند، مرگ به پارسیان سلام خواهد کرد!

 هفته‌ی گذشته برای شرکت و سخنرانی در همایشی با عنوان: «ضرورت‌های حفظ محیط زیست» به دعوت برخی از تشکل‌های مردم‌نهاد، شهرداری و شورای شهر پارسیان، از این منطقه در منتهاالیه باختری استان هرمزگان دیدن کردم. نکته‌ی حایز اهمیت در سفر به پارسیان (که از سال 1385 از گاوبندی به پارسیان تغییر نام داده است)، مشاهده‌ی علاقه‌ی چشمگیر مردم، مسئولین و مقامات مذهبی شهر به حفظ ملاحظات محیط زیستی زیست‌بوم‌شان بود؛ علاقه‌ای که در صورت تداوم و بالندگی بیشتر، می‌تواند این منطقه‌ی راهبردی را از گزند فجایع محیط زیستی که هم‌اکنون گریبان همسایه غربی‌اش (عسلویه) را گرفته، نجات دهد ... 

ادامه نوشته

مظلومیت منابع طبیعی و محیط زیست نشانه چیست؟

     در هفته‌ای که گذشت، دو رخداد ناگوار در کشور سبب شد تا اغلب فعالان در حوزه منابع طبیعی، محیط زیست و اکوتوریسم به شدت نگران شوند. نخست سخنان رییس جمهور در چهارشنبه گذشته بود که در پیشگاه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، حل مشکل تأمین علوفه دامداران و ایجاد چند صد هزار شغل جدید را در گرو واگذاری کامل رویشگاه‌های جنگلی کشور به دامداران و مرتع داران دانست و عملاً مجوز ورود دام به جنگل را صادر کرد؛ رخدادی که ...

ادامه نوشته

یک خبر بد برای سدسازان در جهان!

    در تازه‌ترین گزارشی که سه نهاد جهانی معتبر به نام سازمان خوار و بار کشاورزی (فائو)، صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی و همچنین برنامه غذایی سازمان ملل در سال 2012 منتشر کردند، اعلام شد که هم اینک شمار گرسنگان عالم از مرز ۸۷۰ میلیون نفر گذشته است ... 

ادامه نوشته

راز اهمیت باغ گیاهشناسی نوشهر در چیست؟

     حتمن در خبرها خوانده‌اید که باغ گیاه‌شناسی نوشهر در آستانه‌ی تخریب و تغییر کاربری به دلیل توسعه بندر نوشهر قرار گرفته است . خطری که 10 سال است موجودیت این باغ را تهدید می‌کند، اما تاکنون هربار که تصمیم بر تجاوز به آن بسیار جدی شده است، با مقاومت فعالان محیط زیست، منابع طبیعی، پژوهشگران، کارشناسان و اغلب مدیران این بخش توانسته از خطر برهد و همچنان نفس تازه کند تا راندی دیگر و نبردی دیگر.

     این بار ولی ظاهراً راند آخر است و مدیران تصمیم‌گیر در سطح استان مازندران توانسته‌اند با چراغ سبز برخی از سران دولت در پایتخت، مجوزهای لازم را برای انجام تصمیمی که بیش از یک دهه برای عملی کردن آن روزشماری می‌کردند، اخذ کنند. اگر چنین باشد و این اتفاق رخ دهد، بی شک یک فاجعه بزرگ در بخش تاریخ پژوهشی منابع طبیعی ایران رقم خواهد خورد، چرا که در بخش منابع طبیعی، هیچ عرصه‌ی پژوهشی دیگری در ایران وجود ندارد که قدمت تأسیسش به سال 1310 برسد و در آن درختانی وجود داشته باشد که تا 200 سال از عمرشان بگذرد. با این وجود، دلیل اهمیت حفظ این باغ و حساسیت فعالین این حوزه برای صیانت از تمامیت آن، فقط کارکرد موزه‌ای و دیرینه بودن قدمت برخی از پایه‌های آن چون بلند مازو، نمدار، توسكا و ممرز نیست. حتا وجود تنها پايه‌ی بلوط چوب پنبه در ايران، قديمي‌ترين پايه‌هاي دارتالاب و ژينكو در كشور، 25 گونه كاج و حدود 30 گونه اكاليپتوس نیز، دلیل حساسیت بی‌مانند و ارزش والای این باغ نیست. از همین رو، به فرض اگر این باغ به عنوان یک اثر ملّی به شماره 17795 در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور ثبت هم نمی‌شد، باز هم چیزی از ارزش‌هایش کم نمی‌کرد.

    پس دلیل برتری‌های بی‌مانند این عرصه‌ی 35 هکتاری چیست؟ آیا این که باغ نوشهر تنها مکانی در جهان است كه دو گونه جديد و منحصر به فرد، یعنی اسپيره نوشهري و افراي مازندراني به طور همزمان در آن زیست می‌کنند، می‌تواند دلیل اهمیتش باشد؟

   راست این است که پاسخ همچنان منفی است! همه‌ی مؤلفه‌ها و اختصاصات یاد شده، البته اهمیت دارد و هر یک از آنها شاید به تنهایی می‌توانست حیات چنین پردیسی را برای همیشه در هر کشوری تضمین کند، اما در ایران و برای ما پژوهشگران و کارشناسان این حوزه، باغ گیاهشناسی نوشهر سمبل هویت، استقلال، اهمیت و شخصیت اجتماعی‌مان است. آن عرصه‌ی 35 هکتاری باید حفظ شود تا مشخص گردد که در ایران، منابع طبیعی و پژوهشگرانش حرمت دارند و هرگز منافع معنوی آنها در پای احداث یک جاده کمربندی که می‌توان به راحتی و با احداث یک پل هوایی یا مسیری در جنب باغ، جایگزینش کرد، قابل معاوضه نیست. باغ نوشهر باید بماند تا جهانیان و فرزندان این آب و خاک بدانند که وجود اصل 50 قانون اساسی ما، صرفاً یک ژست محیط زیستی نبوده و نخواهد بود.

    برای همین است که اگر این اتفاق شوم بیافتد، ما هرگز مسئولینی که حاضر به امضا و پذیرش چنین تجاوزی شدند، چه در داخل وزارت جهاد کشاورزی و چه در خارج از آن نخواهیم بخشید و این لکه‌ی تیره تا ابد جامعه‌ی منابع طبیعی ما را سیاهپوش خواهد کرد.

    و برای همین است که اینک چشم امید همه‌ی فعالین این حوزه به مقام معظم رهبری دوخته شده تا ایشان با درایتی که همواره در بزنگاه‌های حساس از تاریخ منابع طبیعی و محیط زیست از خود نشان داده‌اند (مانند فرمان توقف طرح مخرب باغ شهر)، اجازه ندهند تا این سرمایه‌ی معنوی و میراث گرانقدر منابع طبیعی کشور مورد تعدی و تجاوزی جبران ناپذیر قرار گیرد.

     انشاالله.

درج نظر

هزینه‌ها و فرصت‌های کویرها و بیابان‌های ایران کدام است؟

بیابان ها را دوست بداریم ...

    حدود هفت سال پیش، شاید وقتی که برای نخستین بار گزارش برنامه‌ي محيط زيست سازمان ملل متحد با عنوان: «وضع جهاني بيابان‌ها» منتشر شد، نگاه صاحبان قدرت و سرمایه به بیابان‌ها و کویرها دچار تحولی ساختاری و بنیادی شد. چرا که در فرازی ماندگار از آن گزارش آمده بود: «عرصه‌ای به طول و عرض 800 کیلومتر در صحرای آفریقا، چنانچه به سلول‌های فتوولتائیک مجهز شود، مي‌تواند نه‌تنها برق همه‌ي آفريقا كه نياز سالانه‌ی همه‌ي مردم جهان را تأمين كند.» واقعیتی که سبب شد تا فرصت‌های موجود در دست‌کم یک چهارم از گستره‌ی خشکی‌های جهان بسیار بیشتر از هزینه‌هایی باشد که تاکنون برای آبادکردنش متصور شده بود. آنگونه که اینک در آغازین روزهای سال 2013 میلادی، توانمندی فناورانه‌ی ما در حوزه‌ی استحصال انرژی خورشیدی به جایی رسیده که می‌توان در عرصه‌ای به مساحت نصف آنچه که نویسندگان گزارش سال 2006 سازمان ملل متحد درج کرده بودند هم، همانقدر انرژی تولید کرد، آن هم فقط با یک سوم هزینه‌هایی که برایش در آن زمان متصور شده بودیم!

ادامه نوشته