زنبورها که میروند ؛ یعنی بیابان زایی میآید!
بیش از 2400 سالها پیش، افلاطون در رساله مشهورش به نام “Eroded Attica” یا آتن فرسوده ، از مرگ زمین ابراز نگرانی کرده و آن را نشانهی آزمندی نوع بشر در آن روزگار قلمداد کرده بود. او از روی بررسی بقایای کهنزادبومها و معابدی که صدها سال از قدمت بنایشان میگذشت و عظمت تنههای چوبی به کار رفته در سقف آن پرستشکدههای باستانی (با توجه به اینکه در زمان افلاطون دیگر از آن نوع تنههای چوبی بلند، در ساختمان ابنیهها و تالارها خبری نبود)، حدس میزند که لابد زمانی این منطقه، پوشیده از درختان جنگلی بزرگ پیکر بوده، امّا در اثر بهرهبرداری بیرویه و تغییر کاربری زمین، به دشتها و کوهستانهایی برهنه و لمیزرع بدل شده است. وی بدینترتیب، به روایت تاریخ ۹ هزار سالهی گذشته آتن میپردازد و به مسایلی همچون انتقال خاک در اثر سیلهای عظیم و در نتیجه کاهش حاصلخیزی اراضی کشاورزی اشاره میکند. وی حتا میگوید: «این مسأله بر روی پوشش گیاهی تأثیر منفی گذاشته، زمین لخت شده و آب باران از روی چنین زمینی به سوی دریا روان میشود، در حالی که درگذشته، خاک رسی در بالادست، آب را در خود نگه میداشت و از آن طریق به صورت چشمه به مجاری نهرها در دشت هدایت میکرد.»