لطفاً محیط بان‌ها را خلع سلاح کنید!

    حدود 130 محیط بان و جنگلبان در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در حین انجام وظیفه جان‌شان را از دست داده و به شهادت رسیده‌اند؛ اغلب آنها در درگیری مستقیم با متخلفان و عامداً کشته شده‌اند و سهم قابل توجهی از آنها، بدن پاک و مطهرشان را پذیرای گلوله‌ای کردند که قرار بوده سینه‌ی یک مرال، قوچ، میش و نظایر آن را بدراند و غرق خون سازد یا در برابر تبری ایستادند که می‌خواسته جنگلی را از اهالی بی آزار و سبزش تهی سازد. اما آن عزیزان جان برکف و آن سلحشوران طبیعت ایران، ترجیح دادند تا کل و بزها، گورخرها و یوزها و مرال‌ها و گوزن‌ها همچنان در این سرزمین بخرامند و بلندمازوها و افراها و راش‌ها و سرخدارها و ... سر به آسمان بسایند تا این که خود باشند، اما آنها نباشند و فرزندان آنها فقط در کتاب‌های درسی، مجال آن را بیابند تا رد پای عکس ارزشمندترین زیستمندان وطن را رهگیری کنند ...

ادامه نوشته

ضرورت تشکیل صندوق حامی طبیعت ایران

یادداشت امروزم در شرق

    هرچند حفظ پایداری بوم‌شناختی (اکولوژیک) سرزمین در هر مملکتی در شمار وظایف و مسئولیت‌های حاکمیتی تلقی می‌شود؛ اما کمتر حکومت یا دولت دموکراتیکی را می‌توان در جهان آزاد امروز یافت که بدون جلب مشارکت گروه‌ها و طیف‌های متنوع و متکثر موجود در جامعه توانسته باشد زیستی پایدار و باکیفیت همراه با امنیت روانی و غذایی درخور برای همه‌ی زیستمندان ساکن در قلمرو سیاسی‌اش به ارمغان آورد ...

ادامه نوشته

درسی که ماجرای باقر زارع به من و تو و آنها می‌دهد!

    در عین ناباوری، حتا ناباوری در بین بسیاری از اهالی طبیعت دوست، بعد از ظهر امروز – 22 اسفند 1390 – حمیدرضا میرزاده، سردبیر سبزپرس به همراه یکی دیگر از دوستان همراهش راهی بندرعباس می‌شوند تا آخرین اقدامات اداری مرسوم را برای آزادی باقر زارع انجام دهند.
    و البته یکی از مهمترین دلایل این تأخیر در پرواز به سوی بندرعباس، ترافیک شدید هوایی و موجود نبودن بلیط هواپیما بوده است! وگرنه این سفر می‌توانست 48 ساعت زودتر هم رخ دهد.
    حرفم این است: در شرایطی که اغلب ایرانیان، شاید یکی از دشوارترین روزگارهای اقتصادی خود را به دلیل بحران‌های مالی درون و برون وطنی تحمل می‌کنند؛ اما در پی یک فراخوان محدود اینترنتی، شاهد این بودیم که بیش از 10 میلیون تومان پول برای آزادی یک همیار محیط‌بان اهل روستایی که شاید خیلی از ما، حتا نامش را هم نشنیده بودیم (لاوردین) جمع شد؛ و غرورآمیزتر آن که برای این آزادی، هموطنانی ساکن هزاران کیلومتر آن سوی وطن از مرزهای شمالی کانادا گرفته تا جنوب شرقی آسیا مشارکت کردند.
    و این همان درسی است که هم فعالان و دوستداران طبیعت وطن باید فراگیرند و هم آنهایی که عادت کرده‌اند تا سلحشوران طبیعت و دوستداران محیط زیست وطن را جدی نگیرند و بی مهابای فرداها، ملاحظات محیط زیستی را در پای مصلحت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و ... ذبح کنند.
    این که ما هنوز بی‌نظیریم؛ هنوز غیرقابل پیش‌بینی هستیم و هنوز وقتی با هم هستیم، نمی‌هراسیم و از هیچ طبیعت ستیزی ترس به دل راه نمی‌دهیم.

    می‌ماند یک نکته!
    این که در این ماجرا بودند افرادی هم که مطابق عادت دیرین، ساز مخالف کوک کرده و مانند شخصیت مشهور داستان گالیور، مدام و پی در پی یا نجواکنان و درگوشی زنهار می‌دادند: من می‌دونم ... آنها موفق نمی‌شوند و از این جور بدبینی پراکنی‌های معمول ...
    با این وجود، می‌خواستم از آنها هم تشکر کنم و بگویم که چقدر وجودشان مفید است!
    زیرا به قول برنارد شاو: انسان‌های خوشبین و بدبین هر دو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات را!
                                    دوست‌تان دارم ... بیشتر از دیروز ...


درج نظر

بیش از یک میلیون تومان؛ در نخستین گام!

    تا ساعت 9 صبح امروز؛ یعنی کمتر 48 ساعت پس از انتشار گسترده فراخوان کمک برای آزادی یک رزمنده‌ی بی ادعای طبیعت وطن از دیار هرمزگان، خبر می‌رسد که بیش از یک میلیون تومان به حساب آزادی باقر زارع واریز شده است ...
    این یعنی: ایرانیان هنوز هم با دل‌شان زندگی می‌کنند و هنوز هم پوم تاک مهربانی و همیاری در این آب و خاک پرتپش است ...
    درود بر شما خوبان که سرود مهرورزی را در آستانه نوروز ایرانی، اینگونه سخاوتمندانه می‌نوازید ...
    به امید آزادی‌اش تا پیش از برپایی هفت سین 1391 در سبزترین کلبه‌ی روستای لاوردین ...


درج نظر


چیزی به نجات باقر زارع نمانده! مانده؟

    نامش باقر زارع است و تا آزادی فقط 10 میلیون تومان فاصله دارد ... آیا فراهم کردن این رقم در ایران امروز و برای خانواده بزرگ و عزیز محیط زیست ایران، دشوار است؟ می‌دانم که چنین نیست و می‌دانم که زودتر از آنچه باقر بتواند تصور کند، دوباره به نزد خانواده چشم به راهش بازخواهد گشت و اجازه نخواهد داد تا کل و بز و قوچ و میش و جبیر و پلنگ و دیگر زیستمندان کوه سفید لاور دین - منطقه ای کوهستانی و تپه ماهوری بین شهرستان‌های بستک و بندرلنگه در استان هرمزگان - دوباره بی‌پناه و بی یاور باقی مانند. ایرانیان همیشه ثابت کرده‌اند که:
زندگی گرمی دل‌های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد، همه درها بسته است
و برای همین است که در ماجرای باقر زارع نشان خواهند داد که همه‌ی درها را می‌توانند دوباره بگشایند. 
    گفتنی آن که  به گزارش سبزپرس: به منظور دریافت کمک های مالی دوستداران طبیعت ایران برای تأمین دیه این همیار محیط زیست و آزادی او، حساب بانکی مشترکی به نام «طاهر قدیریان» و «حمیدرضا میرزاده» به ترتیب از «انجمن طرح سرزمین» و «پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران (سبزپرس)» در تاریخ 11 اسفندماه 1390 افتتاح شده است که دوستان و علاقه مندان می توانند کمک های خود را به این حساب واریز کنند.


مشخصات حساب:
شماره حساب: 9-8001536555 
شماره کارت: 7467-4419-0610-6221 
(با قابلیت انتقال کارت به کارت از تمامی کارت های عضو شتاب در سراسر کشور)
بانک پارسیان. حساب مشترک به نام طاهر قدیریان و حمیدرضا میرزاده


    بیلان کاری این حساب بانکی هر سه روز از طریق پایگاه خبری سبزپرس به اطلاع علاقه مندان خواهد رسید. 
    همچنین آدرس ایمیل Hamyar.mohitban@gmail.com برای این موضوع و سایر موارد مشابه در آینده، تهیه شده است که با فرستادن یک ایمیل به آن، در جریان اقدامات انجام شده قرار خواهید گرفت. 
    ضمناً طاهر قدیریان با شماره تلفن 09128264170 و حمید رضا میرزاده با شماره تلفن 09196306550 آماده پاسخگویی به سوالات علاقه‌مندان به مشارکت در این فعالیت خیرخواهانه هستند.

    پی نوشت:    

    برخی واکنش‌های شورآفرین و امیدبخش به این ماجرا را اینجا ببینید و بخوانید.

درج نظر