فرصتي كه تهديد فوكوشيما در ژاپن براي طرفداران صلح به ارمغان آورد!
پس از وقوع زلزله و سونامي ويرانگر در بيستمين روز از اسفندماه 1389، جهانيان ناباورانه شاهد انفجارها و آتشسوزيهايي گسترده در نيروگاههاي اتمي و صنايع پتروشيمي ژاپن در فوكوشيما و شيوگاما واقع در شمال خاوري اين كشور و در جوار كلانشهر سنداي بودند .
كمتر دولتي در جهان وجود دارد كه بتواند ادعا كند، از تجربه و توان نرمافزاري و دانش فني بيشتري در مقايسه با ژاپن براي مواجهه با زلزله و پيامدهاي مرگ بار آن برخوردار است. زيرا ژاپنيها در سرزميني زيست ميكنند كه به طور متوسط هر 5 دقيقه يكبار ميلرزد و همواره ركورددار ثبت بزرگترين و مهيبترين زمينلرزههاي رخداده در جهان بوده است. از همين رو، معماران و مهندسان سازه در ژاپن همواره و به حق در حوزهي مقاومت سازهاي، خود را بر پيشاني اين صنعت در جهان پنداشته و به اين موقعيت ممتاز و شهرت بيرقيب خود مباهات ميورزند. در تأييد اين مدعا و موقعيت استثنايي، كافي است درنظر آوريم كه مجموع تلفات انساني ناشي از رخداد زلزله در ژاپن در طول نيم قرن اخير، اغلب كمتر از آمار سالانه تلفات ناشي از تصادفات جادهاي در ايران بوده است.
چنين است كه وقتي ميليونها چشم در بعدازظهر جمعه – 11 مارس 2011 – به صورت زنده شاهد پيشروي امواج 10 متري سونامي به سوي سواحل شرقي ژاپن بودند، اين بار هم تقريباً همه انتظار داشتند كه ابعاد خسارتهاي برجاي مانده از وقوع زلزله 8.9 ريشتري و سونامي ناشي از آن در ژاپن، در كمينه باقيمانده و چرخ اين اقتصاد بزرگ جهاني با لكنتي جدي مواجه نشود. درصورتي كه نه تنها اينك خبر ميرسد كه غولهاي بزرگ تويوتا و سوني در ژاپن تعطيل شدهاند ، بلكه شواهد بدست آمده حكايت از بزرگترين فاجعه انساني پس از جنگ جهاني دوم در ژاپن دارد و دولت مجبور به اعلام وضعيت فوقالعاده شده است.
به ديگر سخن، آثار سونامي اقيانوس آرام، نه تنها ژاپن و بسياري از كشورهاي شرق و جنوب شرق آسيا، روسيه، استراليا و نيوزلند را متأثر كرد و زبانههاي آن حتا تا كرانههاي باختري كشورهاي آمريكاي شمالي، مركزي و لاتين هم امتداد يافت؛ بلكه يك سونامي بزرگتر را در حوزه اقتصادي، سياسي، بهداشتي، نظامي، رواني و امنيتي در بسياري كشورهاي جهان از جمله در اروپا آفريد.
زيرا بار ديگر، جهانيان را متوجه عظمت خطري كرد كه از جانب نيروگاههاي اتمي و تأسيسات پتروشيمي، ميتواند تمامي حيات را در اغلب نقاط جهان به خطر اندازد .
از سوي ديگر، ابعاد اين خطر چنان متأثركننده و برانگيزاننده بود كه سبب شد تا بزرگترين زنجيرهي انساني سبزها در كنار نيروگاه هستهاي نكاروستهام درجنوب آلمان و درنزديكي شهر اشتوتگارت به طول بيش از 45 كيلومتر شكل گيرد تا مردم اين كشور اروپايي از اين طريق بتوانند فرياد اعتراض خويش را به گوش دولتمردان و زنان خود رسانده و خواهان برچيده شدن دايمي تمامي نيروگاههاي اتمي در اين كشور و جهان شوند .
و درست از اين منظر، شايد تهديدي كه انفجار در نيروگاه اتمي فوكوشيما آفريد را بتوان به فرصتي بدل ساخت تا جهانيان يكبار و براي هميشه دريابند كه حتا استفاده صلحآميز از انرژي اتمي تا چه اندازه ميتواند تبعاتي مرگآفرين و جبرانناپذير براي تداوم يك زندگي باكيفيت براي زمينيها به ارمغان آورد؛ چه رسد به اين كه اين انرژي بخواهد كاركرد نظامي هم يافته و يا به عنوان يك اهرم فشار مورد سؤاستفاده دولتها و يا گروههاي تروريستي جهان قرار گيرد.
چنين است كه نگارنده اين اميدواري را امروز، بيشتر از ديروز در دل خود روشن نگاه ميدارد كه حادثهي مرگبار سونامي ژاپن و انفجار فوكوشيما بتواند جهانيان را يك گام محسوس و عيني به برپايي جهاني عاري از تسليحات و نيروگاههاي اتمي نزديكتر سازد.
به راستي وقتي بشر اين توانايي را دارد تا نيازهاي انرژي خود را از طريق استحصال كارمايههاي پاكي چون خورشيد، باد، زمينگرمايي، جزر و مد، بيوديزل و ... تأمين كند، چرا بايد به دست خود بر ساخت سامانهاي اصرار ورزد كه ميتواند امنيت جهاني را آشكارا و اينگونه دهشتناك به مخاطره اندازد. يادمان باشد كه مطابق گزارش سازمان توسعه ملل متحد (UNDP) در سال 2007، تنها عرصهاي به طول و عرض 800 كيلومتر در صحراي آفريقا، چنانچه به سلولهاي فتوولتاييك مجهز شود، ميتواند نياز انرژي تمام مردم ساكن در تمام كشورهاي موجود در تمام قارههاي جهان را براي يك سال تأمين كند؛ به راستي چرا عزم و اراده جهاني نبايد حكومتها را به سوي تحقق اين آرمان سوق دهد؟
پرسش تأملبرانگيزتر ديگر آن است كه اگر ژاپن با همهي بضاعت فني و علمي خود نميتواند امنيت نيروگاههاي اتمي خويش را حتا در برابر رخدادهاي طبيعي و نه حملات نظامي تضمين كند، خداي ناكرده باوقوع چنين حوادثي در كشورهايي چون هندوستان، پاكستان، اسراييل و ايران كه علاوه بر آسيبپذيري در برابر رخدادهاي طبيعي، همواره ضريب امنيت نظامي آنها هم در مواجهه با تهديدهاي خارجي، يك دغدغهي جدي و انكارناپذير بوده است، چه فاجعهاي ممكن است بيافريند؟
باشد كه كوشش نخبگان و فرهيختگان عالم براي يافتن پاسخي درخور به اين پرسش، راه را بر تسريع روند خلع سلاح جهاني هموارتر سازد.
كمتر دولتي در جهان وجود دارد كه بتواند ادعا كند، از تجربه و توان نرمافزاري و دانش فني بيشتري در مقايسه با ژاپن براي مواجهه با زلزله و پيامدهاي مرگ بار آن برخوردار است. زيرا ژاپنيها در سرزميني زيست ميكنند كه به طور متوسط هر 5 دقيقه يكبار ميلرزد و همواره ركورددار ثبت بزرگترين و مهيبترين زمينلرزههاي رخداده در جهان بوده است. از همين رو، معماران و مهندسان سازه در ژاپن همواره و به حق در حوزهي مقاومت سازهاي، خود را بر پيشاني اين صنعت در جهان پنداشته و به اين موقعيت ممتاز و شهرت بيرقيب خود مباهات ميورزند. در تأييد اين مدعا و موقعيت استثنايي، كافي است درنظر آوريم كه مجموع تلفات انساني ناشي از رخداد زلزله در ژاپن در طول نيم قرن اخير، اغلب كمتر از آمار سالانه تلفات ناشي از تصادفات جادهاي در ايران بوده است.
چنين است كه وقتي ميليونها چشم در بعدازظهر جمعه – 11 مارس 2011 – به صورت زنده شاهد پيشروي امواج 10 متري سونامي به سوي سواحل شرقي ژاپن بودند، اين بار هم تقريباً همه انتظار داشتند كه ابعاد خسارتهاي برجاي مانده از وقوع زلزله 8.9 ريشتري و سونامي ناشي از آن در ژاپن، در كمينه باقيمانده و چرخ اين اقتصاد بزرگ جهاني با لكنتي جدي مواجه نشود. درصورتي كه نه تنها اينك خبر ميرسد كه غولهاي بزرگ تويوتا و سوني در ژاپن تعطيل شدهاند ، بلكه شواهد بدست آمده حكايت از بزرگترين فاجعه انساني پس از جنگ جهاني دوم در ژاپن دارد و دولت مجبور به اعلام وضعيت فوقالعاده شده است.
به ديگر سخن، آثار سونامي اقيانوس آرام، نه تنها ژاپن و بسياري از كشورهاي شرق و جنوب شرق آسيا، روسيه، استراليا و نيوزلند را متأثر كرد و زبانههاي آن حتا تا كرانههاي باختري كشورهاي آمريكاي شمالي، مركزي و لاتين هم امتداد يافت؛ بلكه يك سونامي بزرگتر را در حوزه اقتصادي، سياسي، بهداشتي، نظامي، رواني و امنيتي در بسياري كشورهاي جهان از جمله در اروپا آفريد.
زيرا بار ديگر، جهانيان را متوجه عظمت خطري كرد كه از جانب نيروگاههاي اتمي و تأسيسات پتروشيمي، ميتواند تمامي حيات را در اغلب نقاط جهان به خطر اندازد .
از سوي ديگر، ابعاد اين خطر چنان متأثركننده و برانگيزاننده بود كه سبب شد تا بزرگترين زنجيرهي انساني سبزها در كنار نيروگاه هستهاي نكاروستهام درجنوب آلمان و درنزديكي شهر اشتوتگارت به طول بيش از 45 كيلومتر شكل گيرد تا مردم اين كشور اروپايي از اين طريق بتوانند فرياد اعتراض خويش را به گوش دولتمردان و زنان خود رسانده و خواهان برچيده شدن دايمي تمامي نيروگاههاي اتمي در اين كشور و جهان شوند .
و درست از اين منظر، شايد تهديدي كه انفجار در نيروگاه اتمي فوكوشيما آفريد را بتوان به فرصتي بدل ساخت تا جهانيان يكبار و براي هميشه دريابند كه حتا استفاده صلحآميز از انرژي اتمي تا چه اندازه ميتواند تبعاتي مرگآفرين و جبرانناپذير براي تداوم يك زندگي باكيفيت براي زمينيها به ارمغان آورد؛ چه رسد به اين كه اين انرژي بخواهد كاركرد نظامي هم يافته و يا به عنوان يك اهرم فشار مورد سؤاستفاده دولتها و يا گروههاي تروريستي جهان قرار گيرد.
چنين است كه نگارنده اين اميدواري را امروز، بيشتر از ديروز در دل خود روشن نگاه ميدارد كه حادثهي مرگبار سونامي ژاپن و انفجار فوكوشيما بتواند جهانيان را يك گام محسوس و عيني به برپايي جهاني عاري از تسليحات و نيروگاههاي اتمي نزديكتر سازد.
به راستي وقتي بشر اين توانايي را دارد تا نيازهاي انرژي خود را از طريق استحصال كارمايههاي پاكي چون خورشيد، باد، زمينگرمايي، جزر و مد، بيوديزل و ... تأمين كند، چرا بايد به دست خود بر ساخت سامانهاي اصرار ورزد كه ميتواند امنيت جهاني را آشكارا و اينگونه دهشتناك به مخاطره اندازد. يادمان باشد كه مطابق گزارش سازمان توسعه ملل متحد (UNDP) در سال 2007، تنها عرصهاي به طول و عرض 800 كيلومتر در صحراي آفريقا، چنانچه به سلولهاي فتوولتاييك مجهز شود، ميتواند نياز انرژي تمام مردم ساكن در تمام كشورهاي موجود در تمام قارههاي جهان را براي يك سال تأمين كند؛ به راستي چرا عزم و اراده جهاني نبايد حكومتها را به سوي تحقق اين آرمان سوق دهد؟
پرسش تأملبرانگيزتر ديگر آن است كه اگر ژاپن با همهي بضاعت فني و علمي خود نميتواند امنيت نيروگاههاي اتمي خويش را حتا در برابر رخدادهاي طبيعي و نه حملات نظامي تضمين كند، خداي ناكرده باوقوع چنين حوادثي در كشورهايي چون هندوستان، پاكستان، اسراييل و ايران كه علاوه بر آسيبپذيري در برابر رخدادهاي طبيعي، همواره ضريب امنيت نظامي آنها هم در مواجهه با تهديدهاي خارجي، يك دغدغهي جدي و انكارناپذير بوده است، چه فاجعهاي ممكن است بيافريند؟
باشد كه كوشش نخبگان و فرهيختگان عالم براي يافتن پاسخي درخور به اين پرسش، راه را بر تسريع روند خلع سلاح جهاني هموارتر سازد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 11:13 توسط محمد درویش