این خرسهای بامرام و ما آدمهای بیمرام!
با قتل فجیع یک قلاده خرس قهوهای دیگر در دامنههای سهند واقع در استان آذربایجان شرقی، شمار خرسهایی که در طول یک سال اخیر در فلات ایران کشته شدهاند به عدد هشت رسید. قتل خرسها در ایرانزمین در حالی افزایش مییابد که شمار آنها در طول چند دههی اخیر به شدت کاهش یافته و در صورت تداوم این روند، ممکن است یکی از بزرگترین پستاندارهای ایران و جهان، در سیاههی سرخ IUCN قرار گرفته و همان راهی را برود که یوزآسیایی در ایران طی کرده و میکند.
یکبار دیگر به این عکس دقت کنید ... چه پیامی را دارند این پانداهای دوستداشتنی انتقال میدهند؟ انگار در حالی که به مرور بر شمار آدمهایی که زیر آدم را خالی میکنند، افزوده میشود، بر شمار خرسهایی که زیر همنوعشان را پر کرده و تکیهگاهی امن برایش میشوند، افزوده میگردد! آیا این خجلتبار نیست؟
حقیقت این است که دنیای حیوانات هم پر از عشق و معرفت و رفاقت و پای هم ایستادن است، سزاوار نیست تا لذت زندگی را از آنها بگیریم، زیرا دوست داریم به کیفیت زندگی و معاشمان با مرگ آنها بیافزاییم.
به حادثه تلخ شیدا در دیار چهارمحال و بختیاری دقت کنید و از خود بپرسید: چرا همچنان عدهای حاضرند ننگ خوردن انگ شکارچی را بر خود بپذیرند و حتی در این راه بر حافظان طبیعت هم شلیک کنند؟!
آی انسانهای بامرام! به خدا این عین بی مرامی است! نیست؟






به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.