به بهانه ی دوست داشتنی ترین روز بهمن!
یه آدمایی هستند که هستند؛ هر چند نیستند ...
و یه آدمایی هم هستند که نیستند، هرچند هستند ...
آدم خوشبخت، کسی است که دوستانش از جنس گروه نخست باشند.
و من یکی از آن خوشبختهای روزگار هستم، زیرا دوستانی دارم که همیشه هستند، حتا آن زمانی که ظاهراً نیستند؛ دوستانی که گله نمیکنند، وامدارت نمیسازند، طلبکارت نیستند، در روزهای خوشی هواخواهت نمیشوند، سؤال پیچت نمیکنند، صبورند، گوش میدهند، اعتماد میکنند و دوستت دارند؛ حتا زمانی که یادت میرود بگویی: دوستشان داری ...
دوستانی مثل مجتبی پاکپرور که پاک، پرورش یافتهاند، طبیعت را دوست دارند، با گیاهان گفتگو میکنند، نگاهشان به سمت زیستمندان زمین است، فدایی وطنشان هستند؛ برای وقارش جان میدهند و عاشق پاکبازی برای مردمانشان هستند ...
امروز، روز اوست؛ اویی که میدانم این روزها بسیار خوشحال است، زیرا نتایج پژوهشهایش در قالب دانشنامه دکترا، همان ادای دینی شده است به آهنگ کوثر و آبخوانداریاش که آرامشش در گرو آن بود ...
و هرچند هنوز جوانتر از او ندیدهام، اما چیزی نمانده تا پدربزرگ صدایش زنند!
ممنونم از خدا که منو دوست داره ... وگرنه چه دلیلی داشت تا دوست مجتبی باشم!؟
پس به سلامتی 29 بهمن که حال آدم را خوش میکنه؛ بدون آن که جیبش را خالی کنه!
تولدت مبارک رفیق ...
پی نوشت:
- برای آنها که مجتبی را نمیشناسند.
- یه موقعهایی دلم تنگ میشه برات بامرام؟