بعد از تهران و مشهد نوبت آسمان اصفهان رسید تا پرندگانش را فراری دهد!

شاید پس از پرندگان، درختان هم اینگونه شهرهامان را ترک کنند!
همانگونه که چنارها دارند تهران را ترک می کنند! نمی کنند؟
این روزها دیار زنده رود حال و روز خوشی ندارد؛ دیگر نمیشود به کنار زاینده رود رفت و با تماشای جریان آرام و زلال این رودخانهی همیشه جاری در قلب ایران مرکزی، فراموش کرد همهی لکنتها و سکونها و مردابهای متعقنی را که گاه نفس زندگی را تنگ میکند ...
اصفهان دارد نرم نرمک و بی سر و صدا فرو مینشیند، این را میشود از افزایش معنی دار شمار ترکها بر بناهای تاریخی و نیمهتاریخی و مدرنش دریافت.
زایندهرود زمانی نه چندان دور، در طی مسیر 405 کیلومتریاش به وسیله آب چشمهها و کاریزها و جویها و مادیهایی که به آن میرسید، پرآبتر از سراب، خود را به پایاب فیروزهای اش (گاوخونی) میرساند؛ در صورتی که امروز همهی آن چشمهها و کاریزها و مادیها خشک شدهاند و سفرههای آب زیرزمینی به شدت در حال کاهش اندوخته آبی خود هستند ...
و وقتی روزگار زیرزمین اینگونه باشد، معلوم است که آسمان چنین سرزمینی هم دیگر توان پذیرایی از پرندگانش را نخواهد داشت و اینک مانند آسمان تهران و مشهد، شاهد قهر غمانگیز پرندگان از آسمان دیار نصف جهان هم هستیم! نیستیم؟
وای به روزی که آدمی در سکونتگاهی زندگی کند که در آن هر چه گوش را تیزکرده و سکوت را رعایت کند، نه صدای ترنم جویباری در زمین قابل شنیدن باشد و نه زمزمهی مستانهی پرندهای در آسمان ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.