دیروز یادداشتی را برای روزنامه شرق نوشتم با این عنوان: «واقعیت‌های تلخی که سرانجام آقای معاون اعتراف کرد» که امروز می‌توانید آن یادداشت را در صفحه شش روزنامه بخوانید. اما حقیقت عجیب آن است که ساعتی پس از ارسال یادداشتم، دریافتم که دکتر فاضل از سمتش برکنار شده است! رخدادی که البته در همان یادداشت در مورد وقوعش حدس زده بودم، اما هرگز فکر نمی‌کردم به این سرعت عینیت یابد!

بزرگترین شکار شکارچیان محترم در سال 1391

     با آرزوی موفقیت برای جانشین ایشان، توجه شما را به این یادداشت جلب می‌کنم که خود دربردارنده‌ی همه‌ی حرف‌هایی است که شاید برخی‌ها را هم نباید زد! نه؟

   در واپسین روزهای سال، اصغر محمّدی فاضل، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، سرانجام به یک خواست دیرینه‌ی فعالان و کارشناسان محیط زیست کشور پاسخ داده و در مصاحبه‌ای اختصاصی با اسدالله افلاکی در روزنامه همشهری، برای نخستین بار در طول دو دهه‌ی اخیر، مجموع شمار گونه‌های چهارپای قابل شکار کشور را اعلام کرد . لطفاً عدد 110 هزار رأس را یادداشت کنید. زیرا نه‌تنها این عدد نشان می‌دهد که چه تاراج گسترده و جنایت غیرقابل بخششی در مورد حیات وحش ایران رخ داده است، بلکه می‌تواند خط کش و معیاری باشد برای بررسی عملکرد دیگر مدیرانی که پس از دکتر فاضل بر این مسند خواهند نشست تا آنها اعلام کنند که از این پس، حاصل تمهیدات مدیریتی‌شان، توانسته چند درصد بر شمار این 110 هزار رأس بیافزاید.

    یادمان باشد که آمار ارایه شده توسط عالی‌ترین مقام متولی محیط طبیعی کشور، حتا اندکی از آمارهایی که نزدیک به دو ماه پیش توسط نگارنده اعلام شد ، کمتر است و البته آن هنگام برخی از طرفداران شکار، با بی‌اساس خواندن این آمار، منکر درخواست آتش‌بسی شدند که نگارنده برای دادن فرصت مجدد به طبیعت ایران و زیستمندانش، درخواست کرده بود.

    خوشبختانه اینک امّا بهانه‌ها گرفته شده و به سهم خویش می‌خواهم از اصغر محمدی فاضل قدردانی کنم که شجاعت اعلام آمار واقعی علفخواران مورد اشاره را داشت، هرچند می‌پذیرم که شاید این افشاگری به ضرر استحکام صندلی ریاستش تمام شود! که البته شد و به فاصله‌ی 24 ساعت از انتشار این مصاحبه‌ی روشنگرانه، نامبرده از مسئولیتش برکنار گردید! پیش‌تر هم البته وی کوشید تا با اعلام تخمینی واقعی‌تر از شمار یوزپلنگ‌های موجود در کشور، نشان دهد که وضعیت از آنی که فکر می‌کنیم به مراتب وخیم‌تر است.

    به هر حال، ضمن آرزوی موفقیت برای آقای دکتر کیخا که به عنوان جانشین ایشان معرفی شده‌اند، اینک گام بعدی آن است که ظرفیت پذیرش مناطق چهارگانه تحت حفاظت سازمان اعلام شود تا مشخص گردد که در مجموع چه تعداد رأس از وحوش را می‌توان در این مناطق مستقر کرد و آیا شمار کنونی آنها، متناسب با ظرفیت، بیشتر از آن یا کمتر است؟

    در این میان، یک چیز کتمان ناپذیر است، اینکه وقتی کلنگ بنای سازمان حفاظت محیط زیست در دهه‌ی 40 هجری شمسی توسط اسکندر فیروز بزرگ بر زمین زده شد، فقط شمار وحوش موجود در باختر استان فارس (جایی که اصطلاحاً از آن با عنوان اندوخته گاه زیست سپهر یا ذخیرگاه زیستکره ارژن و پریشان یاد می‌شود)، بیش از 200 هزار رأس بود! به راستی ما چه بلایی بر سر این طبیعت ارزشمند آورده‌ایم؟ و چرا همچنان اجازه می‌دهیم سالانه بیش از 4 میلیارد ساچمه به سمت این 110 هزار رأس نشانه رود؟!

    دکتر فاضل، اما در جای دیگری از مصاحبه‌ی تاریخی‌شان با روزنامه همشهری – مورخ 26 اسفند 1391 – می‌گوید: «امسال نخستین سالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست هیچ پروانه‌ای برای شکار در مناطق حفاظت شده صادر نکرده است.» این در حالی است که نگارنده امسال خود شاهد انتشار اعلامیه‌های متعدد ادارات کل محیط زیست در برخی از استان‌ها برای صدور پروانه شکار بوده و به نظر می‌رسد یا این مجوزها بدون آگاهی و نظارت عالی‌ترین مقام مسئول در این حوزه صادر می‌شود و یا آن که اراده‌ای قوی‌تر در سازمان متولی طبیعت ایران وجود دارد که می‌تواند دکتر فاضل را به نفع منافع شکارچیان محترم داخلی و البته محترم‌تر خارجی! دور بزند که البته زد! نزد؟

     غم‌انگیزتر آن که متأسفانه برخی از قدرت‌سالاران و مدیران ارشد و افراد ذی‌نفوذ در ارگان‌ها و نهادهای متموّل هم وجود دارند که بدون داشتن پروانه شکار و یا با فراغی بال و اسکورتی چشم‌نواز وارد مناطق حفاظت شده و پارک‌های ملّی شده، بدون دغدغه به شکار می‌پردازند و این رویه را به طور معمول در آخر اغلب هفته‌ها در طول سال استمرار می‌بخشند!

    نگارنده امیدوار است، نسل چنین آقازاده‌ها و شازده‌هایی که مشخص است ریشه در فسیل‌های دوران حاکمیت قجرالسلطنه‌ها دارند، هر چه زودتر بخشکد و اجازه دهیم در سال 1392، همه‌ی زیستمندان طبیعت ایران از درختان یگانه‌ی جنگل‌های هیرکانی تا زاگرس و مانگروها و از کل و بز تا قوچ و میش و مرال و آهو و جبیر و پلنگ و یوز و گرگ و ... از نوبت تنفسی که اعلام کرده‌ایم، لذت برده و بتوانند توان خودترمیمی و زیست‌پالایی خود را مجدداً احیاء کنند.

 

    پی‌نوشت:

    احمد علی کیخا را از زمانی که نایب رییس کمیسیون کشاورزی، آب، منابع طبیعی و محیط زیست در مجلس هشتم بود می‌شناسم و با ایشان چند نشست کاری هم داشته‌ام؛ وی را مدیری متخصص می‌دانم که دکترای خود را نیز در رشته اقتصاد آب از دانشگاه نیوانگلند استرالیا گرفته است؛ امیدوارم در زمان مسئولیت ایشان در معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، دست کم مسأله حق آبه محیط زیستی تالاب‌ها حل شود و افق روشنی در این حوزه ترسیم گردد.

   پی نوشت 2:

   آخرین واکنش دکتر فاضل هم در مصاحبه با خبرنگار ایسنا خواندنی است: «فاضل در خصوص استعفای خود از معاونت محیط طبیعی گفت: بنده استعفا ندادم اما به نظر رییس سازمان احترام می‌گذارم چرا که انتصاب و برکناری معاونین حق رییس سازمان است. وی با تاکید بر اینکه هیچ معامله‌ای در کار نبوده و نیست،‌ افزود: اگر می‌خواستم معامله کنم مقابل مافیای شکار و سلاح و زمین خواری نمی‌ایستادم. فاضل تصریح کرد: امروز محیط زیست کشور بیش از هر چیز نیازمند همدلی است و اختلاف و بداخلاقی به نفع کشور نیست و همگان باید برای آتش بس با محیط زیست تلاش کنند

درج نظر