امروز - در نخستین روز از آخرین فصل دوست‌داشتنی و پررنگ و رنگ به رنگ سال، پاییز - در صفحه 10 روزنامه قانون از یک دستاورد مهم محیط زیستی جهان سخن گفته‌ام که در اجلاسی بدست آمده که ایران هم در عالی‌ترین سطح مرتبط در آن ظاهراً حضوری فعال داشته است، هر چند که دست کم یک گزارش وجود دارد که می‌گوید: آمادگی ایران تا قبل از شروع اجلاس در حد صفر بوده است! با این وجود، نه سازمان حفاظت محیط زیست و نه هیچ رسانه‌ی دولتی یا غیردولتی دیگری به این توافق مهم اشاره‌ای نکرد؛ موضوعی که آشکارا نشان می‌دهد چه فقر دانشی تؤام با بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی مهمی در بین رسانه‌های گروهی مرتبط با محیط زیست - چه در سطح دولت و چه در سطح نهادهای غیردولتی - هنوز وجود دارد. به نظرم، وظیفه‌ی تربیت یک گروه از خبرنگاران متخصص و تحلیل‌گر در حوزه محیط زیست باید هر چه سریع‌تر در دستورکار وزارت ارشاد، رسانه ملی، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و نیز سمن‌های مرتبط با این حوزه قرار گیرد. به راستی در حال حاضر ما چند خبرنگار متخصص در این حوزه داریم که مشغول خبررسانی مستقل و بدون واسطه هستند؟ چرا به این موضوع مهم توجه نشده و نمی‌شود؟ بهترین و برترین روزنامه محیط زیستی کشور، همچنان همشهری است که عملاً فقط یک اسدالله افلاکی دارد با هزار سودا! در بقیه‌ی روزنامه‌ها و سایت‌ها و خبرگزاری‌ها هم اگر وضع بدتر نباشد، بهتر نیست! هست؟ همه به دنبال چند تیتر نخست از چند خبرگزاری و روزنامه مهم هستند تا آنها را ترجمه یا کپی کرده و انتشار دهند و یا بعضاً چند خبر جنجالی و زرد از درون آنها بیرون بکشند و تمام! چرا ... چرا رسانه‌های ما نگاه‌شان به محیط زیست چنین حقیر و خجالت‌آور است؟

    اخیراً در یازدهمین اجلاس متعاهدین کنوانسیون تنوع زیستی که در حیدرآباد هند برگزار شد، یک تصمیم خوشایند آن هم با موافقت نمایندگان عالی‌رتبه تمامی 193 کشور عضو، از جمله جمهوری اسلامی ایران گرفته شد. آن تصمیم این بود که قرار شد تا سال 2015، بودجه سالانه‌ی حفاظت از زیگونگی حیات (تنوع زیستی) با دوبرابر رشد به حدود 10 میلیارد دلار برسد .
این موضوع از آنجا حایز اهمیت بیشتر است که بدانیم، جهان در یک بحران اقتصادی کم سابقه درگیر شده است و اغلب دولت‌ها می‌کوشند تا به نحوی از بودجه‌ها و هزینه‌های مرسوم خود بکاهند. اما با این وجود، به نظر می‌رسد، وزن ملاحظات محیط زیستی چنان سنگین شده و وارد جستارهای سیاسی در عالی‌ترین سطح خود گردیده که دولتمردان و زنان جهان، چاره‌ای جز هم‌نوایی و همراهی با این موج گسترده‌ی سبزاندیشی ندارند. اتفاقاً با این پیشنهاد نخست کشورهایی چون چین ابراز مخالفت می‌کردند، یعنی همان کشوری که تاکنون از بحران اقتصادی مصون مانده و همچنان به رشد اقتصادی سالانه 8 درصدی خود می‌نازد که البته در نهایت تسلیم استدلال دیگر کشورها شده و نماینده‌اش بر مفاد این پیمان مهر تأیید زد. جالب این که در این کنفرانس، محمدجواد محمدی‌زاده، معاون رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست هم شرکت و سخنرانی داشتند، اما شما اگر خبری از این دستاورد را در خروجی‌های متعدد رسانه‌ای سازمان دیده‌اید، من هم دیده‌ام! غم‌انگیزتر آن که هیچ یک از رسانه‌های مستقل خبری هم به این رخداد امیدبخش نپرداختند؛ در حالی که یادشان نرفته بود، تناقض آماری جناب رییس را در مورد شمار یوزهای آسیایی موجود در ایران، بزرگنمایی کنند ! چرا؟

    نکته آخر این که اختصاص 10 میلیارد دلار برای کمک به ارتقای امنیت روانی زیستمندان موجود در کره زمین، باید کف مطالبات ما باشد نه سقف آن؛ به ویژه وقتی می‌بینیم خسارت‌های ناشی از یک رخداد طبیعی، مانند توفان سندی، می‌تواند 70 میلیارد دلار هزینه بر روی دست مردم در آمریکای مرکزی و شمالی بگذارد و یا وقتی می‌دانیم میزان روزانه هزینه‌های تسلیحاتی در همین خاورمیانه بیش از دوبرابر آن 10 میلیارد دلاری است که قرار است برای نجات حیوانات در سال هزینه کنیم. آیا چنین موازنه‌ی حیرت‌انگیزی، شرم‌آور نیست؟ فقط کافی است به همین جنگ خجالت‌بار اخیر در غزه بنگریم؛ هر موشکی که اسرائیلی‌ها برای دفاع در سامانه گنبد آهنین شلیک می‌کنند، 60 هزار دلار قیمت دارد و در طول یک هفته گذشته، قیمت ابزار جنگی مصرف شده در این جنایت ننگ‌آور به حدود نیم میلیارد دلار رسیده است و اگر خسارت‌های مالی، روانی و جانی آن را محاسبه کنیم، به راحتی از رقم 10 میلیارد دلاری که قرار است دولت‌های دنیا برای حفظ تنوع زیستی جهان، هزینه کند، عبور می‌کند! چگونه چنین ننگی را تحمل می‌کنیم و دم برنمی‌آوریم؟

    امیدوارم ما نسل حاضر بر روی کره زمین، پیش از آن که چشم بر روی هم بربندیم و راهی قرار ابدی‌مان شویم؛ بتوانیم روزی شاهد وارونه شدن این نسبت شرم‌آور باشیم.
    آمین.

درج نظر