برگرهایی که بلوط ها را زغال میکنند و آسمان را آلوده!
پژوهشی که اینک میخواهم به تحلیل ستادههای آن بپردازم، برای خیل عظیم دوستداران همبرگر میتواند بسیار غمانگیز و باورنکردنی باشد و حتا اثرات بازدارنده آن به مراتب بیشتر از کشف حیرتانگیز یکی از هموطنان عزیزم در دیار قم، است! نیست؟
و امّا ماجرا چیست و چگونه آغاز شد؟
در هیجدهمین روز از سپتامبر 2012، دانشمندان دپارتمان محیط زیست دانشگاه کالیفرنیا (CE-Cert)، نتایج پژوهشی را منتشر کردند که احتمالاً هیچ کس را به اندازه خودشان حیرت زده نکرد! آنها با بررسی سازوکار پختن فستفودهایی چون همبرگر بر روی کبابپزهای زغالی و تجاری در رستورانهای چند شهر ایالات کالیفرنیا، از جمله لسآنجلس، با شگفتی دریافتند: میزان آلایندگی هوا ناشی از پختن یک همبرگر برابر است با مقدار ذرات خطرناکی که از موتور دیزلی یک کامیون 18 چرخ پس از 143 مایل رانندگی در یک آزادراه، ایجاد شده و در نیوار (اتمسفر) منتشرمیشود.
این در حالی است که سالانه هزاران نفر از ساکنان کلانشهرهای بزرگ در ایران و جهان در اثر آلودگی هوا جان داده یا دچار بیماریهای حاد و مزمن میشوند؛ بیماریهایی که درمان آنها، هزینههای گزافی را بر دولت و شهروندان تحمیل میکند. به دیگر سخن به نظر میرسد، یکی از مهمترین دلایل افزایش آلودگی هوا در سکونتگاههای انسانی که تاکنون به صورت کامل از ذهنها مغفول مانده، همانا نحوهی تجاری کباب کردن گوشت و زغالیکردن برگر باشد؛ فرآیندی که عملاً هیچ تمهید یا مقررات و شیوهنامهای برای مهار این پدیدهی خوفناک و تشدیدکنندهی آلودگی پیشبینی و تدارک دیده نشده است. از همین رو، اینک گروهی از متخصصان سرگرم بررسی مجدد سازوکار و فرآیند پختن خوراکیهای گوشتی، به ویژه به صورت کباب شده هستند؛ معضلی که شاید در هیچ جا به اندازه ایران که یکی از مشهورترین غذاهای ملّیاش چلوکباب باشد، حاد نیست! هست؟
به عبارت دیگر، ستادههای جدید پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که فرآیند تولید مواد غذایی گوشتی در مقایسه با همتایان غذایی گیاهیاش، خطر جدیدتری افزون بر خطراتی که تاکنون کشف شده بودند هم ممکن است دربرداشته باشد. زیرا همانگونه که چند ماه قبل دانشمندان سوئدی در پژوهشکدهی بینالمللی منابع آب در شهر استکهلم (SIWI) نشان دادند ، نهتنها رژیم گوشتخواری میتواند تاراج اندوختههای آب شیرین جهان را شتاب بخشد؛ نه تنها سببساز انتشار 51 درصد از کل گازهای گلخانهای را فراهم میآورد و نهتنها نرخ فرسایش آبی و بادی و جابجایی خاک را بیشتر کرده و بر وخامت پدیدهای چون ریزگردها در مناطق آسیبپذیری چون جنوب باختری آسیا میافزاید؛ بلکه اینک مشخص شده که به طور مستقیم، هر برگر زغالی می تواند بیش از دو برابر یک کامیون 18 چرخ هوا را هم آلوده ساخته و نفستنگی آدمها را کامل کند!
به دیگر سخن، هر چقدر که پروتئین حیوانی در سبد غذایی مردم، حضوری پررنگتر داشته باشد، میتوان انتظار داشت که منابع آب شیرین هم با تهدید جدیتری روبرو شوند؛ شدت آبشدن یخها در جنوبگان و شمالگان هم افزایش یابد، فرآیند تغییر اقلیم و جهانگرمایی تسریع شود و کابوس خشکسالی بیش از گذشته مردم ساکن در مناطق آسیبپذیری چون نوار 35 درجه عرض شمالی، مثل ایران را جدیتر تهدید کند.
و اینها همه در حالی است که میدانیم از منظر شاخصهای سلامتی و بدون توجه به معیارهای اخلاق در محیط زیست هم، حذف برگرهای زغالی و دیگر فستفودها ار رژیم غذایی، به مراتب بر کیفیت زندگی، کاهش خدمات درمانی و افزایش طول عمر میافزاید.
بنابراین، اینک در شرایطی که مهمترین و بزرگترین رویشگاه جنگلی کشور در باختر وطن موسوم به زاگرس با بدترین شرایط بومشناختیاش روبروست؛ در شرایطی که حدود 30 درصد از گسترهی شش میلیون هکتاری آن با خطر خشکیدگی مواجه شده ؛ در شرایطی که همچنان هزاران هکتار از این رویشگاهها طعمهی کورههای زغال میشود تا حرارتی متبوع برای به سیخ کشیدن گوشت حیوانات بیگناه را فراهم کند و در شرایطی که شمارش معکوس برای خشک شدن اندک تالابهای موجود در این منطقه مانند گندمان هم به صدا درآمده است؛ آیا بهتر و سزاوارانهتر نیست که بکوشیم تا مصرف گوشت، به ویژه گوشت قرمز را اگر نمیتوانیم قطع کنیم، دستکم به کمینه برسانیم و یا حداقل، کباب کردن گوشت را متوقف سازیم؟