وقتی که سرزمین مادری هم فرو می ریزد!
بيشك بسياري از هموطنانم كه شب گذشته بينندهي بخشهاي خبري سيما بودند، با مشاهدهي صحنههاي هولانگيز ريزش زمين و پديدارشدن فروچالههاي حيرتآور و ژرف در منطقهي عمومي شهرستان كبودرآهنگ همدان برخود لرزيدند؛ درست مانند اهالي سختكوش و كشاورزان منطقه كه چندسالي است از كابوس دهان بازكردن زمين و بلعيدن آنها كه رويش ايستادهاند، خواب راحت و آرام را از ياد بردهاند!
امّا چرا كار را به اين بيساماني رساندهايم؟! چگونه است كه شناسههاي آشكار اُفت سطح آب زيرزميني را در منطقه در طول دو دههي اخير نديديم و باور نكرديم؟ چگونه است كه كاهش عملكرد در هكتار را در اغلب اراضي كشاورزي استان، به ويژه در قهاوند، كبودرآهنگ، آوج و فامنين مورد مداقه قرار نداديم؟ چرا از فروچالههاي اطراف روستاي «همهكسي» عبرت نگرفتيم و چرا همچنان كوشيديم تا آخرين قطرههاي آب موجود در آبخوان روبه زوال قرهچاي را هم مكيده و فاجعهاي چنين دهشتناك را بيافرينيم؟
اگر امروز حتا به استواري زمين زير پايمان هم نميتوانيم اعتماد كنيم، بايد يادمان باشد كه «از ماست كه بر ماست.»
آن روز كه كارشناسان و دلسوزان اين آب و خاك فرياد برآوردند كه اين شيوهي كشاورزي و آبياري فقط و فقط تيشه به ريشه زدن است؛
آن روز كه اعلام كردند: به جاي ساخت سدهاي مخزني روزميني، بايد با شناسايي آبرفتهاي درشتدانه، بكوشيم تا از فناوري ساده و ارزانقيمت، امّا پايدار هدايت و ذخيرهي آب در زيرزمين سود ببريم؛
آن روز كه از لزوم پيروي از موازين آمايش و چيدمان توسعه بر اساس خواهشهاي بومشناختي (اكولوژيك) سرزمين سخن راندند؛
آن روز كه از كاهش وابستگي معيشتي در سرزميني گفتند كه 90 درصد از قلمرو آن در محدودهي سرزمينهاي خشك (drylands) قرار گرفته است؛
و آن روز كه هشدار دادند، صنايع پرمصرفي چون نيروگاه حرارتي شهيد مفتح همدان نبايد و نميتواند در زير حوضهي آبخيز شكنندهاي چون «قرهچاي» به بقاي خود ادامه دهد؛ كسي حرف آنها را نشنيد و يا اگر شنيد، با لبخندي سبكسرانه از آن گذشت!
و امروز عقوبت آن سبكسري در هيبت طنين مرگبار ريزش زمين در همدان، رفسنجان، خراسان، يزد، كرمان، سيرجان، بيرجند، ورامين، شهريار، بويينزهرا، قزوين، اراك، ساوه، اصفهان، جهرم، بختگان، ارژن، مرودشت، سعادتشهر و ... گريبانمان را گرفته و بازخوردهايش چنان رسا شده كه نهتنها به صدر گزارشهاي معتبرترين نشريات علمي جهان ميرسد؛ بلكه ابعاد رسانهاي يافته و شبكههاي مختلف تلويزيوني نيز ناچار از انعكاس آن ميشوند.
و اين، همان بيابانزايي است كه بارها نسبت به وقوع پنهان و ناپيدا، امّا شتابناك آن در همين تارنما هشدار دادهام.
هموطن عزيز من!
بيابانزايي، فقط به هجوم ماسههاي روان و برخاستن گرد و غبار در هوا و شورشدن اراضي محدود نميشود. بيابانزايي ميتواند استوارترين تكيهگاه بشر، يعني همين زميني كه بر روي آن ايستادهايم را نيز به چالش كشيده و نااستوار سازد.
ياد جملهاي زنهاردهنده از بومشناس مشهور معاصر، دانيل چيراس افتادم كه نااميدانه ميگويد: «با گذشت سالها به اين دريافت رسيدهام که بسياری از تلاشهای ظاهراً اساسی صورت گرفته به انگيزهي حفاظت از محيط زيست، اصلاً ربطی به موضوع نداشتهاند! در حقيقت، بيشتر تلاشها را دقيقاً میتوان به مثابه جانشين و وسيلهای موقت تلقی و ترسيم کرد، زيرا اغلب آنها فقط به نشانگانِ بيماری میپردازند و از فهم دلايل اصلی نهفته در آن عاجزند.»
نگاه كنيد كه وقتي چيراس از حاصل كوششهاي صورت گرفته در غرب با چنين عباراتي ياد ميكند، ما ديگر چه بايد بگوييم؟ مايي كه حتا ظاهر داستان را هم حفظ نكرده و بعضاً ميشنويم كه از منابع طبيعي به عنوان سد راه توسعه ياد ميشود، سياستهاي مهار جمعيت را نيرنگهايي شيطاني معرفي كرده و آموزههاي زيستمحيطي در ردهي دسايس امپرياليستي قرار ميگيرد!
درحقيقت، اگر تا امروز سرزمين مادري به رغم زخمهاي فراوان، دوام آورده است، نه به دليل هوشمندي و مديريت شايستهي اعمال شده بر آن، كه فقط به خاطر كندي رشد اقتصادي كشور بوده است! وگرنه همين صداي پرندگان و زمزمهي كوهساران و پاكي چشمهساران و سرسبزي هيركاني را هم نداشتيم!
و ...
روزگار بدي داريم ... اميد كه مشاهدهي اين فروچالهها سبب شود تا بيشتر فرو نرويم و به سوي روشناييها بازگرديم؛ هر چند به قول سرودهي مانا و دوهزارسالهي ويرجيل:
آسان است پايينرفتن از دوزخ
چرا كه درهاي تاريك دوزخ
همواره شبان و روزان گشوده است
امّا بازگشتن به سوي بهشت و روشنايي روز
رنج است و محنت بسيار
مؤخره:
1- زير حوضهي رودخانه قرهچای، 1783325 هکتار وسعت دارد (معادل 2/19 درصد از کل آبخيز مادر آن، يعني درياچهي نمک) و در داخل ارتفاعات واقع بين البرز مرکزی و زاگرس قرار گرفته است. اين زيرحوضه در تقسيمبندي طرح جامع آب کشور به عنوان زيرحوضهي شمارهي 4 از حوضهي هفتم مطالعاتی و با کد 4-1-7 مشخص شده است. بلندترين نقطهي اين زيرحوضه کوه الوند با 3580 متر ارتفاع از سطح دريا بوده و کمينهي ارتفاعی آن هم 864 متر است. قرهچای از دو شاخهي اصلی جنوبی (رود شراء از ارتفاعات دشت شازند اراک) و غربی (از اتصال شش رود کوچک از دامنهي شمالی الوند ) سرچشمه گرفته و پس از به هم پيوستن شاخههای مزبور در شمال شرق استان همدان (در انتهای دشت کبودرآهنگ و رزن)، به فاصلهي 120 کيلومتر از مغرب به مشرق جريان يافته و در حدود 30 کيلومتری جنوب غربی ساوه وارد دشت میشود تا در نهايت به درياچهي قم منتهی گردد.
2- جالب است بدانيم كه دستکم 4 واحد از مجموع 9 واحد آبشناختی حوضهي كبودرآهنگ به مساحت 103 هزار هکتار، در شمارِ سيلخيزترين نقاط آبخيز قرهچای محسوب میشوند. همچنين، درباره وجه تسميه «كبودراهنگ» نقل شده است كه اين شهرقبلاً چمنزار وسيع با آب زيرزميني فراواني بوده كه به وسيلهي كاريز آبها را به سطح زمين ميرساندهاند، در فرهنگ فارسي «راهنگ» به معناي رودخانه، قنات و مجراي عبور آب آمده است، به دليل وجود سنگهاي كبود و كبودي بستر قنوات (راهنگ) رنگ آب نيزكبود به چشم آمده است و بدين سبب«كبود ـ راهنگ » شهرت يافته است. گرچه اسم شهرستان را كبوترآهنگ نيز تلفظ ميكنند. ليكن نام رسمي و تلفظ صحيح آن «كبود راهنگ» است: rahang ـ kabud
3- در خبرها آمده بود كه مدير آموزش و پرورش كبودرآهنگ گفته: از مجموع 918 كلاس درس در اين شهرستان 231 كلاس قابل بازسازي نبوده و در شرايط تخريبي قرار دارند. كاش ميدانست كه اتفاقاً او دست به ريشهگاه زده است. ملتي كه براي آموزش و پرورش كودكانش هزينه كند، بيشك رستگارياش را در طول زمان تضمين كرده است و ديگر با چالشهايي چون فرونشست زمين، آن هم در چنين ابعادي مواجه نخواهد شد.
4- نيروگاه حرارتی شهيد مفتح همدان – که پس از نيروگاه شهيد رجايي، دوّمين نيروگاه حرارتی بزرگ کشور محسوب میشود - در سال 1375 با ظرفيت 4 واحد 250 مگاواتی، به وسيلهي رئيسجمهور وقت افتتاح شد (همشهری، شماره 1020، مورخ 28 تير 1375، ص 1)، امّا ظاهراً خيلی ديرتر وارد مدار شد و به هرحال مردم و کشاورزان منطقه، هماينک با عوارض فزايندهي آن در حوزهي آب، خاک و هوا مواجه هستند. تأسفآورتر آن که پسابهای آلودهي نيروگاه بدون هيچ پالايشی و يا لحاظ هرگونه تمهيد زيستمحيطی در اراضی اطراف نيروگاه (دشت فامنين در کيلومتر 44 محور همدان- تهران) رها شده و منطقهي اطراف را شبيه به درياچهي نمک قم، آن هم در مواقع خشکسالی کردهاند که خود اين مسأله، سبب تشديد آلودگی و پراکنش زمينی و فضايي آن در سطح منطقه، به ويژه در مواقع رخداد بادها يا سيلهای شديد خواهد شد. علاوه بر اين، فعاليت نيروگاه تأثير منفی زيادی در اُفت سطح آب سفرههای آب زيرزمينی منطقه داشته، به نحوی که مسئولين برای تأمين آب نيروگاه اقدام به اجرای دو طرح بزرگ انتقال آب از سد مخزنی شنجور و چاههای آب شرب رزن کردهاند. واپسين نکته اشاره به آثار مخرب نيروگاههای حرارتی در تشديد پديدهي گلخانهای است، به گونهای که مقدار انتشار CO2 از نيروگاههاي حرارتي کشور را در سال 1378 بالغ بر 4/89 ميليون تن برآورد کردهاند (دفتر طرح ملّی تغيير آب و هوا ، 1382). در عظمت اين رقم همان بس که بدانيم، توان جنگلهای هيرکانی کشور، يعنی بهترين و انبوهترين رويشگاه جنگلی ايران در ترسيب کربن از حدود 08/14 ميليون تن در سال تجاوز نمیکند.
در همین ارتباط:
- به علت برداشت بی رویه آبهای زیرزمینی، حفره ای به عمق 20 متر در حوالی همدان
- وقتي زمين فرو مي رود - راديو زمانه