خبر سياه ِ سبزپرس آبي پوش در روز نحس شهريور!
محمّدباقر صدوق را يادتان هست؟ هم او كه ناصر كرمي از قولش نوشت: حفاظت از زيستگاهي كه شغال هم در آن يافت مينشود، به چه معناست؟! يادتان هست كه اين مديركل سازمان حفاظت محيط زيست رسماً پيشنهاد كوچك كردن يا حذف بسياري از مناطق چهارگانهي سازمان را مطرح كرد؟ در آن روز و آن مصاحبه، او به زبان بيزباني گفت: در مناطق تحت امر خويش، اختياري نداريم و بالاترنشينها نميخواهند يا نميگذارند كه حفاظتي واقعي صورت گيرد! اندكي بعدتر نوشتم كه به دليل برخورد با يك متخلف متجاوز در استان كهكيلويه و بويراحمد، تمامي پرسنل سازمان حفاظت محيط زيست استان با لباس شخصي تردد ميكنند و آرم سازمان را از ترس انتقام متخلفين! از روي خودروهاي دولتي خويش پاك كردهاند!

و امروز در سبز پرس، به تلخی و ناباورانه ميخوانيم كه دكتر محمّد باقر صدوق روانه بيمارستان سرخه حصار تهران شده است؛ آن هم نه براي عيادت كردن كه براي عيادت شدن! چرا كه ظاهراً خبر اسد افلاكي كار خودش را كرده است و امروز صدوق بايد تاوان عدم حمايت از آموزههاي محيط زيست را در ايران بدهد؛ هرچند اگر بالاترين مرجع قانوني كشور حكم به صداقت گفتههايش داده باشد!

رخداد تلخ و سياهي كه در سيزدهمين روز شهريور 87 در عمارت تخريب شدهي محيط زيست استان تهران به وقوع پيوست (به همراه ماجراي تجاوز روز دوشنبه به پارك ملّي كوير)، بار ديگر يادمان مياندازد كه تا چه اندازه دل بستن به حفاظت واقعي از محيط زيست و عملي شدن قوانين مترقي پاسداري از طبيعت وطن، رؤيايي و دور از دسترس به نظر ميرسد.
با اين وجود، همچنان ميگويم و ميگوييم: آنچه يافت مي نشود، آنم آرزوست ...
در همین باره:

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.