همكاران عزيزم، آقايان دكتر احمد رحماني و مهندس هاشم كنشلو، از پژوهشگران بخش تحقيقات جنگل مؤسسه متبوع، هفته‌ي گذشته بازديدي از منطقه‌ي عمومي كلاردشت داشتند، عرصه‌اي كه قرار بوده بهشت ايران باشد؛ امّا به شهادت دو تصويري كه ملاحظه مي‌كنيد، مي‌رود تا به پهنه‌اي دوزخي بدل شود كه ديگر نه هويت كوهستاني و جنگلي خود را دارد و نه حتا مي‌توان از آن انتظار كاركردي بياباني، با چشم‌اندازهاي جذاب اين بوم‌سازگان گرم و خشك را داشت.

 

عرصه لم يزرع در كلاردشت؛ بهشت سابق ايران! - شهريور ۸۷هجوم اراضي كشاورزي و ويلا به سوي جنگل در كلاردشت - شهريور ۸۷ - شيب شمالي

 

به هر حال، همان طور كه پيش‌تر هم يادآوري كرده بودم، نمونه‌ي كلاردشت، شاهد گويايي است كه نشان مي‌دهد: سؤ مديريت و انكار توانمندي‌هاي سرزمين در چيدمان توسعه تا چه اندازه مي‌تواند مخرب و بنيان‌كن باشد، حتا اگر اين نابخردي انساني در بوم‌سازگان توانمندي چون كلاردشت رخ داده باشد.

آيا كجور هم كلاردشتي ديگر خواهد شد؟!


و اين درست همان سرنوشت شومي است كه با ديدن تابلوهاي رنگارنگ و غول‌پيكر تبليغاتي بر در و ديوار شهر، انتظار كجور، كندلوس، جواهرده و ديگر زون‌هاي اقماري هيركاني را مي‌كشد.