راهاندازي پايگاه ملّي مديريت خشكسالي كشاورزي
سرانجام، در راستاي برنامهي راهبردي خشكسالي و به همت دكتر بهرام ثقفيان و همكاران سختكوششان در مركز تحقيقات حفاظت خاك و آبخيزداري، پايگاه ملّي مديريت خشكسالي كشاورزي كشور، راهاندازي شد.

در مورد ضرورت راهاندازي اين پايگاه ارزشمند، در تارنماي مركز ميخوانيم: «پايگاه مديريت خشكسالي ميتواند با پايش خشكسالي، احتمال وقوع اين پديده را پيشبيني و با هشدار به هنگام و ارايهي برنامههاي مديريتي مناسب از خسارتهاي آن به نحو چشمگيري بكاهد. اين پايگاه با پايش نمايههاي مختلف خشكسالي و ديگر عوامل، امكان وقوع دورههاي خشك و شدتهاي احتمالي آنها را به برنامهريزان اطلاع ميدهد. از آنجايي كه فعاليتهاي مختلف كشاورزي و صنايع وابسته به آن، نخستين بخشهايي هستند كه تحت تأثير پديدهي خشكسالي قرار ميگيرند، پايگاه ملّي مديريت خشکسالی كشاورزي (National Center for Agricultural Drought Management) در مركز تحقيقات حفاظت خاك و آبخيزداري ايجاد شده است تا از طريق پایش، پیشبینی و مديريت ريسك خشکسالی كشاورزي، آمادگي رويارويي با اين پديده و تهيه و اجراي بهنگام برنامههاي مناسب براي كاهش خسارتهاي خشكسالي را فراهم آورد.»
اميد كه اين پايگاه بتواند به وظايفي كه قولش را داده عمل كند و با تغيير مديريتها از شتاب كارايي و راندمان سودمندياش كاسته نگردد.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.