محيط زيست و سياست؛ از هماوردی تا هماغوشی - 12
چگونه است كه از تاريخ درس نميگيريم و اشتباهات پيشينيان را تكرار ميكنيم؟ به اين ترتيب، آيا نبايد به ولتر حق دهيم كه اينچنين تلخ در مورد نوع بشر به قضاوت بنشيند؛ بشري كه قرار بوده اشرف مخلوقات باشد؟! ولي اگر به او حق دهيم، تكليف امروز ما چه خواهد بود؟ پرسش اصلي اين است: اگر به قول او، اين آز، ((سيريناپذير)) و اين غرور، ((رام نشدني)) باشد؛ پس ديگر چه ميتوان كرد و چه اميدي بايد به آينده داشت[1]؟!
شايد يك پاسخ اين باشد كه: عصر حاضر، به رغم تمامي آلامي كه براي بشريت به ارمغان آورده است، از يك ويژگي ناهمتا نيز سود ميبرد، كه نه تنها پيشينيان ما در زمان افلاطون و ولتر از آن بيبهره بودهاند؛ كه حتي نسل هيگينز هم نميتوانست تصوّر آن را بكند!
آيا ميدانيد كه اگر امروز بر صفحة رايانة خويش، نشاني: digital.library.upenn.edu/books را حک کنيد، اين امكان هست تا در دم، صاحب كتابخانهاي مجاني با بيش از 55 هزار جلد كتاب شويد[2]؛ كتابهايي كه تاريخ نخستين چاپ برخي از آنها ((نوامبر2003)) است؟! آيا ميدانيد، موتورهاي جستجوگر[3] در شبكههاي گوناگون اينترنتي، زحمت كاوش كتابخانهاي ما را بسيار كم و امكان بهرهوري مطلوبتر از ((زمان))، يگانه سرمايهاي كه ديگر باز نخواهد گشت، را بيشتر كردهاند؟ پس اگر اينها كه گفتيم، واقعيت داشته باشد، كه دارد؛ نبايد اين اتفاق خجسته را نشانة بختياري خويش بدانيم و از امكان درك هزارة سوّم مسرور باشيم؟!
[1] متجاوز از 2000 سال قبل از ولتر نيز، يك غيبگوي ديگر به نام ارسطو! پيشبيني كرده بود كه: ((حرص و آز بشري سيريناپذير است.)) شايد به همين دليل، گاندي دردمندانه زنهار ميدهد: ((سيارة ما، نيازهاي ما را برآورده ميكند، اما حرص و آز را نه(گزارش باشگاه رم؛ جهان در آستانة قرن 21!))
[2] كتابخانة بزرگ دانشگاه پنسيلوانياي آمريكا.
[3] search engine