تولّد پايگاه خبري فضاي سبز و محيط زيست ايران

و سرانجام، ياسر انصاري كجوري گوي سبقت را ربود!
اگر امروز سري به نشاني اينترنتي «كانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران» زده باشيد، درخواهيد يافت كه تحوّلي ميمون و خجسته در اين پايگاه اطلاعرساني سبز رخ داده است؛ تحوّلي كه در جريان برگزاري نخستين همايش تخصصي «چالشها و راهبردهاي زيستمحيطي كلان شهر تهران» در تاريخ دوّم مردادماه سال جاري، نويدش را دبيركل سختكوش كانون، جناب ياسر انصاري كجوري به نگارنده داده بود.
همان طور كه مشاهده ميكنيد، آن تحوّل چيزي نيست جز آغاز به كار پايگاه خبري فضاي سبز و محيط زيست ايران؛ تارنمايي كه كمبود ان مدتهاست در فضاي رسانهاي كشور احساس ميشود و اميدوارم اين بار، اين پايگاه سبز به سرنوشت اسلاف مرحومش چون قلم سبز ايران، چشمان سبز ايران و ... دچار نشود و باز اميدوارم، حضور اين تارنما، تلنگري باشد بر ناصر كرمي و شهريار عيوضزاده تا دستي به سر و روي «خبرگزاري مستقل محیط زیست ايران» بكشند و آن را آن چيزي كنند كه وعدهاش را سه ماه پيش به نگارنده داده بودند! همچنين اين رخداد، ميتواند تحرك بيشتري در بچههاي عاشق اصفهاني ايجاد كند تا پایگاه اطلاع رسانی محیط زیست (زیستا) را با كيفيت و كميتي رقابتيتر عرضه دارند.
دست و قلم همهي دوستاني كه به اعتلاي فرهنگ محيط زيست ايرانيان كمك ميكنند، پرتوانتر باد.

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.