كارخانه كربنات سديم مراغه - عكس از آفتاب

     در خبرها آمده بود كه ابعاد فاجعه آلودگي ناشي از پساب‌هاي يك كارخانه در حد فاصل شهرستان‌هاي مراغه و بناب به حدي رسيده كه عالي‌ترين مقام سازمان حفاظت محيط زيست كشور، رأساً وارد عمل شده و دستور پيگيري داده است. اقدامي كه ظاهراً مي‌تواند در شمار نقاط مثبت كارنامه‌ي فاطمه واعظ جوادي به شمار آيد.

      امّا چند نكته‌ي آزاردهنده در اين ماجرا وجود دارد كه با هم مرور مي‌كنيم:
     - نخست آن كه اين مجتمع صنعتي به توليد كربنات سديم مشغول است؛ ماده‌اي كه در صنعت كاغذسازي بسيار كاربرد دارد. در نتيجه علاوه بر مصرف حجم بسیار زیاد آب شیرین، مقدار فراواني آمونیاك و املاح نمكي نيز به محیط زیست سرازیر می‌كند. افزون بر آن، پساب‌های صادر شده از این كارخانه به دلیل نبود تصفیه‌خانه و عدم ایزولاسیون حوضچه‌های تبخیر، نه‌تنها به آب‌های زیرزمینی نفوذ كرده، بلكه تاكنون بارها اراضي كشاورزی منطقه و آب‌هاي سطحي را نيز متأثر و آلوده كرده است.
     - دوّم اينكه 5 سال از زمان آغاز فعاليت اين كارخانه‌ي طبيعت‌بربادده مي‌گذرد و در تمام طول اين سال‌ها، چه در زمان معصومه ابتكار كه مجوز احداث كارخانه و تأييد سند ارزيابي زيست‌محيطي آن به دوره‌ي ايشان باز‌مي‌گردد و چه در زمان دوّمين بانوي متولّي محيط زيست كشور، يعني فاطمه جوادي، اين كارخانه‌ي آلوده‌ساز با فراغ بال به فعاليت خويش ادامه داده و به اعتراض مردم و كشاورزان محلي هم توجهي نشده است.
     - پرسش اصلي اين است كه چرا بايد 5 سال صبر كرد و آثار جبران‌ناپذير پساب‌هاي آلوده و فوق‌العاده خطرناك اين كارخانه را بر محيط زيست و جانداران و گياهان و بوم‌نشينان منطقه مشاهده كرد و آنگاه واعظ جوادي وارد ميدان شود؟! چرا اصولاً چنين كارخانه‌اي بايد مجوز بگيرد و اين كدام ارزياب وجدان پاكي بوده است كه مهر تأييدش را بر پاي چنين كارخانه‌اي زده است و لابد ماتريس ارزيابي هم داراي امتياز بالايي شده است!

آيا اين است روزگار كودكان در ديرينه‌ترين شهر نفت خيز كشور؟!

      سركار خانم جوادي!
     درد اين است كه سامانه‌ي تحت مديريت شما بسيار كند و كم‌اثر عمل مي‌كند، وگرنه دليلي ندارد كه سه سال پس از آغاز فعاليت‌تان در سازمان حفاظت محيط زيست، به صرافت پيگيري شخصي چنين موضوعي بيافتيد. همانگونه كه دليلي ندارد مردمان اطراف كارخانه آلومينيوم‌سازي اراك يا شهر صنعتي زنجان با كابوس سرطان روزگار بگذرانند؛ و يا آلودگي نفتي پس از يكصد سال مردم محروم مسجد سليمان را غافلگير كند؛ و يا جنايتي بزرگ در ديار زنده رود رخ دهد و يا ...

     خانم جوادي!
    طبيعت ايران براي نجاتش به انسان‌هايي شجاع، هنجارشكن و دانا نياز دارد، سازماني كه شما توليت آن را برعهده گرفته‌ايد، براي آن كه به چنين خصلتي تجهيز شود، نياز به جراحي سريع و پوست‌اندازي فوري دارد. آيا در خود و همكاران‌تان توان و جسارت چنين كاري را مي‌بينيد؟

بسم‌الله

     مؤخره:
     راستي! اين فرآيند توليد كاغذ چقدر به محيط زيست ضربه مي‌زند؟ چه به خاطر آن درخت‌ها كه اعدام مي‌شوند، چه به خاطر اكسيژني كه نابود مي‌شود؛ چه به خاطر كاهشي كه در نرخ ترسيب كربن ايجاد مي‌كند و حالا چه به خاطر پساب‌هاي آلوده‌ و سم‌هاي مهلكي كه در فرآيند توليدش بر جان رنجور زمين تزريق مي‌كند! برخي اوقات با خود مي‌انديشم: شايد بزرگترين ناسازه‌ي مضحك دوران امروز، مشاهده‌ي كاغذها و پلاكاردهايي است كه در دستان طرفداران محيط زيست قرار گرفته و بر روي آنها نوشته شده: «براي پاسداري از طبيعت بر شتاب مصرف افسار زنيد

درج نظر