محيط زيست و سياست؛ از هماوردی تا هماغوشی - 8
آيا به راستی اين ناتوانيها، خود شاهدي گويا بر عمق مناسبات نابخردانه و آزمندانة حاكم بر جهان امروز و عدم تقدّم ملاحظات زيستمحيطی و فرا رشتهای بر مصلحتهای بخشی و اقتصادی نيست؟ آيا نبايد نظام کنونی حاکم بر جهان را عدالتگريز و فسادپرور ناميد، وقتی که میبينيم در تأمين 13 ميليارد دلار برای سيرکردن شکم همة گرسنگان عالم درمیماند، ولی تنها در اروپای غربی و آمريکای شمالی، سالی 17 ميليارد دلار صرف تغذية حيوانات خانگی میشود (کرمی، 1381)؟! وقتی بيش از 5/1 ميليارد نفر از درآمد روزی يک دلار محرومند، امّا در اروپا برای نگهداری هر سگ به طور متوسط 3 دلار در روز هزينه میشود[1]؟ چگونه است که ما راهی به اين آسانی و ارزانی را برای ارتقاء شاخصهای امنيتی جامعه برنمیگزينيم و در عوض به راحتی حاضريم به بهانة تأمين امنيت جهانی شمشير بکشيم و 800 ميليارد دلار را سالانه حرام کنيم؟!
بنا بر گزارشي كه در سال 2001 در مجمع جهاني اقتصاد در داووس سوئيس ارايه شد؛ بررسيهای انجام شده بر روي 122 كشور جهان نشان داد: هر چه فساد سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جامعهاي بالاتر باشد، ميزان ناپايداري و نابودي محيطزيست در آن جامعه بيشتر است. در اين پژوهش 3 كشور فنلاند، نروژ و كانادا با درجة بالاي حفظ محيطزيست و 3 كشور هائيتي، عربستان و بوروندي در پايينترين سطح بودند؛ بيشترين ميزان فساد 4/20 درصد در جوامع آمريكاي لاتين و سپس آسيا (4/15 درصد) بود و كمترين در آمريكاي شمالي و استراليا (9/0) و اروپاي غربي (1) ملاحظه شد. گفتنی آنکه هر واحد فساد (در مقياس يك تا 10) ميتواند رشد توليد ناخالص ملي را بين 3/0 تا 8/1 درصد كاهش دهد (توحيد، 1380).
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.