بعد از دكلهاي 15 متري، حالا نوبت به دكلهاي 35 متري ایرانسل رسيد!
ماجراي غمبار و حيرتانگيز احداث دكلهاي برق در حريم شهر تاريخي توس، آرامگاه شاعر بزرگ پارسيزبان را كه به ياد داريد؟ ماجرايي كه پس از 2 سال اعتراض و نامهنگاري و تحصن، هنوز به جايي نرسيده و دكلها همچنان به خودنمايي خويش ادامه ميدهند.
گويا اين خودنمايي چنان به مذاق ايرانسليها خوش آمده كه تصميم گرفتند آنها هم دكلهاي 35 متري خود را در حريم آرامگاه اين شاعر بزرگ برپا دارند تا بلكه بشود ميزان مداراي مسئولين سازمان ميراث فرهنگي را دريافت!
البته خوشبختانه به روايت خبرگزاري ميراث فرهنگي، اينبار مسئولين بهتر عمل كردهاند و در حين كارگذاري دكلهاي ايرانسل، مانع از ادامهي عمليات شدهاند. هر چند جاي اين پرسش باقي است كه اصولاً چگونه اين دوستان توانستند تا اين مرحله پيش رفته و مجوزهاي لازم را تهيه كنند؟
به هر حال، ماجراي دكلهاي 35 متري ايرانسل، دوباره داغ مرا در بارهي آن زخم كهنه زنده كرد؛ زخمي كه باور ندارم به اين زوديها مرهمي برايش يافت شود!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.