و اينك فقط 100 ماه فرصت داريم نه 10 سال!

آيا يخهاي قطب تاب اين گرماي انسانساز را ميآورد؟!


از همين روست كه مشهورترين سياستمدار سبزانديش جهان – ال گور - برنامهاي جسورانه براي ايجاد تحولي بزرگ در ايالات متحدهي آمريكا ارايه داده است؛ برنامهاي كه به موجب آن، بزرگترين قدرت اقتصادي جهان در كمتر از 10 سال ميبايست بيسابقهترين چرخش را در رويكردهاي انرژي خود اعمال كرده و وابستگي خويش به سوختهاي فسيلي را به صفر برساند. ال گور خود در جواب منتقدانش كه برنامهاش را بسيار بلندپروازانه و آرماني ميخوانند، ميگويد: اگر كساني بر اين عقيدهاند كه براي چنين تحول بزرگي 10سال زمان كمي است، من از آنها ميخواهم به گفتههاي متخصصان دقت كنند و ببينند اگر ما چنين كاري نكنيم چه بر سرمان خواهد آمد.»

البته خوشبختانه اين بار ال گور تنها نيست و هر دو كانديداي جمهوري خواه و دموكرات اعلام داشتهاند كه در صورت به قدرت رسيدن و ورود به كاخ سفيد، از سياستهاي وي براي افزايش سهم كارمايههاي نو در سبد انرژي ايالات متحده آمريكا و كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي حمايت خواهند كرد. هرچند كه آشكار است اين بار مردم آمريكا بيشتر تمايل دارند تا آن حزبي قدرت را به دست گيرد كه نشان داده براي حفظ محيط زيست، ارزش بيشتري قايل است. استقبال كمسابقه از باراك اوباما در برلين، شهري كه بيش از هر شهر ديگري در اروپا ميتواند به گرانيگاه احزاب سبز بدل شود، نشان داد كه نه فقط مردم آمريكا، كه اغلب اروپاييان هم مايلند تا كاخ سفيد مهماني جوان و طرفدار محيط زيست را درآغوش گيرد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.