روز شلوغ "خلوت جنگل" و فرهاد ورهرام!
ديروز همه آمده بودند … از «آونگ خاطرههاي ما» تا «دور روزگاران» … و از «سرباز زمين» تا «گرگ خاكستري» … حتا او كه همچنان ايستاده زير باران و هم او كه روزگاري آموزگار كلاس چهارم ابتدايي فرهاد ورهرام بوده است (رسول ابيضي) آمده بود … سعيد نبي با مستندات محيط زيستياش، همايون امامي با كولهباري از تجربهاش در حوزهي سينماي مستند، حسن نقاشي با نگاه منحصر به فردش در مستندهاي علمي فرهنگي، دكتر محمّدرضا نوروزي با پاسخ كوبندهاش به آنان كه فيلم را زيره به كرمان بردن قلمداد كرده بودند! و البته دوستان و همكاران ديگري از سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور، دفتر جنگلكاري و پاركهاي جنگلي، دانشگاه بقيهالله، مؤسسه توسعه مطالعات علمي، گروه مهندسين مشاور آبتين، روزنامه اعتماد، دبستان نرگس، سرجنگلداري چالوس، اداره كل منابع طبيعي گيلان، سازمان زمينشناسي كشور (مهندس مهدي شعباني) و البته مرد نامي جنگل، مهندس نصرتي (رييس جامعه جنگلباني ايران)؛ مديري كه عاشقانه جنگل را دوست ميدارد، همه آمده بودند تا تالار مؤسسه بيش از پيش پرشود.
در بارهي خلوت جنگل، پيشتر هم در همين تارنما نوشتهام، بيآنكه فرهاد ورهرام را بشناسم. خلوت جنگل، در شمار مستندهاي ماندگار سينماي ايران است كه بينندهي خود را با اشتياق و – البته با حسرت – تا پايان قصهي تلخ ۴۰ دقيقهاياش ميكشاند (فيلمي كه از جاذبههاي بارز ديداري و افكتهاي تأثيرگذار شنيداري بسيار بهره برده بود). با اين وجود و به رغم تلخي حاكم بر فضاي فيلم، اين اثر هنرمندانه پر است از قاب عكسهاي بسيار زيبا و ناهمتا از چشماندازهاي چهارفصل هيركاني در بهار، تابستان، پاييز و زمستان. فيلمي كه به بهانهي طرح صيانت از جنگلهاي شمال، به معضل خروج دام روستاييان جنگلنشين ميپردازد و به زبان بيزباني هشدار ميدهد: آثار تخريبي فعاليت اين روستاييان محروم بر جنگل، به مراتب كمتر از اغلب طرحهاي به اصطلاح بهرهبرداري از جنگل است. موضوعي كه به خصوص براي همكاران چالوسي ما در سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور بسيار گران آمده و به انتقاد از اين موضع فيلم پرداختند.
در مجموع اما ميشود اين همايش را يكي از پربارترين و متنوعترين همانديشيهاي سالهاي اخير مؤسسه دانست؛ نشستي كه بيش از سه ساعت در پيرامون يك فيلم ۴۰ دقيقهاي بحث و بررسي آفريد و تقريباً هر كسي كه مايل به ابراز عقيده بود، اين مجال برايش فراهم شد تا سخن بگويد.
در اين ميان، منظري كه مينو صابري از آن به فيلم نگريسته بود، برايم جالب بود، او حتا پيكر نحيف گاوهاي دامداران جنگلنشين را نيز از نظر دورنداشته و آشكارا وجود اين ظرايف را مورد تمجيد قرار داده و به تحسين فيلم و كارگردان آن پرداخت.
افزون بر آن، حمايت مهندس نصرتي از محتواي فيلم برايم ارزشمند بود. ايشان با صداقت و عدالت در بارهي زبان انتقادي اين اثر سخن گفته و آن را تبلوري از واقعيت بيروني و نگاه مردم به عملكرد جنگلباني دانستند.
در حقيقت، اگر سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور ميتوانست به توليد آثار فرهنگي، حرفهاي و خوشساخت عنايت بيشتري كرده و در اين حوزه سرمايهگذاري بايسته ميكرد، شايد امروز چنين فاصلهي ژرفي را بين خود، هنرمند و مردم نميديد. در عين حال، نبايد از حق گذشت كه مهندس هاديزاده از سرجنگلباني چالوس، دفاع جانانهاي از همرزمان خود در اداره متبوعش داشت و كوشيد تا موازنه را برقرار سازد.
مؤخره:
- ملاقات با سيامك معطري كه از راهي بسيار دور (ايالت بوستون آمريكا) خود را به باغ گياهشناسي ملّي ايران رسانده بود، برايم سخت مغتنم بود.
- در گفتگوي كوتاهي كه با معاون پژوهشي مؤسسه و در حضور فرهاد ورهرام داشتم، پيشنهاد ساخت فيلمي به انگيزهي تبيين امكانات ايران در حوزهي انرژي خورشيدي و با مشاركت سانا داده شد كه با استقبال هر دو طرف روبرو گرديد.
- در پايان مراسم به همراه محمدرضا نوروزي و فرهاد ورهرام در منطقهي خزري باغ گياهشناسي قدم زده و مروري بر خاطرات دور و نزديك ورهرام داشتيم. از جمله اينكه ايشان به همراه استاد محمّدرضا شجريان، هر دو كار خويش را در سالهاي آغازين دههي ۵۰ شمسي در روابط عمومي سازمان جنگلهاي آن زمان آغاز كرده بودند!
- بانو صابري، به رغم بيماري و درد پا، تك و تنها خود را به تالار مؤسسه رساند و حضوري مؤثر داشت؛ حضوري كه حرمتش در نزد نگارنده هرگز خاك نخواهد خورد.
در همين باره:
- نگاه محمّد خسروشاهي به خلوت جنگل.
- روايت عليرضا آيينهچيان از خلوت جنگل.