مطابق برآورد دانشمندان، اگر مي‌خواهيم شتاب بيابا‌ن‌زايي را مهار كرده، توان توليد سرزمين­ها را افزايش داده و امنيت غذايي شهروندان زميني را ارتقاء بخشيم؛ بايد تا 20 سال آينده، بين 10 تا 22 ميليارد دلار در سال هزينه كنيم (Miller ،1997). البته اين رقم به مراتب كمتر از حدود 42 ميليارد دلار خسارت ناشي از از اُفت توليد محصولات كشاورزي ناشي از بيابان‌زايي است (Glubev، 1999). با اين وجود، متأسفانه آمارها دلالت بر آن دارد كه دولت­ها آنقدر كه ظاهراً نشان مي­دهند، در عمل از برنامه­هاي مهار بيابان‌زايي حمايت نمي‌كنند. در واقع بودجه‌اي كه سالانه به اين امر اختصاص داده مي‌شود، كمتر از يك ميليارد دلار است (Miller ،1999) كه هيچ تناسبي با نياز واقعي امروز جهان ندارد، هرچند كه نبايد زياد هم نااميد بود! چرا كه حدود ده سال پيش، وضع به مراتب بدتر بود و بودجه‌هاي تخصيصي، حتي به يک صدم  هزينة مورد نياز هم نمي‌رسيد (خراساني،1371).

امّا آيا حقيقتاً تأمين بودجة 10 ميليارد دلاري، آنقدر براي جامعة جهاني كمرشكن است كه به زحمت بتواند تنها يک دهم آن را مهيا كند؛ آن هم هنگامي كه بدانيم، هزينة مصرف جهانيان از مرز 24 هزار ميليارد دلار در سال گذشته است[1] (رسول‌اف، 1377 به نقل از UNDP، 1998)؟! يعني واقعاً اختصاص 04/0 درصد از مبلغ فوق، چنين دشوار است؟

وقتي اروپاييان سالي 50 ميليارد دلار (يعنی دقيقاً به اندازة مجموع کمک­هايي که سالانه توسط ممالک ثروتمند شمال  با کلی دردسر و شرط و شروط در اختيار کشورهای جنوب قرار می­گيرد[2]) به آتش سيگار دود مي‌كنند؛ وقتي آمريكايي‌ها سالي 31 ميليارد دلار پول آبجو مي‌دهند (در حالي كه هزينة جلوگيري از سوء تغذية كودكان جهان در طول يك دهه مطابق برآورد يونيسف تنها 25 ميليارد دلار است[3]وقتي ژاپني‌ها سالي 35 ميليارد دلار را در عشرتکده­ها خرج می­کنند (کرمی، 1381) و 35 ميليارد دلار ديگر را به سفارش آگهي‌های تجارتي اختصاص مي­دهند (طلوعي، 1372) و چينی­های مقتصد نيز 11 ميليارد و 200 ميليون دلار را به همين امر اختصاص می­دهند (در سال 2001)[4]؛ وقتی درآمد تارنمای ياهو از محل آگهی­های تجارتی به 1/1 ميليارد دلار در سال می­رسد[5]؛ وقتی در اثر اختلال در شبكه‌هاي پست الكترونيك Comcast، يكي از بزرگترين شركت‌هاي مخابراتي آمريكا 72 ميليارد دلار خسارت به بار می­آيد[6]؛ وقتی فقط توليد ناخالص سالانة شهر لندن از مرز 240 ميليارد دلار گذر می­کند (در سال 2001)[7]؛ وقتي ايتاليايي‌ها سالي 5/2 ميليارد دلار براي فالگيري هزينه مي‌كنند[8] و انگليسي­ها سالی 4 ميليارد دلار برای درمان چاقی[9]؛ وقتي هزينة سالانة استقرار ارتش آمريكا تنها در كوزوو و بوسني به 10 ميليارد دلار مي‌رسد (ريلي،2000)؛ وقتی تنها درآمد  هتل‌هاي سواحل دبي به غير از هتل‌هاي داخل شهر به يك ميليارد دلار در سال می­رسد[10]؛ وقتی درآمد سالانة فروشگاه­های تخصصی حيوانات در آلمان به بيش از 4 ميليارد دلار می­رسد[11]؛ وقتی درآمد ثروتمندترين شهروندان سه کشور عربستان سعودی، امارات و کويت به 800 ميليارد دلار (4 برابر هزينة لازم براي تأمين آب شرب كل افراد بشر[12])، می­رسد[13]؛ وقتي فرانسوي­ها سالي 400 ميليون فرانك خرج تبليغات غذاي سگ و گربه مي‌كنند[14]؛ وقتی استراليايي­ها سالی 7/2 ميليارد دلار برای خريد لوازم آرايشی هزينه می­کنند[15]؛ وقتی مهم­ترين تفريح 80 درصد اسپانيا­يي­ها جابجايي ميليارد­ها دلار در پاي ميز قمار است[16]؛ وقتی هزينة خريد ادوکلن در کشور بحران­زدة روسيه به 60 ميليون دلار در سال 2001 می­رسد[17]؛ وقتي باندهاي اصلي مواد مخدر در اروپا و آمريكا از درآمد ناچيز 10 ميليارد دلاري خويش در ماه مي‌نالند![18] وقتي در ايران سالي 36 هزار ميليارد ريال (بيش از 327 برابر اعتبار تخصيص يافته در طول برنامه­هاي اوّل و دوّم توسعه براي مهار بيابان‌زايي![19]) در آتش مواد مخدر مي‌سوزد[20] و سرانجام، وقتی 60 درصد از هزينه‌هاي رديف­های جاري بودجه در سال، صرف دكوراسيون و ساخت بناهاي لوكس در ادارات دولتی مي‌شود[21]؛ نبايد در تأمين چنين مبلغي براي مهار بيابان‌زايي ناتوان باشيم! به طور مثال، در حالی که برنامة محيط زيست سازمان ملل (UNEP) براي حفظ بودجة سالانه 100 ميليون دلاري خود به دست و پا افتاده است، هزينة نظامي جهان به بيش از 2 ميليارد دلار در روز بالغ شده است. در همان حال، كمك‌هاي خارجي به جهان در حال توسعه از 69 ميليارد دلار در سال 1992 به 53 ميليارد دلار در سال 2000 كاهش و بدهي كشورهاي در حال توسعه پس از كنفرانس ريو، 34 درصد افزايش يافت[22]. در همین حال سازمان­های زيست­محيطی هشدار می­دهند که برای نگهداریِ نواحی حفاظت شدة فعلی، يعنی يگانه ذخاير ژنتيکی و ميراث مشترک حيات با کسری بودجة 5/2 ميليارد دلاری مواجه هستند[23]. آيا به راستی اين ناتواني­ها، خود شواهدي گويا بر عمق مناسبات نابخردانه و آزمندانة حاكم بر جهان امروز و عدم تقدّم ملاحظات زيست­محيطی و فرا­ رشته­ای بر مصلحت­های بخشی و صرفاً اقتصادی نيست؟



[1] در سال 2000، حجم پول در گردش در سراسر جهان به حدود 100 برابر سال 1985 رسيده بود (همشهري، ش 2634 مورخ 8/11/1380، ص 6).

[2] لومبرگ، 2002. جالب است که سالانه به همين مقدار شاهد انتقال سرمايه­های ناچيز کشورهای جنوب به شمال هستيم (پرانک و الحق، 1991)!

[3] خالدی، 1380.

[4] همشهري، ش 2676، ص 4(23/12/80)

[5] همشهري تهران، ش 95، ص 12 (20/11/80).

[6] آزاد، ش 57 مورخ 2/12/80، ص 10.

[7] همشهري اقتصادي، ش 2725، ص 9(28/2/81).

[8] حيات نو، ش 177، ص 8.

[9] لوپوان، 19 آوريل 2002، ش 61، ص 56.

[10] همشهري، ش 2744، ص 18، 19/3/81

[11] همشهری، ش 2818، مورخ 1/6/1381، ص 5.

[12] لومبرگ، 2002

[13] همشهري، ش 2810، ص 4 (24/5/81).

[14] ايران، ش 1584، ص9).

[15] همشهری، ش 2316، مورخ 25/10/1379، ص 12.

[16] حيات نو، ش 508، ص 1، (12/11/80)

[17] همشهري، ديپلماتيك، ش 2648 (23/11/80)، ص 16

[18] ميرمحمّد صادقي، سخنگوي وقت قوة قضاييه بخش خبري ساعت 21 سيما مورخ 23/10/1379.

[19] اعتبار مالي برنامه هاي مهار بيابان زايي كشور در مقطع ده سالة مزبور، 110 ميليارد ريال بود(ايران، ش 1713، ص 5).

[20] ايران، ش 1703، ص 1 و دوران امروز، ش 43، ص 4.

[21]  حجت­الاسلام مجيد انصاري، رئيس كميسيون برنامه و بودجة مجلس (آزاد، ش 57 مورخ 2/12/80، ص 1).

[22] همشهري، ش 2631، ص 9 (5/11/80).

[23] اين تخمين توسط "مرکز بين المللی حفاظت از محيط زيست برای علوم کاربردی تنوّع زيستی" مستقر در آمريکا، دانشگاه کمبريج بريتانيا و مؤسسه بين­المللی حيات پرندگان که متشکل از گروه­های طرفدار محيط­زيست است و در بيش از 100 کشور فعاليت می­کند در جريان کنگره پارک های جهانی در دوربن، آفريقای جنوبی منتشر شد (کربی، 2003).