معیارها و شاخصهای ارزیابی بیابان زایی (2)
2- ديباچه:
به نظر میرسد آنچه را که امروز ((بيابانزايي)) ميناميم و آهنگ شتابآلودش را در فراخناي پهناوري از بومسپهر باور كردهايم، فرسنگها با دايرة تنگی که لاوودن و ابرويل[1] برای محدودة اثر آن متصور بودند، فاصله گرفته و تنها به پيشروی يا خزش[2] بيابان خلاصه نمیشود؛ بيابانزايیِ واقعی، چيزي نيست جز ((پسرفت سرزمين)) كه در سرزمينهايي خارج از مرزهای طبيعی بيابان، در سيمای كاهش حاصلخيزي خاك و افزايش حساسيت اراضي به فرسايش[3]، اُفت كيفي و كمي آبخوانها، نشست زمين، فزوني شمار و حجم سيل، پرشدن مخازن و كاهش عمر مفيد سدها، شور و ماندابيشدن اراضي و سرانجام برهنگي خاك، زوال تنوع زيستی و مهاجرت[4] چهره مينمايد. برای همين است که اينک، ديگر نيازی نيست که همايشهای جهانی بيابانزايی، تنها در شهرهايی نظير نايروبی، آديسآبابا، قاهره يا خارطوم برگزار شوند؛ چرا که بن، رم، لاهه يا توکيو به راحتی میتوانند به عنوان گزينههايي زنهاردهندهتر مطرح باشند. وقتی که بيشترين سهم تخريب خاک در جهان، به عنوان يکی از آشناترين شناسههای بيابانزايی، نه در آفريقا يا آسيا که در اروپا رخ میدهد و اين قاره بيش از 23 درصد از خاکش را از دست رفته میبيند (UNEP، 1997)[5]، بايد هم که شهرهايی مثل بن يا رم در قلب اروپا، رهبری نهضت مهار بيابانزايی را به دوش کشند و بايد هم که 187 کشور به عضويت پيمانی درآيند[6] که مهمترين آرمانش، مهار بيابانزايی است. نکتة درخورِ تأمل اينکه با توجه به اثبات نقش مخرّب آدمی در بروز اين بحرانِ جهانگستر[7]، به نظر میرسد مواجهه با آن نيز به اعمال تمهيدات و ظرافتهای بين رشتهای متعدد و تعاملی معطوف به قدرت در سطوح عالی تصميمگيری نيازمند باشد.
[1] Luies Lavvden و A. Aubreville دو تن از نخستين کسانی هستند که اين دانشواژه را در بيش از نيم قرنِ پيش به کار بردهاند (لوهورو، 1995 و Dregne، 1986).
[2] Creeping desert
[3] به گزارش فائو، بيابانزايی سالانه بين 5 تا 7 ميليون هکتار از توان توليد اراضی کشاورزی (يک پنجم مساحت کشور آلمان) میکاهد (Horstmann، 2002).
[4] در سال 1975 توان پذيرش انسانی (Land fit for cultivation) يا ظرفيت نگهداری هر هكتار زمين (يکی از معيارهای بيابانزايی) در منطقهای که ايران نيز در آن قرار دارد (خاورميانه)، 45/0 نفر بود كه در سال 1995 به 37/0 نفر كاهش يافته است. در بخش عربنشينِ خاورميانه نيز اين مقدار 18/0 بود كه به 13/0 كاهش يافته است (Hoven، 2002).
3 اين مقدار برای آفريقا، 55/21 درصد و برای آسيا 14/20 درصد برآورد شده است (UNEP، 1997). جالب آنکه اين رقم برای ايتاليا از مرز 27 درصد نيز گذر کرده است (UNCCD، 1997).
[6] به نقل از سخنراني آقاي لاينز، نماينده مقيم UNDP در ايران در مراسم روز جهاني مقابله با بيابانزايي – 27 خرداد 1382- كرمان (Lyons، 2003). گفتنی است از اين تعداد، 53 کشور در آسيا يا اقيانوسيه قرار دارند (UNCCD، 2003).
[7] كوفي عنان در تازهترين پيام خويش به مناسبت روز جهاني مقابله با بيابانزايي، در 17 زوئن 2003 به صراحت اعلام داشت: تمامي نواحي زمين از اين بديده متأثر شدهاند (Annan، 2003).