محيط زيست و سياست؛ از هماوردی تا هماغوشی - 5
در واقع، نابخردي نظام حاكم بر جهان چنان آشكار است كه هفت سال پيش، دبيركل وقت يونسكو را چنين به فغان واداشت: «اگر صدها ميليارد دلاري را كه صرف خريد و فروش جنگافزارها يا مواد مخدر ميشود، با بودجة اختصاص يافته به آموزش و پرورش كشورها مقايسه كنيم، به چه بيتناسبي شرمآوري ميرسيم (مايور، 1998)!»
راستي، آيا مولانا، پيشترها از عواقب چنين علمي، هشدار نداده بود؟!
علمهاي اهل دل، حمالشان علمهاي اهل تن، احمالشان
آيا جز اين است كه كليد علم، امروز در دست ((اهل تن)) است؟!
2- چرا هزينة پيشگيری برايمان گران مینمايد؟
گزارش توسعة انساني سازمان ملل در سال 1994، نشان ميدهد كه متأسفانه بسياري از كشورهاي جنوب، نظير تانزانيا، عراق، امارات متحدة عربي، عربستان سعودي، سوريه، قطر، اردن، عمان، قبرس و پاكستان با اينكه همگي در مناطق مستعد بيابانزايي واقع شده و عواقب آن را به خوبي لمس ميكنند، ليكن بين 151 تا 1000 درصد بودجة آموزشي و بهداشتي خويش را براي ارتشهايشان هزينه كردهاند (پرزدكوئيار، 1996). بديهي است، اگر در اين مقايسه به جاي بودجة آموزش و بهداست، بودجة برنامهي زيستمحيطي و مهار بيابانزايي منظور ميشد، آنگاه تفاوت بدستآمده، بسيار فاحشتر مينمود. اين در حالي است كه اغلب كشورهاي موصوف، در ردهبندي شاخصهاي توسعة انساني، رتبههاي بسيار پاييني را به خود اختصاص دادهاند. جالب آنكه تنها كشوري كه در آن از فقر خبري نيست، تنها كشوري نيز هست كه بودجة هزينههاي نظامياش صفر است. كاستاريكا، نام آن كشور است (پرزدكوئيار، 1996).