چنين دريافت­هايي نشان مي‌دهند، تا چه اندازه پيشگويي ((هيگينز)) به واقعيت نزديك بوده است. امّا چگونه؟ چگونه شهروندي از كرة خاك كه چون بقية شهروندان، به شدّت در بند زمان اسير است، توانسته چنان دقيق از آينده خبر دهد؟ آيا او انساني فرازميني يا نابغه بوده است؟!

حقيقت اين است كه نه! براي رسيدن به دريافت هيگينز نيازي به دارابودن هوشي خارق‌العاده نيست! كافي است نگاهي نه چندان عميق به مناسبات حاكم بر جهاني اندازيم، كه در آن زندگي مي‌كنيم و برخي آمارها را مرور كنيم تا دريابيم امكان پيشگويي فرجامي مخاطره‌آميز براي آيندگان تا چه اندازه سهل است! حتّی مخاطره­آميز­تر از آنچه که هيگينز آن را به تصوير کشيد!!

به فاصلة اندكي پس از انتشار كتاب هيگينز، يعني در آغاز دهة هشتاد ميلادي، شمار دانشمنداني كه در آزمايشگاه­هاي تسليحاتي جهان شاغل بودند، از 400 هزار نفر فراتر مي‌رفت (قصاص، 1983)، به شکلی كه تا پايان آن دهه، هزينة جنگ‌افزارسازي زمينيها از يك­هزار ميليارد دلار در سال نيز گذر كرد (تارو، 1992)؛ كه اين رقم، از 200 برابرِ هزينة لازم براي خريد تمام ماشين‌آلات و ابزار كشاورزي مورد نياز كشورهاي گرفتار كمبود غذايي در آن دهه نيز بيشتر است (برانت، 1980)! نتيجه آنكه در پايان دهة هشتاد، 25 ميليون انسان آواره در سراسر جهان در جستجوي مأمني به دور از آتش جنگ بودند و 25 ميليون آوارة ديگر از عقوبت بلاياي (به اصطلاح) طبيعي، خانه و كاشانة خويش را از دست داده بودند[1]. به سخنی ساده‌تر، دليل آوارگي گروه نخست، تلاش و هم‌انديشي 400 هزار تن از فناوران علمي جهان در آزمايشگاه­هاي جنگ بود و علّت آوارگي 25 ميليون نفر دوّم، آنكه كسي در آزمايشگاه­هاي صلح نبود تا بشر را در مواجهه با چالشهاي زيست‌محيطي ياري دهد! تقريباً در همان ايّام، يعني در سال 1984، پروفسور محمّد عبدالسلام، فيزيكدان فرزانة برندة جايزة نوبل، در توصيف شرايط آن روز و آيندة جهان، در عبارتي سراسر نوميدانه، مي‌گويد:

 «دلم مي‌خواست زنده بمانم و از گفتة خويش پشيمان شوم، ولي مطمئنم كه بيست سال ديگر هم دنياي محروم به همين اندازة امروز گرسنه و به طور نسبي، عقب‌افتاده و شديداً فقير خواهد بود.»

خوشبختانه او، امروز در ميان ما نيست!! تا در غم درستي پيش‌بيني‌اش، بيش از اين بگريد! چرا که بر پاية آخرين گزارش توسعة انسانی سازمان ملل متحد، 54 کشور جهان ­اکنون در قياس با سال 1990 فقير­تر شده­اند و اين در حالي است كه هفده كشور اروپاي شرقي و اعضاي جامعه مشترك المنافع روسيه هم در زمره اين ۵۴ كشور قرار دارند (UNDP، 2003).



[1]  فصلنامة جنگل و مرتع، ش 26، ص 62.