محيط زيست و سياست؛ از هماوردی تا هماغوشی - 2
1- چگونه میتوان يک پيشگو بود؟!
«سستي ما، سكوت ما و عدم جسارت ما ميتواند به اين معنا باشد كه در نهايت ما تنها گونهاي خواهيم بود كه نابودي خودمان را مو به مو تحت نظارت داشتهايم. و گورِ ما چه سنگ نبشتة وهنآميزي خواهد داشت: آنان آنچه را فرا ميرسيد، ميديدند، اما چندان خرد نداشتند كه راه را بر آن ببندند.»
سارا پاراكين- سخنگوي حزب سبز انگلستان[1]
در سال 1975 ميلادي، كتابي منتشر شد به نام ((دشمن هفتم))، كه حاوي پيشگويي تلخي بود؛ پيشگويي تلخي كه امروز بدل به حقيقتي غمانگيز شده است. آن حقيقت كه 28 سال پيش توسط رانالد هيگينز، صاحب كتاب فوق، به رشتة تحرير درآمد، چنين است : ((بيست و پنج سال آينده و شايد دهة آتي، براي صدها ميليون انسان، مرگ از گرسنگي به بار خواهد آورد و براي بقية ما، سختي، ناامني يا جنگ[2].))
شايد هيچگاه چون امروز، يعني در آغاز پنجمين سال از سدة بيست و يكم ميلادي، چهرة جهان از غم آوارگيها، نسلكشيها، تجاوزها، انتحارها و جنگهاي داخلي در عراق، افغانستان، فلسطين، آمريکا، تاجيكستان، بوسني، قرهداغ، آنگولا، بروندی، كوزوو، گروزني، صربستان، آلباني، كلمبيا، سودان، كشمير، هائيتی، روآندا، تیمور شرقی، کامبوج، سومالی، ترکيه و پارههايي ديگر از زيستگاههايش، چنين افسرده و چروكيده نبوده است؛ 5/1 ميليارد فقير گرسنه[3]، 5/13 ميليون آوارة جنگي[4] و دهها هزار كشته، دستاورد خجلتبار تمدّن بشري در سپيدهدم سوّمين هزارة پس از ميلاد مسيح(ع) است؛ تمدّني كه از آغاز شكوفايياش در پنج هزار سال پيش تاكنون، وارث 14 هزار جنگ و قتل عام چهار ميليارد انسان بوده (اخلاصپور، 1372) و هماکنون نيز به طور متوسط شاهد 20 جنگ مسلحانه در روز است[5]. از طرفي بحرانهاي زيستمحيطي، هيچ زمان چون امروز، مرگآفرين و بنيانكن نشان نداده و هيچگاه اُفول اندوختههاي طبيعي و ذخيرهگاههاي ژنتيك جهان تا بدين حد، شتاب نگرفته بودند؛ به نحوي كه دستكم سالي يكصد ميلياردتن مواد آلودهكننده در هوا، آب و زمين پخش ميشوند و آخرين برآوردها حكايت از آن دارد كه بيش از 5 ميليارد هكتار از سرزمينهاي جهان، يعني عرصهاي به وسعت 5 برابر كشور پهناور كانادا، از جريانهاي بيابانزايي آسيب ديده و دچار اُفت توان توليد شدهاند (Daily ، 1997) و هماكنون با شتابي معادل 50 ميليون هكتار در سال (5 برابر مساحت استان اصفهان)، بر وسعت سرزمينهاي متأثر از بيابانزايي در جهان افزوده ميشود (Nebel & Wright، 1998)؛ رويدادهايي كه خود به شكلي ديگر سيماي زمين را فرتوتتر از آنچه كه هست، نشان خواهند داد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.