چهلمين حملهي توفانهاي شن به خاكريز دليران خوزستاني!

فقط در طول چند ماه اخير، بيش از 40 بار رخداد توفان و گرد و غبار فرود آمده بر سر ديار شيرزنان و مردان خونگرم خوزستاني، به چنان حدي رسيده كه مسئولان استان چارهاي نداشتند جز آنكه فرمان به تعطيلي كامل ثروتمندترين محدودهي سياسي كشور دهند. تازهترين اخبار رسيده حكايت از آن دارد كه متأسفانه به دليل افزايش غلظت گرد و غبار هوای خوزستان، تمامی ادارات، سازمانها، نهادهای دولتی، بانکها، مراكز آموزشی در تمام مقاطع تحصيلی و دانشگاه های دولتی، امروز - پنج شنبه، 12 ارديبهشت ماه 87 - هم تعطيل شده است.

خبري كه شاهدي است بر پست پيشين و يكبار ديگر زنهارمان ميدهد: بيابانزايي، فرآيندي نيست كه يك سازمان، يك وزارتخانه و يا حتا يك دولت به تنهايي بتواند به مقابلهاش رفته و مهارش سازد؛ تجربهي هورالعظيم نشان داد كه براي مواجههي مؤثر با اين رخداد كاهندهي كارايي سرزمين، به عزم و ارادهاي فرادولتي و جهاني نياز است.

نگاه كنيد كه چگونه مردمان سلحشور و مقاومي كه 8 سال تجاوز دشمن بعثي و شدايد جنگ را سزاوارانه و شجاعانه تحمل كردند، اينك به چه شكل در برابر ضربات شلاقگونهي شنهاي ريز هورالعظيم و بيابانهاي مجاور كمآورده و طاقت بريدهاند.

خطر بيابانزايي و فرسايش بادي را جدي بگيريم و در رويكرد بلند مدت توسعهي خويش، كاري نكنيم و سازهاي را برپا نداريم كه به اين فرآيند ويرانگر – كه قدرت تخريبياش ميتواند از آتش مستقيم دشمن، مرگبارتر و گستردهتر باشد - شتاب بخشد.

در همين ارتباط
- خوزستان پنجشنبه تعطيل شد!
- آخرين خبرها از وضعيت بحراني خوزستان را اينجا پيگيري كنيد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.