روز ملّي «خليج فارس» را چگونه بايد پاس داشت؟!
در واپسين روزهاي حضور سيد محمّد خاتمي بر صدر شوراي عالي انقلاب فرهنگي، يعني در 22 تيرماه 1384، رييس جمهور وقت ايران، بر پاي مصوبهاي مهر تأييد زد كه به موجب آن، دهم ارديبهشت ماه هر سال، آيينهاي نكوداشت «روز ملّي خليج فارس» برگزار خواهد شد؛ روزي كه يادآور فرار اشغالگران پرتقالي بعد از 117 سال تسلط جابرانهي سواحل جنوبي كشور (21 آوريل 1622 ميلادي) و در پي رشادتهاي سپاه ايران به رهبري اميرالامراي فارس (امام قليخان) بود.
و فردا، سوّمين سالي است كه اين مناسبت را بزرگ داشته و گرامي ميداريم.
خليج فارس، هرچند بزرگترين خليج جهان نيست (دو خليج مكزيك و هودسن در آمريكا، بزرگتر از خليج فارس هستند)، امّا بيشك يكي از مهمترين خليجهاي گيتي از منظر ملاحظات جغرافياي سياسي (ژئوپلتيك) و حقوق بينالملل است. خليجي كه اينك بيشترين محمولههاي گرانقيمت نفتي را از خود عبور داده و از همين رو، داراي كلكسيوني از مرگبارترين سلاحهاي فرامدرن دريايي است.
آنقدر كه اگر ميتوانستيم فرض كنيم ممكن است روزي زيستمندان ارزشمند خليج فارس به سخن آيند و كليله و دمنهاي ديگر آفريده شود، بيشك، دل پردردي از آدمزمينيهاي خودخواه و آزمند داشته و آنها را هرگز به دليل جاهطلبيها و تماميتخواهيهاي كوتهنظرانهاشان نخواهند بخشيد. فقط كافي است ببينيم، اغلب شيخنشينهاي آن سوي اين خليج نيلگون به بهانهي توسعه و جذب گردشگر، چه تجاوزها و نابخرديها كه نميكنند و چه بلاها كه بر سر اين محيط آبي استثنايي نميآورند، تا آنجا كه با افتخار از ساخت جزاير اقماري مصنوعي به شكل نخل دفاع ميكنند. ناوشكنهاي ريز و درشت قدرتهاي جهاني نيز آنچنان بلايي بر سر موجودات اين خليج يگانه آوردهاند كه احتمالاً بر سامانهي جهتيابي بسياري از ماهيها (بخصوص دلفينها) آثار منفي برجاي نهاده است.
اين درحالي است كه ايرانيان نيز، كم پساب و فاضلاب سمي و مواد نفتي به اين زيستبوم دريايي بينظير نريخته و به بهانهي سدسازي و تأمين آب و پتروشيمي و ... كم از حجم آبهاي شيرين وارد شده به آن نكاستند يا كيفيتش را كاهش ندادند.
و ناسازه يا پارادوكس ماجرا در همين نكته نهفته است. موضوع مهمي كه عموماً در چنين مناسبتهايي مغفول ميماند.
راست آن است، خليج فارس به شهادت اسنادي كه از سفرنامهي فيثاغورث در 570 سال پيش از ميلاد مسيح بدست آمده تا نقشههاي جغرافيايي استرابن در 2 هزار سال پيش و استخري در قرن نهم ميلادي و ... با همين نام و صفت فارس يا پارس خطاب ميشده است؛ در حالي كه قدمت موج معترضين به نام اين خليج، حداكثر به سالهاي ظهور پانعربيسم توسط قاسم در عراق و ناصر در مصر ميرسد.
امّا براي بزرگداشت و اهميت بخشيدن به نام فارسي اين خليج راهبردي، بايد نشان دهيم كه علاوه بر پاسداري از نامش، توانايي حفاظت از كيفيت آب و حيات زيستمندانش را هم داريم و نخواهيم گذاشت تا توان زيستپالايي آن دچار خدشه شود.
فرازناي كلام آن كه:
يادمان باشد، روز ملّي خليج فارس فرا ميرسد، امّا بلنداي اين روز را نبايد محدود به بامدادان تا شامگاهان دهم ارديبهشت كرد؛ بلنداي اين روز، همپاي حيات 5 هزارسالهي تمدّن يك ملّت و ديرينگي تاريخ است. بلنداي اين روز، حرمتي برابر با خون تمام شهيدان و اشك تمام مادران و شيون تمام كودكاني دارد كه براي ماندگاري اين بوم و بر مقدس از شيرينترين و عزيزترين بخش زندگيشان گذشتند و رنج آوارگي و غم فراغ بهترين كسانشان را با خويش حمل كردند.
خليج فارس ميتواند و بايد كه نشانهي اقتدار و شوكت و اميد ايران و ايراني باشد و بماند.
پس در آيينهاي گراميداشتش، نه فقط براي نام زيباي ايرانياش كه براي حفظ توان بومشناختي و حيات زيستمندانش هم پيمان شويم.