محيط زيست و سياست؛ از هماوردی تا هماغوشی -1
چکيده:
شواهد پرشماری دلالت بر آن دارد که برکامه ی[1] رشد چشمگيرِ فناوری و افزايش ذخاير دانايي جوامع بشری، نهتنها بر کيفيت زندگی آن چنان که درخورِ چنين رشدی است، افزوده نشده؛ بلکه در پارهای از موارد وجود شناسههايي انکارناپذير در تأييد روند کاهندة نماگرهای کيفيت زيست به اثبات رسيده است. فروسايي شتابناکِ مواهب طبيعی و کالاهای غيرقابل تبادل زيستمحيطی در تمامی ابعاد مرتبط با حواس پنجگانة آدمی و در همة مرزبندي های سياسی جهانِ امروز، اعم از شمال و جنوب، گواهی است بر اين مدعا که توسعة شتابان علم و فتح پیدرپیِ خاکريزهای جهالت، نهتنها نتوانسته آن طور که بايستة چنين دستاوردهای شگفتانگيزی است، آدمی را به آرامش و آسايشی واقعی و پايدار رهنمون ساخته و نظامی عدالتمدار و پژوهشمحور بيافريند، بلکه ظاهراً خود جهالتی خجلتبارتر آفريده است؛ چالشی که ترسيم جزئيات و واکاوی دلايل احتمالی بروز آن از جملة مهمترين گرايههای نوشتار پيشرو است. در اين راه، کوشيدهايم تا از امکانی که پيشنهاد دورانديشانه، امّا ظاهراً فراموششدة «گفتگوی تمدّنها» میتواند يا میتوانست فراهم آورد، ياد کرده و سازوکاری برای کاستن از تقابل انديشههای سياسی با انگارههای زيستمحيطی ارايه دهيم.
واژههای کليدی: امنيت غذايي، فرهنگ زيستمحيطی، توسعة پايدار و گفتگوی تمدّنها.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.