زباله در جنگلهاي فندوق لو - اردبيل

   «ما بايد به کودکانِ جهان، به آنها که آينده را در تملّک خويش دارند، اطمينان دهيم: از طريق اقدامات خود دنيايي پيراسته از ذلّت و تحقيرِ حاصل از فقر، تخريب محيط‌زيست و الگوهای توسعه‌ي ناپايدار برایشان به ارث می‌گذاريم.»

بند سوّم از بيانيه‌ي سياسی اجلاس زمين در ژوهانسبورگ

     به جز ايرانيان، اين كدام ملت است كه بتواند ادعا كند از پيشينه‌اي هم‌سنگ ما در  احترام و همراهي و تعامل با طبيعت برخوردار است. آيين نوروز و آشتي با طبيعت در سيزدهمين روز از فرودين؛ آييني كه از قدمتي چند هزارساله برخوردار است، به خوبي مؤيد و تأييد‌كننده‌ي اين مدعاست. با اين وجود و به رغم چنين پيشينه‌ي غرورآفريني در پاسداري از مواهب طبيعي در نزد ايرانيان، متأسفانه چند سالي است كه به بهانه‌ي سيزده‌بدر، روز زمين و آشتي با طبيعت، برخي از ما بيشترين قهر و هماوردي خود را با زمين به نمايش مي‌گذاريم. در حالي كه سزاوارتر اين است كه ايرانيان در واپسين روز نوروز، به ستايش طبيعت تازه از خواب بيدار شده  بپردازند و توان هماغوشي خود را با اين موهبت ناب هستي به نمايش نهند. امّا چرا آنگونه رفتار نمي‌كنيم كه زيبنده‌ي اين رسم غرورآفرين و ديرينه است؟!

عكس از كيا


    چرا يادمان رفته كه اين همه مواد سمي و زباله‌هاي پلاستيكي و فلزي را كه با خود در طبيعت جا مي‌نهيم، روزي تحمل و ظرفيت اين مادر زمين را به سر خواهد آورد. كافي است بدانيم در حالی که تا دو يا سه دهه‌ي پيش، شمارِ کسانی که می‌پنداشتند: طبيعت اين توان را دارد تا از خود محافظت کرده (ذاتاً خود را بازسازی کند) و می‌توان فعاليت اقتصادی و توسعه‌ي منتج از آن را جدای محيط زيست طبيعی مورد بررسی قرار داد، در اکثريت قرار داشتند؛ امروزه شرايط به گونه‌ای ديگر رقم خورده و شاهد رشد شتابناکِ باورهايي هستيم که پندارهای نسل گذشته را به درستی به چالش کشانده‌اند؛ باورهايي که می‌گويند: «اگر می‌خواهيم عملکرد اقتصادی جامعه به پايداری برسد، بايد ملاحظات زيست‌محيطی در فعاليت‌های تجاری بيشتر رعايت شود. اينک بهره‌برداری از مواد اوّليه و به دنبال آن تجمع و رها‌شدنِ اين مواد در محيط‌زيست به حجمی رسيده که از حد ظرفيت تحمّل بوم‌شناختی فراتر رفته است. بنابراين برای کاستن از شتاب مصرف مواد اوّليه، بايد مصرفِ جهانی آن به بهانه‌ي توسعه‌ي اقتصادی، قانونمند شده و مهار گردد. چه، اگر می‌خواهيم مواد اوّليه‌ي ما دچار تخريب نشوند، بايد به آنها فرصت بازفرآوری و زيست‌پالايي مجدد دهيم.» به ديگر سخن، اگر چه ممکن است، طبيعت توان تصفيه‌پذيری مجدد داشته باشد، امّا ضرورت‌ها و مصلحت‌های جهانی ايجاب می‌کند که در برنامه‌ريزی زيست‌محيطی برای دستيابی به يک زيست پايدار، به نحوی بايسته محدوديت‌های طبيعی سرزمين در احياءِ خويش مدنظر قرار گرفته و تمهيدی کارساز برای اندازه‌گيری فشارهای وارد بر محيط‌های طبيعی انديشيده شود.

بحران زباله ... چرا؟!


     بنابراين، امروزه تنها هنگامی می‌توان از مزيت‌های اقتصادی سرزمين ياد کرد که آن مزيت‌ها از غربالِ ارزش‌های زيست‌محيطی گذر کرده باشند و ارزش افزوده‌ي حاصل از فعاليت‌ها و برنامه‌های اقتصادی به کاهش اندوخته‌های طبيعی و تشديد دامنه‌ي آسيب‌پذيری آنها منجر نشود. بر پايه‌ي بند 13 از بيانيه‌ي پايانی اجلاس ژوهانسبورگ، هم‌اکنون عقوبت نابخردي‌های آدمی چنان وضعيت ناهنجاری را برای يگانه زيست‌بومِ مشترک ما رقم زده که اجماعِ شرکت‌کنندگان در همايش با ترسيم چنين تصويرِ زنهاردهنده‌ای از شرايط امروزِ زمين به توافق می‌رسند: «تخريب و خسارت محيط‌زيستِ جهانی هنوز ادامه دارد. تداوم روند نابودی تنوّع زيستی، تداوم کاهش ذخاير ماهيان و بيابان‌زايي که بيش از پيش زمين‌های حاصلخيز را از بين می‌برد، اثرات نامطلوب تغييرات آب و هوا که کماکان مشهود است، بلايای طبيعی که به طور مکرر و مخرّب‌تر وجود دارند و کشورهای در حال توسعه در برابر آنها آسيب‌پذيرند و تداوم آلودگي‌های دريايي، آب و هوا که ميليون‌ها حيات آراسته را مورد تهديد قرار می‌دهد.»
    بر بنياد چنين هشدارها و افزايش شتابانِ آگاهی‌هاي عمومی از فجايع انسان‌ساز است که بسياری از صاحبان انديشه و رأی در سراسر جهان معتقدند: محيط‌زيست می‌رود تا به يکی از بنيادی‌ترين مؤلفه‌های تأثير‌گذار در تبيين سياست‌های کلان جهانی بدل شود؛ مؤلفه‌ای که هم‌اکنون نيز بسياری از مؤلفه های ديگر را تحت‌الشعاع قرار داده است.

عكسهاي فندق لو از محمد درويش


   به هر حال پندارينه‌ي غالبِ نخبگان محيط‌زيست در جهان امروز آن است که با توجه به رابطه‌ي مستقيمی که بين کيفيت زندگی و وضعيت محيط‌زيست وجود دارد، ميزان تماميت بوم‌شناختیِ نگه‌دارنده و ظرفيت جذب محيط‌زيست طبيعی به منظور تعيين عملکرد نظام اقتصادی کاملاً مشخص است. به سخنی ديگر، هر چه گوناگوني و پايداريِ چهره‌هاي متنوع حيات بيشتر و تضمین‌یافته‌تر باشد، مي‌توان به دورنماي بقای زيست‌بوم‌هاي زميني اميدوارتر بوده و با اطميناني بيشتر و اراده‌ای راسخ‌تر، براي آينده‌اي دوردست‌تر برنامه‌ريزي كرد. بنابراین گزاف نخواهد بود، اگر ادعا شود: درجه‌ي پایداری تمدّن انسانی، متناسب با اهمیتی خواهد بود که در فرهنگ جهانی، نسبت به حراست از کميّت و کيفيت اندوخته های طبيعی و اعتناي عملي به محيط زيست وجود خواهد داشت.
    اهميت چنين دريافتهای زنهاردهنده‌ای، هنگامي بيشتر رُخ مي‌نمايد كه بدانيم هزينه‌ي لازم براي تخريب 100 هكتار سرزمين آبادان، اغلب، كمتر از هزينه‌ي آباد‌كردنِ دوباره‌ي يك هكتار زمينِ ناآبادان است؛ ترجمان اين مفهوم آن است كه هزينه‌ي جبران اشتباهاتِ زيست‌محيطي چنان سنگين شده و مي‌شود كه اگر دير چاره‌جويي كنيم، ديگر سرمايه‌اي براي جبرانِ مافات وجود نخواهد داشت؛ حقيقت تلخي كه بيش از دوهزار سال پيش، ويرجيل، شاعر انديشمند رومي در سروده‌اي تكان‌دهنده، آن را به آيندگان زنهار داده بود:

آسان است پايين‌رفتن از دوزخ
چرا كه درهاي تاريك دوزخ
همواره شبان و روزان گشوده است
امّا بازگشتن به سوي بهشت و روشنايي روز
رنج است و محنت بسيار
     

    غم‌انگيز نيست كه قريبِ دوهزار و هفتاد سال پس از ويرجيل، هنوز نيز به آساني از پله‌هاي دوزخ پايين مي‌رويم و فراموش كرده‌ايم كه راه بازگشت تا چه اندازه دشوار و جان‌فرسا خواهد بود؟
    اميد است با کشف ارزش‌های واقعی خدماتی که طبيعت ارايه می‌دهد و تعيين دقيق بهای کالاهای غيرقابل تبادل در فراخنای ايران، به عنوان يکی از مهمترين ابزارهای تحوّل، گامی استوار به سوی زيست پايدار برداشته شود؛ آموزه‌ي مقدسي كه بي‌شك بستگي تام و كمال به ظرفيت‌سازي فرهنگي در جامعه دارد.


     از همين رو، فرصت نوروز و سيزده‌بدر  و گام نهادن در طبيعتي بكر و زيبا (كه تجسم آن شوربختانه هر سال رؤيايي‌تر و ناممكن‌تر از سال پيش از آن مي‌شود)، مي‌تواند به اين مهم كمك كند.
    با آرزوي سپري كردن سيزده‌بدري از هميشه طرب‌انگيز‌تر و بيادماندني‌تر، در كنار آنان كه بيشتر دوستشان داريد، توجه خوانندگان عزيز «مهار بيابان‌زايي» را به دستنوشته‌ي مصور هموطني عزيز و دلسوز جلب مي‌كنم كه در همين باره تدارك ديده است.

تصاویری غم انگیز از تخریب محیط زیست جنگل های شمال

  پيوست:
- ساعت زمين: سان‌فرانسيسکو در خاموشي

- تاریکی در "ساعت زمین" برای یادآوری گرمایش جهانی