درآمدی بر بیابان زایی، فقر و پایداری - 7
شغل غالب مردم در فقيرترين كشورها، معمولاً كشاورزي و گلهداري است و درنتيجه وابستگي معيشتي آنها به سرزمين بالاست. بررسی نقشههای بيابانزايی در مقياس جهانی نيز حکايت از آن دارد، کشاورزی و دامداری در شمارِ مؤلفههايی طبقهبندی میشوند که بيشترين همبستگی را با بيابانزايی نشان میدهند. به عبارت ديگر، به موازات ارتباط معيشتی بيشتر با سرزمين، بر ميزان ناپايداری زيستمحيطي و فزوني جريانهاي كاهندة كارايي سرزمين افزوده ميشود.
بنابراين، «مهارِ بيابانزايي بر راهكارها و آموزههايي استوار است كه آرمانشان، تأمين امنيت غذايي و تكامل كيفيت زندگي در تمامي جنبههاي حيات موجود در همة عرصهها يا سرزمينها (Lands)، براي پايدارترين زمانِ ممكن است.» يكي از آن سرزمينها، البته سرزمينهاي خشك (Dry Lands) است كه بستر بيابانهاي طبيعي محسوب ميشود. اهميت اين رسالت، بويژه هنگامي ملموستر خواهد شد كه بدانيم، بر پاية ستادههاي حاصل از جديدترين پژوهشهاي منتشرشده، از بين 45 عامل بيابانزايي، 39 عامل مربوط به مديريت غير معقولانة منابع آب، خاك، گياه، معادن و كانيها بوده و تنها شش مورد از آن مربوط به فرايندهاي طبيعي مؤثر در جريان بيابانزايي است[1].